به گزارش بخش سیاسی سایت خبرهای فوری، سخنان حسن روحانی در تبریز؛ همان سخنانی که دستاویز خیلیها برای طنز و شوخی شد! هر چه بود طنز نبود به این دلیل که هیچ رئیس جمهوری از جمله روحانی که از هوشی سرشار برخوردار است؛ هرگز به گونهای سخن نمیگوید یا مسائلی را در قالبی طنز گونه بیان نمیکند که او را دچار حاشیه کند.
با فاصله گرفتن از آن فضا و آن سخنان، اینک شاید بهتر بتوان به متن و حواشی آن سخنان ایراد شده از سوی حسن روحانی توجه کرد و به این پرسش پاسخ داد که طنازانه گفتن رئیس جمهوری، تلاش برای بیان کدام واقعیت بر زمین مانده بود و یا به بیانی ساده تر؛ نکته اصلی سخنان حسن روحانی چه بود؟
اندکی بعد از آن همه هیاهو و طعنه و کنایه و پس از فرونشست گرد و غبارها و در پی مصاحبهها و گفت و شنودها از جمله مصاحبه مطبوعاتی علی لاریجانی، آنچه بر همگان آشکار شد این بود که تصمیم اتخاذ شده از سوی سران سه قوه مبنی بر گران شدن بنزین، مطلبی نبوده که بزرگان، نمایندگان مجلس و حتی بخشی از جامعه رسانهای کشور از آن بیخبر باشند و این یعنی حداقل جامعه به این باور رسید که پر سر و صداهایی که اعلام بیخبری میکنند از همه باخبرتر بودهاند.
گرانی بنزین و پرداخت یارانه موضوع تازهای نبود!
در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد نیز بنزین گران شد و دستور پرداخت یارانه صادر اما، تنها تفاوت احمدی نژاد و روحانی در نحوه اطلاعرسانی بود همان مسئلهای که بارها و بارها، رسانه به تیم اطلاعرسانی و اطرافیان حسن روحانی گوشزد کرده بود که ضعفهای مفرط و آشکار اطلاعرسانی در بزنگاههایی میتواند و قطعاً دولت را زمینگیر خواهد کرد.
در دو برهه ی احمدی نژاد و حسن روحانی، گرانی بنزین و اعتراضات مردم، هر دو اتفاق افتاد! تفاوت ماجرا در توجیه مردم و اطلاعرسانی اندک اندک به منظور آمادهسازی اذهان بود و این یعنی؛ هم در دوران احمدینژاد و هم در دوران حسن روحانی، به این موضوع اشراف و اعتقاد کامل داشتهاند که گرانی بنزین به طور قطع اعتراضاتی به دنبال خواهد داشت مگر آنکه زمینهها آماده شود و مردم نیز نسبت به گرانی بنزین که امری مهم و حتمی بوده است اطلاع کافی به همراه آمادگیهای ذهنی داشته باشند و توجیه شوند و با این اطلاعرسانی علاوه بر اینکه اعتراضات کمتر میشود همکاری هم خواهند کرد.
حال در این موضع یک سوال مهم به وجود میآید و آن این که یا اصلیترین تصمیمسازان نزدیک به حسن روحانی اعتقادی به اطلاعرسانی نداشتهاند که اگر چنین باشد قطعاً باید تاسف خورد و یا این که نه تنها اعتقاد داشتهاند بلکه تمهیداتی نیز اندیشیدهاند و در این میان برخی دستگاههای متولی اطلاعرسانی در انجام امور محوله کوتاهی کرده باشند.
آن گونه که از لابهلای اخبار به گوش میرسد، رئیس جمهور ضمن دادن ماموریتی به برخی وزارتخانهها و رسانههای عمومی که از بیتالمال ارتزاق میکنند، وظیفه این اطلاعرسانی را ـ هرچند دیر ـ به این دو نهاد و وزارتخانه واگذار میکنند و اما تیم اطلاعرسانی دولت اعم از روزنامه ایران، خبرگزاری ایرنا، وزارت کشور و صدا و سیما آن چنان که باید و شاید اقداماتی که لازم بوده را یا انجام نمیدهند و یا این که مسئله را چندان جدی فرض نمیکنند.
با مداقه بر سخنان ایراد شده از سوی حسن روحانی در تبریز میتوان فهمید که حسن روحانی در لفافه میخواهد بگوید وظیفه ی انجام مسائل حاشیهای این طرح از جمله اطلاعرسانی به دستگاهها و سازمانهایی واگذار شده اما این دستگاههای متولی بودهاند که کوتاهی کردهاند و بخشی از زحمتی که بر دوش مردم قرارداده شد به همین مسئله بازمیگردد.
نکته مهم دیگر اما در تجهیز نبودن حوزه دولت و ریاست جمهوری به ساز و کارهایی است که میتواند در مواقعی اینچنینی، همه پتانسیلهای اطلاعرسانی کشور را در خدمت اهداف و برنامههای دولت و نظام قرار دهد. عدم ارتباط دو سویه با رسانهها از جمله مطبوعات و روزنامه ها، اعتقاد نداشتن به روزنامه به عنوان یک بخش مهم اطلاعرسانی که میتواند بازوی همیشه کمککننده برای دولت باشد و عدم پاسخگویی اطرافیان رئیس جمهور در مواقع لزوم از رئیس دفتر گرفته تا آقای سخنگو که گاه روزها و روزها باید منتظر زمانی شد که بتوان مسئلهای مهم را به آنها منتقل کرد.
به این مسئله از زاویهای دیگر نیز میتوان نگریست. دولت وظیفه دارد حالا که اعتراضات فروکش کرده است سهم کوتاهی نهادها و سازمانهای مسئول را مشخص و اعلام کند آن هم نهادهایی وابسته به حاکمیت که به جای ارتباطگیری با رسانه و واگذاری اطلاعرسانی به رسانه خود مشغول رسانه داری و گاه بسیار فراتر از رسانهداری هستند پس وقتی قرار باشد بدنه اطلاعرسانی دولت، سازمان صدا و سیما و دیگر نهادهای مرتبط به عوض ایجاد ارتباط موثر و پیگیر با رسانهها، خود اقدام به رسانهداری کنند رسانههای دیداری و شنیداری از جمله روزنامهها، اندک اندک از سبد اقلام مهم آنان خارج شده و در بزنگاههای اینچنینی، آنچه بر جای میماند حسرت است و هزینه!
نادیدهانگاری عمدی
حالا که نکات مهم سخنان حسن روحانی در تبریز دچار نادیده انگاری عمدی شد و حالا که سهامداران اصلی عدم اطلاعرسانی خود مشغول انداختن توپ در زمین دولت هستند، بد نیست اگر حسن روحانی ضمن بازتر کردن موضوعی که سربسته در تبریز دست روی آن گذاشت به همگان بگوید که منظور رئیس جمهور این نبوده که صبح جمعه گرانی بنزین را متوجه شده است بلکه به قدری اطلاعرسانی ضعیف بوده و سازمانهای مسئول در انجام وظیفه کوتاهی کردهاند که رئیس جمهور نیز ساعتها پس از اعمال تغییر قیمت در بنزین متوجه شده چه برسد به مردم عادی کوچه و بازار.
نه عقلانی است، نه پذیرفته شده که موضوعی با این درجه از اهمیت، دچار غفلتی با این اندازه غفلت شود پس باقی میماند یک موضوع بسیار مهم و آن پیدا شدن مقصران اصلی که باید اطلاعرسانی میکردند و کوتاهی کردند! دولت اگر این مسئله را شفاف اعلام کند قطعا مردم با نگاه خوشبینانهتری به رفتار دولت در گرانی بنزین که امری ضروری بود نگاه خواهند کرد. /آفتاب یزد