استانیحوادثقم

مسافر ایرانی از امریکا زن سوم می خواست که در دام زن دومش افتاد!

خبرهای فوری: مرد ایرانی مقیم امریکا در تهران می خواست زن سوم بگیرد که به طرز فجیعی کشته شد. زن دوم قاتلی بود که رازش فاش شد.

به گزارش بخش حوادث سایت خبرهای فوری، تیرماه سال ۹۲ بود که گمشدن مرد ۵۰ ساله ای به نام کیوان از سوی همسرش به پلیس مخابره شد.

زن جوان که مقیم آمریکا بود در توضیح به مأموران گفت: «چند سالی است که با شوهرم و فرزندانم مقیم آمریکا هستیم. شوهرم مهندس شیمی بود و در تهران شرکت پتروشیمی داشت به همین دلیل مدام به ایران تردد داشت. بعد از مدتی متوجه شدم قصد ازدواج با زنی دارد که از فامیلهای دورش است. رضایت دادم تا اینکه چند روز قبل وقتی با او تماس گرفتم تلفن همراهش خاموش بود. به آدرس منزل آن زن رفتم که شوهرم با او زندگی میکرد. اما وقتی به آنجا رسیدم صاحبخانه گفت زن جوان اسباب کشی کرده و از آنجا رفته است. به آن زن مشکوک هستم و فکر کنم او از شوهرم خبر داشته باشد.»

همین کافی بود تا زن ۲۹ ساله به نام نوشین بازداشت شد. او ابتدا سعی داشت پلیس را گمراه کند تا اینکه در مراحل بازجویی لب به اعتراف گشود و در توضیح به مأموران گفت: «بعداز طلاق در یک مهمانی خانوادگی با کیوان آشنا شدم و بعد از مدتی عقد موقت کردیم. کیوان مرد خوبی بود اما خیلی دروغ میگفت و به خاطر زن سومی که در زندگی ما پا گذاشته بود اختلاف پیدا کردیم. آن زن یکی از کارمندان شرکت کیوان بود.»

[irp posts=”5097″ name=”زندگی مختلط دختر و پسرهای دانشجو در خانه مجردی”]

متهم ادامه داد :«آن روز کیوان بعد از خوردن ناهار از خانه بیرون رفت اما دقایقی برگشت و گفت تلفن همراهش را جا گذاشته است. همان لحظه آن زن تماس گرفت و همین باعث درگیری شد. در آن درگیری او یک کفگیر از آشپزخانه آورد و روی گلویم فشار داد. بلافاصله با شوهر سابقم و برادرم تماس گرفتم. وقتی برادرم رسید آن دو با هم درگیر شدند و در آن درگیری سر کیوان زخمی شد. کیوان تهدید کرد شکایت میکند به همین دلیل از ترس دست و پای او را بستیم و به اتاق بردیم. همان لحظه شوهر سابقم رسید و با این کار مخالفت کرد.»

نوشین گفت: «کیوان در اتاق خواب بودم و ما هم خوابیدیم تا اینکه نیمههای شب متوجه شدم کیوان خودش را از پنجره بیرون انداخته است. از ترس جسد را از خانه خارج کردیم و بیرون از شهر آتش زدیم. بعد خانه را تخلیه کردیم. »

بعد از اعترافات نوشین مأموران به آدرس محلی که جسد در آنجا سوزانده شده بود رفتند و بعد از کشف بقایای جسد و انتقال به پزشکیقانونی، برادر نوشین به نام سامان ۲۵ ساله و شوهر سابق وی را دستگیر کردند.

دو مرد جوان با تأیید اعترافات نوشین هردو قتل را انکار کردند. سه متهم بنا به شواهد و قرائن موجود به اتهام قتل و سرقت و آدمربایی روانه زندان شدند و پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در اولین جلسه رسیدگی به پرونده، اولیای دم درخواست قصاص کردند سپس همسر مقتول در جایگاه قرار گرفت و گفت: «بعد از کشف جسد متوجه شدیم حساب‌های بانکی شوهرم خالی شده و این زن لوازم خانه شوهرم را سرقت کرده است. آنها دروغ می‌گویند و قتل کار آنها است.»

در ادامه نوشین در جایگاه قرار گرفت و با انکار قتل گفت: «شب حادثه با شنیدن صدای هولناکی متوجه شدم کیوان از پنجره خودش را به پایین پرتاب کرده است. به همین دلیل از ترس همسایهها با برادرم او را داخل خانه آوردیم و بعد از آن تصمیم گرفتیم، فرار کنیم اما همه مدارک در خانه بود. به خانه برگشتم تا آنها را بردارم که متوجه شدم همسایه‌ها مشغول شستن خون‌ها هستند. با برادرم تماس گرفتم و گفتم نمی‌توانم از خانه خارج شوم. ساعاتی بعد سامان همراه شوهر سابقم به خانه آمدند و جسد را از خانه بیرون بردیم. در راه بنزین خریدم و در بیابان روی جسد ریختم و کبریت زدم. فردای آن روز همه لوازم خانه را به شهرستان بردیم تا اینکه بازداشت شدیم.»

  در ادامه برادر نوشین نیز با انکار قتل گفت: «برای هواداری از خواهرم با مقتول درگیر شدم. او خودکشی کرد و در مرگ او مقصر نیستیم.»

در پایان هئیت قضایی بنا به دفاعیات دو متهم پرونده را با فرضیه خودکشی برای تحقیقات بیشتر به دادسرا فرستاد.

صبح دیروز پرونده بار دیگر روی میز هئیت قضایی همان شعبه به ریاست قاضی زالی قرار گرفت و دو متهم به اتهم سرقت و آدم ربایی محاکمه شدند. بعد از اعلام رسمیت جلسه، زن جوان در جایگاه قرار گرفت و در خصوص اتهام سرقت گفت: «آن وسایلی که به شهرستان بردم برای خودم بود.»

وی افزود:«وقتی کیوان ما را تهدید کرد،دست و پایش را بستیم تا از خانه بیرون نرود و زخم سرش بهتر شود. نمیدانستم این کار آدم ربایی است.» /رکنا

[irp posts=”5024″ name=”شرط عجیب شاکی برای رضایت دادن؛ صیغه‌ام شو !”]

جهت دریافت مهم‌ترین خبرها، ایمیل خود را وارد کنید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بخوانید:

دکمه بازگشت به بالا