کیارستمی که فیلمساز نبود
خبرهای فوری: روال تخریب به جای نقد در برنامه هفت همچنان ادامه دارد و مسعود فراستی و دوستانش به تمامی بار آن را به دوش میکشند.
به گزارش بخش فرهنگی سایت خبرهای فوری، انگار هر هفته هم باید برنامه هفت یک جوری گل کند که همه درباره آن حرف بزنند و ویدیوهای کوتاهشان در شبکههای اجتماعی دست به دست شود. هفتههای قبل که تیم مسعود فراستی حسابی از خجالت اهالی سیستانوبلوچستان و فیلم شبی که ماه کامل شد در آمدند و این هفته ظاهرا نوبت به عباس کیارستمی، فیلمساز جهانی ایرانی رسیده بود تا آقایان مسعود فراستی، محمدرضا فهیم و خسرو نقیبی راحت روی صندلی لم بدهند و فیلمها و حتی شخصیتش را به نقد بگذارند.
کنایههای فراستی به روش و شخصیت کیارستمی
اصل اول این است که هر فیلمسازی نیاز به نقد شدن دارد و همانطور که فراستی هم در این برنامه گفت کیارستمی نقد را میپذیرد، اگر چه کنایهای هم همراه آن داشت: «البته این نقدپذیر بودن بعد از این است که کیارستمی خیلی جهانی شده است.» حرفهای آنها اما خیلی فراتر از نقد سینمایی آثار عباس کیارستمی بود و حتی به شخصیتشناسی او هم رسید: «تم ترس بیشتر از آنچه در فیلمهایش رخ بدهد در خود او رخ داده است. ترس بخشی از شخصیت اوست که در مدرسه به خاطر آن اصلا با کسی حرف نمیزده است. مثلا مشق شب فیلم خود کیارستمی است که کودکی در آن مرتب میترسد و محتاج قیم است. بیماری پایان باز بعد از کیارستمی در سینمای ایران اپیدمی شد.» و این جملاتی بود که فراستی در ابتدای ورود به بحث درباره این فیلمساز سینمای ایران مطرح کرد.
محمد رضا فهیم هم که بهعنوان یکی از منتقدان در کنار فراستی نشسته بود، دوره کیارستمی را به سه دوره قبل و بعد از انقلاب و بعد از مرگش تقسیم کرد و گفت که اتفاقا دوره او بعد از مرگش بسیار پر رنگتر بود. کیارستمی اصلا فیلمساز نبود در نهایت اما آنچه از نظر این سه منتقد درباره عباس کیارستمی گفته شد در این کلمات خلاصه میشود: «او فیلمساز نبوده، فرم نمیشناخته، مولف نبوده، تجربهگرا نبوده و فقط یک آدم باهوشی بوده است که این هوش حتی در حوزه هنر هم نبوده و فقط او میدانسته غربیها خواهان چه چیزی هستند و همان مسیر را طی کرده است. راه و رسم کیارستمی در فیلمسازی، سینمای کودک و نوجوان را به قهقهرا برده است.» خسرو نقیبی هم که مثلا آن طرف گود نشسته است، او را سازنده یکی از ١٠ فیلم مهم تاریخ سینمای ایران معرفی میکند. البته ما میدانیم و احتمالا شما هم تأیید میکنید که این نخستین بار و آخرین باری هم نیست که این تیم چند نفره و نه چندان محبوب برنامه هفت، شخصی را مورد لطف و عنایت خود قرار میدهند. از هفته گذشته و بحثهای توهینآمیز برنامه هفت و مسعود فراستی برای فیلم مهم نرگس آبیار و مردم سیستانوبلوچستان که بگذریم همین چندسال هم مسعود فراستی در برنامه هفت اصغر فرهادی و فیلم فروشندهاش را با خاک یکسان کرد و تا چند ماه هم بحثها درباره آن در شبکههای اجتماعی ادامه داشت. البته مسعود فراستی در آن زمان به جای یکی از دو طرف منتقدان نشسته بود و بهروز افخمی گفتوگو را هدایت میکرد.
آقای فراستی! خودگویی و خود خندی
حالا بعد از پخش این برنامه بحثهای زیادی در فضای مجازی ایجاد شده است. مثلا جابر قاسمعلی، منتقد سینما این متن را در سینما منتشر کرده است: «بخل و حسادت تمامی ندارد؛ نه فقط به اصغر فرهادی بلکه خدا را شکر چهار ستون بدنش سالم است و حی و حاضر و افتخارآفرین (در برنامه مثلا نقد سینما)، که حتی به کیارستمی نازنین که دیگر زیر سایهسار درختان زیتون نمینشیند و مُشتِ پر از گیلاسش را بر پرده نقرهای تقسیم نمیکند! محفلتان گرم بود؛ چانههاتان گرمتر! یک منتقدِ «یک کاسه» سمت راست نشاندهای و یک منتقدِ مثلا!!! «نیم کاسه» سمت چپ … جمع سه نفرهتان جور، کیارستمیِ تنها در این میان ناجور! پس بزنیم و بکوبیم و له کنیم و هر چه کمپلکس ته دلمان جمع شده، همین امشب بریزیم بیرون! آقای فراستی! خود گویی و خود خندی؛ عجب مردِ هنرمندی!» برخی دیگر هم معتقدند که بحثهای اینچنینی برای جنجالی و وایرال شدن برنامه و منتقدان آن است.
کیوان کثیریان| «معتقدم سکوت در برابر چنین برنامهای بهترین راه است، چون کسانی که اصلا صاحبنظر نیستند، فقط برای بیشتر دیدهشدن به این روش روی میآورند؛ مثلا یکی از منتقدان هنوز این فیلم را ندیده و نمیداند که در فیلم طعم گیلاس چندینبار از کلمه گیلاس استفاده میشود، بعد میگوید منظور این فیلم توت بوده است. به هرحال این برنامه یک تریبون شخصی است که به هر دلیلی در اختیار این افراد است، یک تیم منتقد را دور هم جمع میکنند تا به نتیجه دلخواه برسند. برای این برنامه اصلا تحلیل مهم نیست و آنها فقط میخواهند برای یک چیز حکم بدهند وگرنه منتقدی که اصلا کارش به تحلیل نمیخورد، چطور میتواند درباره عباس کیارستمی که در تحلیل او کتاب مینویسند، نظری داشته باشد.» نورا بیگ /روزنامه شهروند