دکتر پریا چوبک
به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرمهم، در هفته گذشته خبری مبنی بر ممنوعیت حضور زنان در تبلیغات منتشر شد که حتی پس از مشخص شدن سوء برداشت منتشر کننده و تکذیب اصل ماجرا، همچنان بازخوردهای مثبت و منفی فراوان به همراه داشت.
به نظر میرسد علت واکنشبرانگیز شدن این خبر باز میگردد به زمینهسازی برای تحمیل کلیشهای از خانوادۀ ایرانی، که براساس آن اعمال محدودیت و فشار بیشتر بر زنان، واجب دیده شده و با رویکردهای سختگیرانه نسبت به حجاب، محدودیتهای اعمال شده در راستای جوانی جمعیت، تبلیغ ازدواج در سنین زیر ۱۸ سال و یا چند همسری، گمانهزنی در کمرنگتر کردن تعمدی جایگاه اجتماعی زنان را محتمل نموده است. حال سوال اینجاست که چنین تصویری از زن ایرانی مسلمان تا چه حد با واقعیت زن در جامعه امروزی همخوانی دارد و اصلا وضعیت اقتصادی، چنین اجازهای را به خانوادهها میدهد که زنان و دختران خود را کلا خانهنشین کرده و به کلیشه مورد نظر نزدیکتر کنند؟ و اینکه الگوسازیهای غیرواقعی توسط رسانه به پشتوانۀ نگرش مردسالارانه برخی مسئولین، چه تبعات اجتماعی برای خانوادهها به همراه خواهد داشت. آنچه دیده میشود عدم تغییر این الگو در طی زمان و حتی افراطیتر شدن و مشابهت آن به ساختار زندگی زنان در دوران قاجار است که نه تنها اختلاف نسلها را در نظر نگرفته بلکه با واقعیت جامعه فرسنگها فاصله دارد. ارائه تعاریف این چنین از نقش زن، بدون در نظر گرفتن نیاز افراد، تحصیلات، جایگاه اجتماعی و فرهنگی نتیجهای جز بیشتر شدن فاصله میان مردم با مسئولین و ایجاد حس نادیده گرفته شدن و بیاعتمادی، نخواهد داشت که در این شرایط پذیرش عمومی حتی از قوانینی که در راستای منافع جمعی وضع شده باشند، به سبب خشم و ناامیدی حاصل از سرخوردگی، عدم مصالحه و تقابل کور خواهد بود. بنابراین شایستهتر است که به جای کلیشهسازی یا تلاش برای نادیدهگرفتن نیازهای زنان امروزی و ارائهی هر قالب غیرواقعی دیگر، برای تکریم مقام زن به جایگاه انسانی او توجه شود و با بازنگری در شیوهی برخوردهای قهری، حذفی و سلبی، ساختار حقیقی جامعهی ایرانی کارشناسی شده و براساس واقعیت حال حاضر و تکیه بر ظرفیتهای موجود فرهنگی، طرحهای اجتماعی با همراهی کلیهی سلایق، پیادهسازی شوند.