حوادث
بایدهای گزارش یک قتل
خبرهای فوری: شهروندان هنوز كه هنوز است به درستي متوجه نشدهاند كه چرا بايد شهردار تهران به يكباره به بهانه بيماري استعفا بدهد؟ يا اينكه آيا اصلا وي خودكشي كرده يا اگر خودكشي كرده، دليل آن چه بوده است؟
به گزارش بخش حوادث سایت خبرهای فوری، محمدعلی الستی در اعتماد نوشت:
ما در مباحث رسانهای با دو مقوله مواجهیم که بعضا با هم متناقض و در تعارض هستند. این دو مقوله شامل سرعت در اطلاعرسانی و اعتبار و صحت خبر است.
«سرعت» یکی از مقولههایی است که درکنار سایر شاخصهای خبری، بیشترین تاثیر را در جذب مخاطب دارد چرا که اصولا هر رسانهای که خبری را زودتر و سریعتر منتشر کند، مخاطب بیشتری را جذب خواهد کرد.
برای همین هم هست که رسانهها تمام تلاش خود را به کار میبرند تا از این مزیت رقابتی استفاده کنند. اما در مقابل، شاخص «اعتبار و صحت» خبر باعث میشود تا در بسیاری از موارد، اخبار اولیه نقض و تکذیب شود تا رسانههای منتشرکننده خبرهای اولیه با مشکلی روبرو نشوند.
برای همین بهترین گزینه در مواجهه رسانهای با یک خبر میتواند این باشد که اخبار از همان ابتدای وقوع رخداد و حادثه، توسط مراجع ذیربط و ذیصلاح و مطلع منتشر شده و در اختیار خبرنگاران و رسانهها قرار گیرد. اما در عمل، متاسفانه در اکثر مواقع مراکز مرتبط و ذیصلاح در این امر کوتاهی میکنند و به شکلی شفاف و واضح، اطلاعات معتبر را در اختیار خبرنگاران قرار نمیدهند.
مثل بسیاری از دادگاههای مهم که نهتنها از حضور خبرنگاران در آنها جلوگیری میشود که حتی خود متولیان دادگاه یا فرماندهان نیروی انتظامی یا پزشکی قانونی و… نیز درمورد آنها اطلاعاتی را در اختیار خبرنگاران قرار نمیدهند.
در این میان روابط عمومیها میتوانند نقشی کلیدی را در انتشار اخبار موثق برای رسانهها داشته باشند، ولی باز هم سرعت عمل روابط عمومیهای این نهادها نیز به قدری پایین است که عملا ارباب جراید نمیتوانند روی آنها تکیه کنند.
نتیجه جمیع موارد یاد شده هم این میشود که شاهد انتشار اخباری هستیم که در عرض چند ساعت ماهیت آنها ۱۸۰ درجه تغییر میکند. از سویی عدهای معتقدند که نباید یک موضوع شخصی به تیتر صفحه یک تمامی رسانهها بدل شود.
شاید این دوستان از ارزش شاخصه «شهرت» خبر بیخبر هستند چرا که اصولا مقوله «شهرت» اجازه شخصیپذیری اخبار را نمیدهد و از درجه شخصیسازی افراد کم میکند.
در تمام دنیا این رسم عادی و تجربه شدهای است که چهرهها و سلبریتیها، همیشه کوچکترین رفتارها و حرکاتشان هم زیر ذرهبین رسانههاست.
نجفی علاوه بر این فاکتور «شهرت» دارای ویژگیهای دیگری هم بود که باعث میشد، جامعه و شهروندان با عطشی وصفناپذیر، اخبار مربوط به وی را دنبال کنند.
مثلا شهروندان هنوز که هنوز است به درستی متوجه نشدهاند که چرا باید شهردار تهران به یکباره به بهانه بیماری استعفا بدهد؟
یا اینکه آیا اصلا وی خودکشی کرده یا اگر خودکشی کرده، دلیل آن چه بوده است؟
این سوالات و دهها سوال دیگر باعث میشود تا وقتی که خبری مثل خبر کشته شدن میترا استاد به دست نجفی منتشر میشود، مردم به صورت ناخوداگاه به دنبال چسباندن و وصل کردن این حلقههای گمشده به یکدیگر و پیدا کردن ارتباطی بین آنها باشند.
بنابراین طبیعی است که رسانهها فردای روز حادثه، نجفی را تیتر یک خود کنند. ضمن آنکه همسر دوم وی نیز گرچه شهرت نجفی را نداشته ولی درحد خودش چهره شناخته شدهای بوده است.
انتقاد دیگری که مطرح میشود این است که چرا رسانهها، نجفی را دستاویزی برای تسویه حسابهای سیاسی و جناحی خود کردهاند؟ در این مورد هم در علم رسانه، از این مقوله به عنوان تهدید اخلاق روزنامهنگاری یاد میشود. یعنی فداکردن صحت و اعتبار خبر که معنایی جز نقض اخلاق حرفهای را ندارد!
ولی به دلیل همان فاکتور «جذابیت» باز هم رسانهها معمولا تن به این بیاخلاقی میدهند و حتی در گامی فراتر، تلاش میکنند برای جذب مخاطلبان و تامین خواستههای هم طیفهای خود به تخریب عاملان حادثه از هر طریق ممکن بپردازند.
و در آخر بد نیست در کنار تمامی این ریزهکاریها و انتقادها، به عنوان یک نکته داخل پرانتز به این موضوع هم اشارهای داشته باشیم که، گاهی اغتشاشهای رسانهای مورد تایید خود مدیران است!
یعنی برخی گرهها از طریق همین اغتشاشها باز میشود. مثلا دامن زدن به بیماری نجفی در برههای که وی قصد استعفا داشت، میتواند عامل موثری در کاهش فشار و مطالبهگری افکار عمومی باشد.
پس نباید به سادگی از کنار رخدادها و بازیهای رسانهای عبور کرد و به راحتی هر خبر و ادعایی را پذیرفت.