به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرهای فوری، این روزها تصمیمهای زیاد در مورد برخورد با بدحجابها و بیحجابها گرفته میشود. نمونهاش همین گزارش دادن مردم به مسؤولان در مورد بدحجابی.
در سخنرانیها و خطبههای نماز جمعه هم شاهد بررسی مسئله حجاب هستیم. نمونهاش آیتالله علم الهدی که گفته است:« «دختر خانمی که موهای پریشانت را بیرون میریزی و خیال میکنی با بیحجابی و ولنگاری آزاد هستی، با ولنگاری آزاد نیستی، اسیر شهوترانی و هوسبازی مردهای هرزهای شدهای که تو را در رهگذر عیاشیهای جنسی نابکارانه و جنسیشان قرار دادند، خواهر و دختر من، به خاطر دختر کتک خورده سیدالشهدا در عصر عاشورا، سر و مویت را بپوشان و چادر سرت کن، اگر اهل منطق و توجیه نیستی و فلسفه حجاب را حاضر نیستی قبول کنی.»
در این میان مشخص نیست چرا تمام آنهایی که برای حجاب در حال تصمیم گیری هستند کمی به گذشته بر نمیگردند و فکر نمیکنند چرا به اینجا رسیدهایم که محبور هستیم برای ترویج حجاب چنین تصمیمهایی بگیریم.
مگر نه اینکه نسل جوان امروز ایران، دست پرورده خود جمهوری اسلامی است؟ مگر نه اینکه دختران جوان این سرزمین در مدارس و دانشگاهها با حجاب اسلامی آشنا شدهاند؟ مگر نه اینکه ساعتها با درسهایی مانند دینی و معارف اسلامی از بیحجابی با آنها حرف زده شده است؟
آن آموزشها و این مشکلات، نشان میدهد یک جای کار حسابی میلنگد.
تمام آنهایی که به کشورهای مسلمان حوزه خلیج فارس یا دیگر نقاط جهان سفر کردهاند، زنان با حجاب زیاد دیدهاند. زنانی که با اعتقاد حجاب به سر دارند و حتی در خارج از مرزهای کشور خود نیز حاضر نیستند آن را از سر خود بردارند.
چرا این زنان دچار تردید نمیشوند؟ اتفاقا در این کشورها هم ماهوارهها حضور فعالی دارند هم برندهای معروف جهان.
کاش مسؤولان کشور جواب میدادند چرا در سرزمین ما که کودکان از دوران مدرسه و یا قبلتر از آن از طریق پدر و مادر با حجاب آشنا میشوند با رسیدن به دوران نوجوانی و جوانی دچار تردید میشوند؟
آیا واقعا دیگر وقت آن نرسیده است که به این نتیجه برسیم که شیوه ما برای تبلیغ حجاب اشتباه بوده است؟ نتیجه روشهای گذشته به خوبی در کشور قابل مشاهده است.
تجربه دهه شصت را فراموش کردهایم؟ در آن زمان شایعهای درگرفت که بعضی در سر زنان بیحجاب پونز فرو می کنند و معلوم هم نشد راست است یا دروغ. اما آیا بعد از این کار یا شایعه اش دیگر شاهد بیحجابی و بدحجابی نبودیم.
ای کاش برای یکبار هم شده، کسی پیدا میشد و از نتیجه گشت ارشاد با مردم سخن میگفت. آیا واقعا دخترانی که توسط گشتارشاد، ارشاد شدهاند، تغییری در سبک لباس پوشیدن و حجاب خود ایجاد کردهاند و یا همانگونه لباس میپوشند؟
باید برخی مسؤولان فرهنگی و اجتماعی کشور که دستی در زمینه حجاب دارند را راهی کشورهای مسلمان میکردیم آنهم با پول بیتالمال تا ببینند و بشنوند که چرا در این کشورها با مشکلاتی مانند ما روبرو نیستند.
بهتر نیست به جای انداختن تقصیرها به گردن دیگران، به دنبال سهم خود باشیم. تصمیمهای فرهنگی خود را شخم بزنیم و ببینم در تمام این سالها چه کاشتهایم که حالا این تضادهای فرهنگی را درو میکنیم. /عصرایران
نویسنده: مصطفی داننده