به گزارش بخش سیاسی سایت خبرهای فوری، سخنان چند روز اخیر حسن روحانی در شهرهای مختلف واکنشهای متفاوتی را بههمراه داشت که شاید بتوان گفت: مواجهه انتقادی با صحبتهایش بیش از واکنشهای مثبت بود. فارغ از تحلیل محتوای اظهارات رئیسجمهور و درست یا نادرستبودنشبودن، از مخالفتهای عدیده با او چنین به نظر میرسد که حسن روحانی بعد از گذشت بیش از شش سال از ریاستجمهوریاش دیگر سرمایه اجتماعی سال ۹۲ را ندارد. از سوی دیگر با بالاگرفتن انتقادهای اصلاحطلبان به عملکرد دولت، بخشهای زیادی از جبهه اصلاحات رسما اعلام کردهاند که دیگر با نیروهای غیراصلاحطلب ائتلاف نخواهند کرد.
از پس این مهم این پرسش مطرح میشود که در شرایطی که نیروهای حمایتکننده روحانی یعنی اصلاحطلبان از او دوری میکنند و بخشهای زیادی از اصولگرایان نیز نقدهای تندوتیزی به دولت مطرح میکنند؛ اکنون پایگاه سیاسی حسن روحانی کجاست؟ دیگر آنکه برخی باور دارند که حسن روحانی خاصه در دور دوم ریاستجمهوریاش تا حدی سعی کرد به خوانش رسمی نزدیک شود که همین عامل هم بحثهایی درباره نوع سیاستورزی روحانی مطرح کرد.
با مجموع این موارد میتوان در سه حوزه مناسبت حسن روحانی با حاکمیت و سرمایه اجتماعی و پایگاه سیاسی را در قالب پرسشهایی مطرح کرد که محمد سلامتی، محمدصادق جوادیحصار، صادق زیباکلام و عبدالله ناصری به آنها پاسخ دادهاند.
محمد سلامتی: راه اعتدال ادامه مییابد
محمد سلامتی باور دارد که حسن روحانی به بخش عمدهای از مطالبات مردم در حوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی جامه عمل پوشاند، اما در زمینههای اقتصادی ضعیف عمل کرد. او درباره چگونگی مواجهه سرمایه اجتماعی روحانی بعد از این سالها به «شرق» گفت: «آقای روحانی توانست در زمینه سیاست داخلی تحولات مهمی را ایجاد کند و در زمینه سیاست خارجی هم تیم دیپلماسی دولت به بهترین شکل ممکن عمل کرد، اما در حوزه اقتصادی نتوانست آنطورکه انتظار میرفت عمل کند. من باور دارم که سرمایه اجتماعی او تغییری نکرده است؛ مشخصا آنکه اصلاحطلبان هنوز هم از او حمایت میکنند، زیرا شرط انصاف نیست که او را رها کنند. از سوی دیگر منش آقای روحانی، وجه اعتدالگونه دارد، علاوه بر اصلاحطلبان بخشهایی از اصولگرایان که با نگاهی منطقی به عرصه سیاست مینگرند، از او حمایت میکنند».
سلامتی در پاسخ به این پرسش که آیا حسن روحانی میتواند در آینده سیاسی ایران تأثیرگذار باشد و طیف اعتدال در وجوه مختلف ادامه یابند یا حتی تکثیر شوند، اظهار کرد: «اصولگرایان در میان خود اختلافات عمیقی با یکدیگر دارند، اما آنچه مشخص است، برترییافتن اصولگرایان معتدل بر اصولگرایان تندرو در آینده است؛ به عبارت دیگر بخشهایی از اصولگرایان دریافتهاند که باید با منطق در عرصه سیاسی قدم برداشت؛ ازاینرو آقای روحانی و راه او در آینده چه در مجلس یا نهادهای دیگر ادامه پیدا میکند. البته این مهم به معنی نفی انتقادهایی نیست که به دولتهای یازدهم و دوازدهم وارد است و قطعا در حوزه اقتصادی مشاوران کمتجربه و نوع مواجهه دولت با مشکلات، محل نقدهای جدی است؛ اما مجموعا راه اعتدال ادامه مییابد».
جوادیحصار: روحانی بعد از ریاستجمهوریاش گوشه چشمی به پستهای کلیدی خواهد داشت
محمدصادق جوادیحصار، تحلیلگر سیاسی، باور دارد که سرمایه اجتماعی حسن روحانی منحصر به شخص او نبود. او در پاسخ به این پرسش که این سرمایه اجتماعی اکنون در چه وضعیتی به سر میبرد، گفت: «سرمایه اجتماعی آقای روحانی برگرفته از دوستداران آقای هاشمی بود و در یک مقطع خاص او توانست از سرمایه اجتماعی آقای هاشمی استفاده کند؛ مقطعی که مرحوم هاشمی هم مظلوم واقع شد و هم از امکان حضور در انتخابات محروم شد. اصلاحطلبان هم از سوی دیگر بهدلیل یک ضرورت سیاسی با یک نیروی اصولگرای معتدل ائتلاف کردند. این دلایل دستبهدست هم داد تا همه تصور کنند که سرمایه اجتماعی آقای روحانی از نامزد اصلاحطلبی مانند آقای عارف بالاتر است؛ درصورتیکه چنین نبود، زیرا روحانی بهواسطه خودش سرمایه اجتماعی خاصی جز اندک رأیی در پایگاه سنتی اصولگراییاش نداشت. بعد از انتخابات سال ۹۲ حزب اعتدال و توسعه که پایگاه اصلی آقای روحانی محسوب میشد، به سمت تحول حرکت کرد و به ساماندهی نیروهای خود پرداخت و تا حدی توانست جذب نیرو کند. این حزب تمایل داشت سال ۹۶ میداندار انتخابات باشد، اما بازهم نتوانست، زیرا مردم هنوز هم به افراد حاضر در حزب اعتدال و توسعه رأی نمیدادند؛ بنابراین بار دیگر سرمایه اجتماعی جبهه اصلاحات باعث پیروزی آقای روحانی شد و در یک فضای دوقطبی میان اصلاحطلبان و اصولگرایان روحانی پیروزی را از آنِ خود کرد، زیرا در سال ۹۶ حتی اصولگرایان میانهرو هم از آقای رئیسی حمایت میکردند. البته هر رئیسجمهوری در سالهایی که بر کرسی ریاست تکیه زده است، طرفدارانی پیدا میکند که آقای روحانی هم از این قاعده مستثنا نیست. او در دوره اول ریاستجمهوریاش وعدههایی داد که به بخش مهمی از آنها جامه عمل پوشاند، اما در دوره دوم نتوانست شعارهایش را عملیاتی کند و بههمیندلیل بخشی از سرمایه اجتماعیاش را که مربوط به طبقه متوسط میشد، از دست داد. البته باید توجه کرد که دلایل متفاوتی مانند فشارهای داخلی و خارجی، تحریمها و به تبع آن اوضاع نامناسب اقتصادی و… هم در ناکامی روحانی در تحقق وعدههایش بیتأثیر نبودند».
جوادیحصار درباره نوع مناسبت روحانی با سایر دستگاهها هم اظهار کرد: «او هیچوقت جدای از حاکمیت نبوده و تمام اهداف و خواستههایش هم منطبق با خوانش رسمی است. او در جایی با برخی نیروها به مشکل برمیخورد که تزاحم منافع دولت با جریانهای دیگر ایجاد شود که در این صورت گاه دور و گاه به خوانش رسمی نزدیک میشود».
او در پاسخ به این پرسش که اکنون پایگاه و جناح سیاسی روحانی چه طیفی محسوب میشود، گفت: «من فکر میکنم که آقای روحانی نه اصلاحطلب است و نه اصولگرا و حتی آن زمانی که پایگاهش اصولگرایی محسوب میشد، یک نیروی مطرح اصولگرا نبود؛ زیرا همیشه قرابت فکری با مرحوم هاشمی داشته است.
او همواره چهره مستقلی داشته است و من که او را از گذشته میشناسم، میدانم که رگههای روشنفکری هم دارد زیرا از گذشته از آرای دکتر شریعتی حمایت میکرد و سعی میکرد خود را یک چهره علمی و آکادمیک معرفی کند. آقای روحانی بعد از دوران ریاستجمهوریاش هم گوشه چشمی به پستهای کلیدی خواهد داشت و سعی میکند بهعنوان یک چهره معتدل در نهادهایی که فعالیت خواهد کرد، اثرگذار باشد».
صادق زیباکلام: آینده سیاسی روحانی نه مثل احمدینژاد میشود، نه مثل خاتمی
صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران هم درباره سرمایه اجتماعی فعلی روحانی گفت: «پاسخ شما را با ذکر حال خودم عرض میکنم. من کسی بودم که از اواخر سال ۹۵ تا انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ در برابر همه آنهایی که مسئله تحریم انتخابات را مطرح میکردند، میگفتم که هیچ راهی جز صندوق انتخابات و رأیگیری برای بهبود اوضاع وجود ندارد. یا یاد دارم که به بسیاری از شهرها سفر میکردم و با مردم و نخبگان سیاسی سخن میگفتم که رأیدادن به آقای روحانی از جهات مختلف مناسب است و برای این سخنم دلیل میآوردم. من از آقای روحانی میپرسم که چه جوابی باید به تمام آنهایی که به دلیل سخنان من به او رأی دادند، بدهند؟ اکنون من باید چه بگویم؟ من و امثال من توانستیم بخش قابلتوجهی از آرای خاکستری را که تا لحظات پایانی انتخابات قصد رأیدادن نداشتند، پای صندوقها بیاوریم. من که در خیابان راه میروم، مردم میگویند که آقای زیباکلام شما ما را فریب دادی و من هیچ پاسخی ندارم که بدهم. در حقیقت بزرگترین لطمهای که از سال ۹۶ تا کنون وارد شد، آسیب به اعتماد عمومی به مشارکت در انتخابات بود و از همین نقطه سرمایه اجتماعی آقای روحانی کاهش یافت. این مهم تا جایی است که چندی پیش آقای خاتمی به واقعیتی تلخ اشاره کرد و گفت: تَکرار میکنمهای من هم دیگر اثر ندارد. البته هنوز هم باور دارم که تنها راه اصلاح از صندوقهای رأی میگذرد و در مناظرههایی که با نیروهای اپوزیسیون میکنم، میگویم شما که میگویید صندوق رأی هیچ برونداد مثبتی ندارد، بگویید که مردم چه باید بکنند؟ اگر بگویند که باید نظام سیاسی تغییر کند، آنجاست که میگویم در این صورت تردید نکنید که با تغییر نظام، کشور ایران حداقل به ۵۰ سال قبل بازمیگردد».
زیباکلام در پاسخ به این پرسش که آیا روحانی در دولت دوم خود تغییر کرد یا خیر، اظهار کرد: «آقای روحانی بهجای آنکه سعی کند خواست طیف وسیع رأیدهندگان را تأمین کند، تلاش کرد که مبادا رقیب از او مکدر شود. من از آقای روحانی هیچ تصور غیرواقعیای ندارم؛ نه او را گاندی میبینیم، نه ماندلا، نه مهندس بازرگان و نه دکتر مصدق و این را هم میدانم که حوزه اختیاراتش از حیث قانونی و سیاسی چیست، اما واقعیت این است که او با همین اختیارات هم برای مطالبات مردم اقدام ویژهای انجام نداد. او دغدغههایی مانند رفع حصر، آزادی مطبوعات و گشایشهای سیاسی را بهعنوان شعارهای خود مطرح کرد، اما این شعارها محقق نشد؛ یا از مقطعی به بعد به مردم نشان نداد که مخالف رویکردهای تند در حوزه سیاست خارجی است. او میتوانست حداقل به مردم نشان دهد که خواستار اصلاح مشکلات است و ما مردم میگفتیم که ایراد ندارد، از دستش کاری برنمیآید؛ اما اکنون جوانها میپرسند که آیا اصلا آقای روحانی به تحقق شعارهایی که داد، باور داشت یا خیر؟».
این استاد دانشگاه درباره پایگاه حزبی روحانی هم گفت: «تصور میکنم آقای روحانی دیگر نه پایگاه چندانی در میان اصلاحطلبان دارد و نه در میان اصولگرایان و او بعد از دوران ریاستجمهوریاش نه مثل احمدینژاد میشود و نه مثل خاتمی؛ زیرا به جرئت میگویم که با تمام نقدهای مهمی که به احمدینژاد داریم، اما اگر او همین امروز نامزد ریاستجمهوری شود، حداقل بین ۱۰ تا ۱۵ میلیون رأی میآورد و آقای خاتمی هم هنوز در میان دانشجویان و روشنفکران از جایگاه ویژهای برخوردار است».
عبدالله ناصری: روحانی میخواست شبیه هاشمی باشد، اما نشد
عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاحطلب هم درباره سرمایه اجتماعی باقیمانده حسن روحانی اظهار کرد: «سرمایه اجتماعی آقای روحانی بهشدت کاهش یافته است و این امر پنهانی نیست و میتوان بهروشنی در سطح جامعه آن را مشاهده کرد. علت این مهم هم پشتکردن رئیسجمهور به وعدههایی بود که در سال ۹۶ داد. دولت دوم روحانی بهمراتب از دولت اولش ضعیفتر است و همه علل این ضعف باعث شد که طبقه متوسط و کنشگران اجتماعی و سیاسی که سبد رأی او را تشکیل میدادند، ناامید شوند». او همچنین درباره تغییر رویکرد روحانی گفت: «اتفاقا من باور دارم که آقای روحانی حتی نتوانست به کانونهای اصلی قدرت نزدیک شود. یعنی دستکم وقتی سرمایه اجتماعیاش از دست رفت، نتوانست تعاملی سازنده با حاکمیت برقرار کند تا از این طریق بتواند بخشی از مشکلات را حل کند».
ناصری در پایان در پاسخ به این پرسش که آیا حسن روحانی میتواند در آینده سیاسی ایران اثربخش باشد یا نه، تصریح کرد: «آقای روحانی میخواست شبیه به آقای هاشمیرفسنجانی باشد و با میانهروی در موقعیتهای خاص تأثیرگذار باشد، اما در عمل دچار یک بیعملی شد و هویت سیاسی خود را مخدوش کرد؛ بنابراین سخت است که بتواند بازهم در عرصه سیاسی تأثیر خاصی بگذارد». /شرق