به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرهای فوری، در آغاز ازدواج، شاید انقدر همهچیز جدید و هیجانانگیز است که نگهداشتن هیجان و شور یک رابطه، کار دشواری نباشد. در این زمان ناراحتیهای کوچکی وجود دارد که اغلب به سادگی حل میشود. اما همیشه شنیدهایم که این وضعیت در تعداد کمی از ازدواجها دوامی ندارد و شور رابطه کاهش پیدا میکند و خستگی بیشتری به جان رابطه دست میاندازد. البته این اتفاق هم به این معنا نیست که فاتحه یک رابطه خوانده شده باشد و با صرف وقت و انرژی بیشتر، میتوان دوباره رابطه زنده و پرشور را تجربه کرد.
در اینجا به ۲۱ عاملی که در بسیاری از ازدواجها باعث دوری و کاهش اشتیاق طرفین میشود به اختصار میپردازیم:
سوال پرسیدن از شریک زندگی خود را متوقف کردهایم. ما فکر میکنیم بعد از ۵ سال زندگی مشترک تمام ابعاد شخصیتی همسرمان را میشناسیم، اما این یک طرز تفکر اشتباه است. درباره مسائلی که ذهن شما را درگیر میکند سوال کنید و یکدیگر را بیشتر بشناسید.
رابطه شما دستخوش تغییر شده است، اما انتظارات شما خیر. وقتی یک رابطه را آغاز میکنید انتظاراتی دارید که باید به تدریج تغییر کند و مطابق با شرایط یک رابطه شود.
شما یکدیگر را غافلگیر نمیکنید. هدیههای کوچک و توجهی که به یکدیگر میکنیم، یک رابطه را رشد میدهد. هر یک از طرفین در یک رابطه باید فک کنند که گاهی کارهایی را انجام دهند که دیگری را به شوق آورد.
زبان عاطفی یکدیگر را نمیشناسید. برخی افراد با صبحت کردن، برخی با گرفتن هدیه و برخی دیگر با محبت خوشحال میشوند و از این حیث باید زبان عاطفی شریک خود را بشناسیم.
شما با غذا درست کردن، به یکدیگر پیوند نمیزنید. غذا یک شکننده یخ قوی است و در بسیاری از موارد در تهیه غذا افراد به یکدیگر نزدیک میشوند و لحظات مفرحی را میسازند.
شما فانتزیهای فیلمها را بیش از حد باور کردهاید. زندگی واقعی مانند زوجهای فیلمهای کمدی پیش نمیرود و اگر انتظارات غلطی داشته باشیم، احتمالاً از ازدواجمان ناامید میشویم.
شما به روزمرگی افتادهاید. یک ریتم در هفته و اتفاقات تکراری شما را خسته میکند و بهتر است برای تغییر در حال خود، برای کارهای هیجانانگیز در طول هفته برنامه بریزید.
شما برای رابطه خود هدف تعیین نکردهاید. حرکت به سمت یک هدف مشترک، خوشحالی و آرامش را به ارمغان میآورد. حتی اگر به چیزی دست پیدا نکنیم، همین حرکت مشترک بسیار لذتبخش است.
آنقدر که لازم است زندگی خود را با شریک زندگیتان به اشتراک نمیگذارید. یا حوصله ندارید و یا فکر میکنید برای او مهم نیست. به هر علتی که باشد این یخ را بشکنید و از زندگی روزمره خود بگویید و از او بشنوید.
زیاد از حد کنار هم بودهاید. وقتی زیادی از حد کنار هم باشیم و حرفهای یکدیگر را بدانیم خسته میشویم، گاهی اوقات زمانی را برای خودتان صرف کنید.
شما فکر میکنید همیشه همه چیز باید تازه باشد. بیش از حد به یک رابطه انتظار وارد نکنید. اینکه با زمان همه چیز مانند روز اول نباشد اتفاقی کاملا طبیعی است.
کارهای شریک زندگیتان برای شما عادی شده است و از او قدردانی نمیکنید. شما کارهای او را مسلم میدانید و او از این اتفاق به طور قطع خسته میشود.
شما بیش از حد درگیر تکنولوژی هستید. زمانی که برای تکنولوژی میگذاریم را مدیریت کنیم تا فرصت خودمان را صرفاً به گشتوگذار در تکنولوژی نگذرانیم و روابط خود را هم مدیریت کنیم.
شما فقط زمان خود را به عنوان خانواده (با فرزندان و …) میگذرانید و از گذران زمان به عنوان «یک زوج» غافل شدهاید.
شما سندروم لانه خالی دارید. افراد بعد از اینکه فرزندانشان بزرگ شدند و به سوی خودشان رفتند، بعد از سالها دوباره با هم تنها میشوند و احساس میکنند هیچ حرفی با یکدیگر ندارند. به جای اینکه از این شرایط احساس بدی داشته باشید از آن برای بازسازی روابط خودتان استفاده کنید و روابط، سفرها و رفتوآمدهای دو نفره را بیشتر کنید.
شما محافل اجتماعی که در آن بوده اید را حذف کردهاید. گروههای دوستی خود را حفظ نکردید و احساس تنهایی و کمبود روابط گذشته خود را دارید. برای برقراری مجدد روابط خود تلاش کنید.
حرفه شما ازدواج شما را تحت تأثیر قرار داده است. بدیهی است که حرف ما اهمیت دارد، اما نباید در ازدواج ما نقش اول را داشته باشد. چندین روز در هفته کار خود را به منزل نبرید و تا ساعاتی وقت خود را برای خانواده کنید.
شما برای رابطه خود، انرژی نمیگذارید. هرچه از شروع یک رابطه زمان بگذرد، نیاز بیشتری به مراقبت وجود دارد. برای رابطه خود وقت و انرژی بگذارید.
شما فاقد ارتباط با خود هستید. اگر ارتباط ما با خودمان مثبت نباشد، بعید است در ارتباط با شریک زندگی خود ارتباط مثبتی داشته باشیم. /ایرنا