اجتماعی

فراموشی ماجرای کودک زباله گرد

خبرهای فوری: روزانه هزاران کودک مثل زلمه زیر پوست شهر تا کمر در سطل‌های زباله خم شده‌اند و در حال زباله گردی هستند، برای حمایت از آن‌ها نیاز نیست یک نفر از این کودکان را به برنامه صدا و سیما ببریم، فقط کافی است چشم‌هایمان را روی آن‌ها نبندیم و نسبت به آن‌ها بی تفاوت نباشیم

به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرهای فوری، هفته پیش یک ویدئو با تصاویری تلخ و دلخراش در فضای مجازی منتشر شد که طی آن فرد جوانی، یک کودک زباله گرد را به داخل سطل زباله انداخت و دوستش از این اقدام فیلم گرفت. این تصاویر دلخراش با واکنش‌های بسیاری همراه بود و ساعتی بعد هم خبرهایی از دستگیری عاملان انتشار این ویدئو منتشر شد. پس از آن همه به دنبال پیدا کردن و دلجویی از آن کودک زباله گرد بودند و بعد از پیدا شدن این کودک که نامش «زلمه» است فضای مجازی پرشد از ابراز همدردی با او و بعد هم برنامه فرمول یک صدا و سیما او را دعوت کرد. ماجرای کودکان زباله گرد به همین راحتی در ازدحام تبلیغات و خودنمایی‌های مختلف به حاشیه رانده شد بدون اینکه کسی بپرسد چرا کودکان، زباله‌گردی می‌کنند؟ بدون اینکه انگشتان اتهام به سوی مافیای زباله گردی نشانه برود و بدون اینکه توجهی به سایر کودکان کار شود، صرفا به زلمه و ماجرای او پرداخته شد و با حمایت‌های نیم‌بند و نگاه سطحی به این ماجرا، صورت مسئله به کلی پاک شد.

جوانانی که فراموش شدند

پس از انتشار خبر بازداشت جوانان منتشر کننده ویدئو زلمه، این دو جوان در برنامه‌ای مستند ابراز ندامت و پشیمانی کردند و گفتند که نمی‌خواستیم احساسات مردم را جریحه دار کنیم. بعد از آن دیگر هیچ بررسی کارشناسی صورت نگرفت که چرا این جوانان برای سرگرم کردن خودشان چنین رفتاری را انجام داده‌اند. حتی ریشه‌های روانی این عمل نیز مورد بررسی قرار نگرفت. این در حالی است که این روزها در فضای مجازی می‌بینیم که شوخی‌هایی که زمینه ساز آسیب و اذیت دیگران است در حال افزایش است و همه جامعه نیز با بیان این موضوع که «شوخی» است از کنار آن می‌گذرند! حتی صدا و سیما هم برنامه‌ای ترتیب نداد که طی آن به ریشه‌های روانشناسی این نوع شوخی‌ها بپردازد و این موضوع مسکوت باقی ماند و به فراموشی سپرده شد.

زلمه در برنامه فرمول یک

فرمول یک، یکی از برنامه‌های صدا و سیما است که در اکثر مواقع روی موج احساسی و رفتار‌های هیجانی جامعه سوار می‌شود و با همین عنوان هم شناخته شده است، هنوز هم اظهارات دست‌اندرکاران این برنامه در رابطه با افشین ولی خانی، پدری که به خاطر بالا رفتن نرخ دلار از گرانی داروی سرطانی پسرش گله می‌کرد و علی ضیا در برنامه فرمول یک او و پسرش را که ادعا می‌شد سرطان دارد دعوت کرد و برنامه‌ای احساسی را روی آنتن برد، اما بعد از این برنامه موسسه محک ادعا کرد پسر افشین ولی خانی مدتهاست درمان شده است را به یاد داریم. این بار هم دیدیم که این برنامه بعد از ماجرای زلمه، این پسر زباله گرد را دعوت کرد و برنامه تقریبا احساسی را برای او تدارک دید. زلمه در این برنامه گفت: «جوانی که من را آزار داد می‌بخشم.» این بخش از برنامه هم لحظه به لحظه در فضای مجازی منتشر شد. الناز باقری از فعالان حوزه کودکان کار هم که زلمه را پیدا کرده بود در این برنامه گفته بود:«برای پیداکردن زلمه وجب‌به‌وجب شهر را گشتیم تا او را پیدا و از او عذرخواهی کنیم.تمام گاراژ‌ها را گشتیم و از طریق بچه‌های زباله گرد او را پیدا کردیم.می خواهیم این بچه‌ها سراغ سطل‌های زباله نروند، چون به دنبالش آسیب‌های روانی می‌بینند و تحقیر می‌شوند. برای تهیه مدارک هویت و سامان دادن به اوضاع این بچه‌ها به کمک اداره اتباع وزارت کشور احتیاج داریم و…» به طور کلی این برنامه حول محور کودکان زباله گرد و زلمه بود اما هیچ کس نپرسید این کودکان چرا زباله گرد شدند؟ چرا هیچ مسئولی به دست‌های پشت پرده زباله گردی توجه نمی‌کند؟ و چرا تا این اندازه سطحی به ماجرا نگاه می‌شود؟
پیش از این هم هر وقت پای کودکان کار و خیابان یا زباله گرد در میان بوده شاهد بودیم که مسئولین به حمایت‌های نیم بند خود اکتفا کرده‌اند و برخورد‌های سطحی با موضوع صورت گرفته است و بعد از چند روز هم صورت مسئله با همه ابعادش به فراموشی سپرده شده است. نمونه بارزش را می‌توان کودکان گل فروشی عنوان کرد که چند وقت پیش توسط یکی از ارگان‌های شهرداری مجبور به خوردن گلهایشان شدند و ویدئوی آن در فضای مجازی با واکنش‌های بسیاری همراه بود اما باز هماتفاقی که افتاد این بود که از آن کودکان کار دلجویی شد و مدیر خاطی هم متنبه شد و باز هم کودکان برای کارشان به همان چهار راه‌ها بازگشتند و زندگی به روال عادی خودش برگشت. در رابطه با زلمه هم ماجرا به همین منوال اتفاق افتاد و بعد از استفاده‌های تبلیغاتی، این کودک دوباره به سر کار زباله گردی‌اش باز گشت و چند روز بعد هم به فراموشی سپرده می‌شود! چرا مسئولین به عمق ماجرا نمی‌پردازند و تا این حد سطحی با ماجرا برخورد می‌کنند و چرا جامعه تا این حد پذیرای حمایت‌های نیم بند و موج‌های تبلیغاتی است؟ این موضوعی است که باید مورد بررسی قرار بگیرد.

کودکان کار؛ دست آویزی برای بیشتر دیده شدن

امیرمحمود حریرچی جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی در رابطه با این مسئله به آفتاب یزد گفت: «نکته اصلی این است که حقوق شهروندی و رابطه دولت و ملت زمینه ساز یک احساس تکلیف برای مسئولین است. حقوق مردم باید به آن‌ها پرداخته شود و آن هم نه به شکل صدقه‌ای، وقتی مردم از حقوقشان جا می‌مانند به صورت ناخوداگاه زمینه تکلیف هم در رابطه با آن‌ها از بین می‌رود. می‌خواهم بگویم کودکان کار و خیابان از قشر فقیر جامعه هستند و این افراد از حقوقشان جا مانده‌اند به همین دلیل هم مسئولین خودشان را مکلف نمی‌دانند که حقوق این کودکان را به آن‌ها بپردازند و یا برای بهبود شرایط زندگیشان تلاش کنند. کودکان کار زیادی داریم و این افراد طبق قوانین ما واجب التعلیم هستند اما روز به روز به تعداد باز ماندگان از تحصیل افزوده می‌شود. خیلی از این کودکان حتی اوراق هویتی هم ندارند چه برسد به اینکه بخواهند به مدرسه بروند یا درس بخوانند. مسئولین به این کودکان توجهی ندارند و مردم هم با رفتار‌های هیجانی با آن‌ها برخورد می‌کنند، در تمام روزهای سال هنگام گذر از کوچه و خیابان وقتی این کودکان را در حال زباله گردی می‌بینیم از آن‌ها چشم میبندیم و بدون هیچ اهمیتی از کنارشان می‌گذریم اما وقتی چنین اتفاقی رخ می‌دهد وجدان‌های همیشه خفته مان را این طور آرام می‌کنیم که یا فیلمشان را در شبکه‌های اجتماعی به انتشار بگذاریم یا ابراز هم دردی کنیم! ما حتی یاد نگرفتیم چطور به این کودکان محبت کنیم. این ویدئویی که منتشر شد بعد کوچکی از ابعاد خشونتی است که به این کودکان اعمال می‌شود اما هیچ کس نیست که آن خشونت‌ها را ببیند و صدای کودکان باشد. اخلاقیات در ما نزول کرده است و ما همه مسئولیت‌ها را وظیفه دولت‌ها می‌دانیم در حالی که خودمان هم یک سری وظایف داریم که باید انجام دهیم. ما باید در خصوص جلوگیری از کودکان کار و خیابان مطالبه‌گر باشیم اما همه مطالبه گری‌هایمان هم روی موج است و چند روز بعد فروکش می‌کند و همه چیز به فراموشی سپرده می‌شود. از طرف دیگر مسئولین، این کودکان آسیب پذیر را رها کرده‌اند و توجهی به آن‌ها نمی‌شود.»
او در ادامه تاکید کرد: «رسانه‌هایی مثل صدا و سیما با این عملکرد و بزرگ نمایی در خصوص ابراز هم دردی با این بچه و از این دست سیاست‌هایی که به کار می‌گیرند رسما از مسئولین ذیربط رفع مسئولیت می‌کنند و این یکی از بزرگترین مشکلات محسوب می‌شود. ما هیچ وقت مستندی در رابطه با کودکان کار و خیابان یا کودکان زباله گرد در صدا و سیما ندیدیم، اما به اینجا که می‌رسد آن پسرک افغانی را به برنامه دعوت می‌کنند از او دلجویی می‌کنند! این نمی‌شود که رسانه ملی صرفا موارد شیک و لوکس را پوشش دهد و به این معضلات زیر پوست جامعه نپردازد! توسعه یافتگی در نهایت به توسعه اخلاقی ختم می‌شود و ما چون در توسعه اقتصادی و سیاسی در جا زده‌ایم هنوز به توسعه یافتگی در حیطه اجتماعی هم نرسیده‌ایم! این کودکان این روزها به دست آویزی برای نمایش بیشتر دیگران تبدیل شده‌اند و این موضوع بسیار غم انگیز است. ریشه‌ای باید به دلایل این مسئله پرداخته شود و مسئولین باید در رابطه با اقشار آسیب پذیر جامعه مسئولیت‌ها و تکالیفشان را انجام دهند، در آن صورت است که نگاه‌ها از نگاه سطحی به این موارد خارج شده و مردم می‌توانند نقش ترمیمی از خود بروز دهند. این نوع برخورد با کودکان کار کوچک نشان دادن ماجرا است و با این رویکردها نمی‌توان عمق مسئله را نادیده گرفت یا صورت مسئله را پاک کرد. »
روزانه هزاران کودک مثل زلمه زیر پوست شهر تا کمر در سطل‌های زباله خم شده‌اند و در حال زباله‌گردی هستند، برای حمایت از آن‌ها نیاز نیست یک نفر از این کودکان را به برنامه صدا و سیما ببریم، فقط کافی است چشم‌هایمان را روی آن‌ها نبندیم و نسبت به آن‌ها بی تفاوت نباشیم. /آفتاب یزد

جهت دریافت مهم‌ترین خبرها، ایمیل خود را وارد کنید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بخوانید:

دکمه بازگشت به بالا