قضاییورزشی

ما هرچه بگوییم شما باور نمی‌کنید

به گزارش بخش قضایی سایت خبرهای فوری، این تصویر شهلا جاهد است، مشهورترین محکوم به اعدام در تمام تاریخ قضایی ایران که نامش با ناصر محمدخانی عجین شده‌ است. شما نمی‌توانید ارزش و جایگاه ناصر محمد‌خانی را برای فوتبالدوست‌های دهه ۶۰ درک کنید. او سطحی دیگر از فوتبال را ارائه می‌داد.

وقتی استارت می‌زد و با سرعتی سرگیجه‌آور (قابل مقایسه با پابه‌توپ‌های لروی سانه و سادیو مانه !)از میان صف مدافعان عبور می‌کرد و یا وقتی لب خط توپ را می‌انداخت جلو و بازیکن‌های مقابل خود را جا می‌گذاشت و با پای چپ جادویی‌اش سانتر می‌کرد‌، ‌چه حال و هوایی روی سکوها جاری می‌شد.

آن دوران فوتبال مثل این روزها جنگ گلادیاتوری و تاکتیکی نبود. هرتیم دو سه تا بازیکن تکنیکی داشت که از کار با توپ و دریبل و سرتوپ و این جور شیرین کاری‌ها لذت می‌بردند. در پرسپولیس به جز محمد‌خانی‌،‌ حمید درخشان هم متخصص ارشد این جور کارها بود‌،‌ مثل یک گل کوچیک کار‌، ‌توپ را بین پاهایش نگه می‌داشت و مدافعان را مچل می‌کرد.

استقلال هم عبدالعلی چنگیز را داشت و بعد هم که مجیدنامجو مطلق را به عنوان المثنای حمید درخشان رو کرد. محمدخانی و درخشان که با غلام فتح آبادی کامل می‌شدند و علی پروین را نیز پشت سر خودداشتند، ‌تماشای بازی‌های پرسپولیس دهه ۶۰ را به یک سرگرمی رضایتبخش تبدیل می‌کرد.

حالا وقتی بازی‌های آن روزها را نگاه می‌کنیم مشخص است که قدرت بدنی‌ها زیاد رضایتبخش نبوده و ساختار دفاعی هم چندان رعایت نمی‌شده است (بی‌جهت نیست که در دهه ۶۰ و تا اواسط دهه ۷۰ مدافع وسط ششدانگ تقریبا در فوتبال ایران نبود‌) اما با این حال حضور بازیکن‌های تکنیکی نمایش‌های خیره کننده‌ای را برای تماشاگران مهیا می‌کرد .

محمدخانی اولین ستاره فوتبال پس از انقلاب ایران است. اولین نابغه‌ای که در دهه ۶۰ ظهور کرد و سبک و شیوه بازی‌اش با بقیه ستاره‌های قدیم و معاصر کاملا متفاوت بود. توانایی او در دریبل را نه حسن روشن داشت و نه حسین کلانی و نه ابراهیم قاسمپور‌. شاید تنها رقیبش عبدالرضا برزگری بود که خب برزگری هم در شیوه فوتبال به سبک حمید درخشان بود.

در دوره محمدخانی‌، ‌شاید فقط عبدالعلی چنگیز به لحاظ تسلط پابه توپ قابل مقایسه با محمدخانی بود که خب باز هم به پای ناصر نمی‌رسید. در دوره‌های بعد خداداد عزیزی توانایی مشابهی را ارائه می‌کرد اما او هم در بازی خود آن استارت‌‌های ریسکی محمدخانی را نداشت. محمدخانی آن سال‌ها برای ما بهانه‌ای برای زندگی بود.

تماشاگرانی که به استادیوم‌ها می‌رفتند تا محمدخانی را ببینند و هنرنمایی‌هایش و عبور ساحرانه‌اش از میان مدافعان حریف را. او در سال ۵۶ به تیم ملی امید هم دعوت شده بود اما در سال ۱۳۶۰ و در بانک ملی چهره شد. در حالیکه ۲۴ ساله بود. وقتی به پرسپولیس آمد علی پروین به او کارت سبز داد. هنوز هم پروین حتی او را بهتر از علی کریمی و علی دایی و خداداد و مهدوی‌کیا‌، بهترین فوتبالیست بعد از انقلاب ایران می‌داند.

گل زیبایی که به چین زد‌، ‌به اندونزی‌، ‌به شاهین تهران‌،‌ به راه‌آهن‌، ‌به استقلال ….همه و همه در حافظه نسل من ثبت شده است‌. و یادم است که چگونه دو المپیک و دو جام جهانی را به خاطر تحریم و مشکلات دیپلماسی مفت مسلم از دست داد…همه این حرف‌ها را گفتیم اما چه فایده. شما این حرف‌ها را به عنوان قصه‌ای قدیمی فراموش می‌کنید. برای شما ناصر محمدخانی همان شوهر شهلا جاهد است و داستان لاله سحرخیزان است و عکس‌هایی که این سو وآن سو از زن دوم (سوم؟‌چهارم ؟ ) او منتشر می‌شود و چهره‌ای که در گذر زمان شکسته شده و دوست داشتنی نشده. /هقت صبح

جهت دریافت مهم‌ترین خبرها، ایمیل خود را وارد کنید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بخوانید:

دکمه بازگشت به بالا