دوراهی لاریجانی و یاران
خبرهای فوری: مصائب اعتدالگرايان براي ائتلاف با اصلاحطلبان يا بازگشت به دامان اصولگرايي
به گزارش بخش سیاسی سایت خبرهای فوری، «حزب رفاه ملت ایران به جبهه مستقلین پیوست.» این خبری بود که ظهر روز گذشته قدرتعلی حشمتیان، رییس جبهه مستقلین و اعتدالگرایان ایران اسلامی اعلام کرد. براساس آنچه این فعال سیاسی گفته، درخواست عضویت در این جبهه پیشتر از سوی بهروز نعمتی، نماینده تهران در دهمین دوره مجلس شورای اسلامی ارایه شد.
جبهه مستقلین و اعتدالگرایان ایران یکی از ۳ فراکسیون خانه احزابی است که پس از مدتها تعطیلی، در دولت حسن روحانی دوباره تشکیل شد. این جبهه همان طور که از نامش پیداست، به عنوان یکی از جبهههای حامی مستقلین و اعتدالگرایان فعال است. گروهی که این روزها بیش از هر زمانی با بهرهگیری از برخی معضلات موجود در میان اصلاحطلبان و اصولگرایان، به دنبال هویتی مستقل برای خود است ولی هنوز معضل اصلی این جریان پابرجاست؛ سبد رای! سبد رای حداقلی در طول سالهای اخیر همواره به عنوان معضل اصلی جریانی مطرح شده که این روزها علی لاریجانی به عنوان یکی از اصلیترین مهرههایشان شناخته میشود. مهرهای که هنوز بر سر حضور یا عدم حضورش در انتخابات ابهامات بسیاری پابرجاست. بودن یا نبودن لاریجانی تا اینجای کار موضوعی است که اظهارنظر قطعی درباره آن، عملا ممکن نیست ولی با این حال روزنامهنگارانی همچون فرید مدرسی معتقدند که احتمال حضور دوباره رییس فعلی مجلس در انتخابات پیشروی پارلمان بسیار ناچیز است.
تشدید دوقطبی و سکوت لاریجانی
فرید مدرسی به عنوان یکی از روزنامهنگاران نزدیک به دولت در همین زمینه میگوید که با تحلیل فضای کنونی جامعه و با درنظرگیری شخصیت لاریجانی، معتقد است که رییس فعلی مجلس در انتخابات اسفند ماه شرکت نمیکند. او در باب چرایی این تحلیل گفته است: «علی لاریجانی شخصیتی است که همواره میتوان او را به عنوان چهرهای میانهرو و معتدل دانست از اینرو او نمیتواند در فضایی رادیکال و دوقطبی به خوبی ایفای نقش کند و مطالبش را بیان کند.» مدرسی اضافه میکند: «لاریجانی در حال رصد فضای کنونی است؛ بنابراین تحلیل من این است که با توجه به تندتر شدن فضا لاریجانی هنوز تصمیمی برای حضور در انتخابات نگرفته است ولی این به آن معنا نیست که او قطعا در انتخابات شرکت نمیکند؛ بلکه این تحلیل فقط و فقط یعنی اینکه رییس کنونی مجلس هنوز تصمیمی برای حضور در انتخابات نگرفته است.»
این روزنامهنگار در ادامه در پاسخ به چرایی برخی تخریبهای اخیر علیه لاریجانی ازسوی رسانههای اصولگرا نیز میگوید: «امروز شرایط به گونهای است که جریانی نوظهور قصد دارد هویت خود را از دل اصولگرایان بیرون بیاورد. این جریان چون خود هویتی ندارد به دنبال آن است که ۸ سال محمود احمدینژاد را تداعی کند. جریان محمود احمدینژاد هویتی نداشت ولی به ضدیت با هاشمیرفسنجانی پرداخت و از این طریق برای خود هویت تراشید. امروز چون هاشمی وجود ندارد، این جریان علی لاریجانی را به جای هاشمی نشانده است و با ادعای ضدیت با او برای خود هویتتراشی میکند و از این طریق به دنبال جلب سبد رای احمدینژاد است. امروز رسانههایی که نزدیکی به احمدینژاد ندارند نیز همین سبک و سیاق را تکرار میکنند. این رسانهها امروز با گزارشهایی که در قالب حرفهای نوشته نشده و بعضا نیز شبیه گزارشهای زرد است در مسیر تخریب لاریجانی حرکت میکنند؛ به طوری که حتی اگر او فعال نباشد و اقدامی نیز انجام ندهد سعی میکنند، او را فعال نشان دهند. دلیل این مساله آن است که این رسانهها میخواهند خود را به عنوان ضد لاریجانی معرفی کنند تا در موقع لزوم بتوانند از آن استفاده کنند.»
غیبت رییس و سرنوشت اعتدالگرایان
به این ترتیب اگر فضای دوقطبی مدنظر فرید مدرسی تا روز موعود و برگزاری یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی پابرجا بماند و علی لاریجانی در انتخابات حاضر نشود، پرسش اساسی سرنوشت طیفی است که در پارلمان با نام فراکسیون مستقلین ولایی در میان احزاب سیاسی کشور به عنوان اعتدالگرایان شناخته میشوند. این طیف که پس از روی کار آمدن حسن روحانی عرصه را برای فعالیت خویش بازتر دید، در انتخابات دهمین دوره مجلس با حضور در لیست اصلاحطلبان وارد بهارستان شد ولی عهد و پیمانهای نوشته و نانوشته آن روزها را پشت در گذاشت و نهتنها حاضر به حمایت از محمدرضا عارف به عنوان کاندیدای اصلاحطلبان برای ریاست نشد بلکه کنار اصولگرایان و البته پشت سر لاریجانی ایستاد.
حال با توجه به غیبت احتمالی لاریجانی در انتخابات پیشرو و البته سبد رای حداقلی جریان سیاسی موسوم به اعتدالیون، عملا میتوان ۲ سناریو را برای آنان متصور بود. سناریوی نخست آن است که همه اتفاقات درست و غلط رخ داده در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی تکرار شود و اصلاحطلبان و جریانی جدا شده از اصولگرایان دوباره به ائتلاف دست یابند و در قالب لیستی مشترک به فعالیت بپردازند. در این میان، سناریوی دومی نیز وجود دارد. آن هم بازگشت معتدلها به خاستگاه است. خاستگاهی که همراهی اعضای فراکسیون مستقلین ولایی و نمایندگان ولایی در جریان سومین و چهارمین اجلاسیه مجلس شورای اسلامی دوباره به نمایش درآمد.
معادله چندمجهولی ائتلاف
گفتیم که همراهی اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل یکی از دو سناریویی است که این قشر در روزگار غیبت لاریجانی مقابل خود خواهند داشت. بهروز نعمتی، عضو ارشد فراکسیون مستقلین ولایی مجلس و یکی از نزدیکترین نمایندگان پارلمان به علی لاریجانی که این روزها دبیرکلی حزب رفاه ملت را عهدهدار است، پیش از این از علاقه خود برای شکلگری دوباره ائتلاف ۹۴ سخن گفته بود و این یعنی آمادگی اعتدالگرایان برای حضور دوباره در لیست اصلاحطلبان؛ ولی نخستین مجهول در این میان نوع واکنش اصلاحطلبان به مساله ائتلاف است. حقیقت آن است که در فاصله ۴ ماه مانده به یازدهمین دوره انتخابات مجلس اصلاحطلبان هنوز به جمعبندی واقعی از چگونگی حضور خود در انتخابات نرسیدهاند. برخی اصلاحطلبان از راهبرد «اقلیت موثر» سخن میگویند و در مقابل برخی دیگر از مجلسی ائتلافی برای نیل به اهدافی از پیش تعیین شده سخن میگویند.
اینکه اصلاحطلبان حاضر به ائتلاف دوباره با اعتدالگرایان هستند یا خیر همچون حضور یا عدم حضور لاریجانی در انتخابات در هالهای از ابهام است ولی روز گذشته علی شکوریراد، دبیرکل حزب اتحاد ملت در جریان نشست مطبوعاتی خود موضوع ائتلاف را به طور کلی رد نکرد؛ بلکه تاکید کرد که این ائتلاف نباید همچون آنچه در سال ۹۴ رخ داد «دقیقه نودی» باشد. مقصود شکوریراد از ائتلاف دقیقه نودی روشن نیست ولی به نظر میرسد او خواستار روشن بودن تمامی موارد مورد ائتلاف است، امری که بهروز نعمتی نیز برآن تاکید دارد. این نماینده مجلس در همین زمینه به «اعتماد» میگوید: «این بار باید موضوع مورد ائتلاف به طور کلی روشن باشد. اصلاحطلبان نیز خواستههایشان را بهطور مشخص بیان کنند و همه چیز روشن شود. به عقیده من از درون این ائتلاف مانیفست جدیدی میتواند ایجاد شود.» او تاکید میکند: «در صورت پیروزی این ائتلاف و ورود به مجلس باید از پیش بر سر همه کرسیها به ویژه کرسی ریاست و حتی نایبرییسی نیز بحث و تصمیمگیری شده باشد. اگر بنا باشد ائتلافی شکل بگیرد باید تعهدات دوطرفه باشد و از میان افراد درون ائتلاف افراد توانمند برای کرسیها انتخاب شوند؛ نه اینکه همچون آنچه در انتخابات ۹۴ رخ داد، یک برگه تعهدنامه دست ما بدهند. تعهد باید دوطرفه باشد. من آن تعهدنامه را مقابل آقایان (مهدی) شیخ و داوود کرمی پاره کردم ولی این بار باید همه چیز روشن باشد.» به این ترتیب به نظر میرسد ۲ مانع پیشروی اعتدالگرایان برای ائتلاف با اصلاحطلبان وجود دارد؛ نخست تمایل برخی چهرههای تاثیرگذار به لیستی تماما اصلاحطلبانه و دوم، بدعهدی معتدلها در پارلمان دهم است. بدعهدی که نهتنها بر سر کرسی ریاست، بلکه بر سر چگونگی تعامل با دولت دوازدهم نیز بروز و ظهور داشت؛ به طوری که مطالبات اصلاحطلبانه از سوی این قشر به فراموشی سپرده شد. نعمتی البته معتقد به بدعهدی نیست و به «اعتماد» میگوید که در آن زمان قراری برای تشکیل فراکسیون مشترک یا انتخاب یک فرد برای کرسی ریاست مطرح نشد و موضوع صرفا ورود به مجلس بود. او همچنین تاکید میکند که «نظر عقلای هر دو قوم اصلاحطلبان و معتدلها بر ائتلاف دوباره این دو جریان با یکدیگر است.»
درِ بسته منزل اصولگرایی
در این میان البته سناریوی دومی نیز برای معتدلها وجود دارد و آن، بازگشت به دامن اصولگرایی است. سناریویی که این روزها و با در نظرگیری نوع کنش و واکنش فعالان این دو گروه با یکدیگر به مراتب دشوارتر از نزدیکی به اصلاحطلبان به نظر میرسد. اصولگرایان که این روزها همچنان برای دستیابی به وحدت با مشکلاتی قابل توجه مواجهند در سالهای اخیر با وجود برخی همسوییهای درون پارلمانی مرزبندیهای خود را با اعتدالگرایان به ویژه طیف حامی لاریجانی بیش از پیش مشخص کردند. به طوری که کمتر فعال سیاسی اصولگرا یا رسانه نزدیک به این جریان را میتوان یافت که دل خوشی از رییس بهارستان و یارانش داشته باشد.
معتدلها برای بازگشت به دامان اصولگرایی نیازمند تقلیل بیش از پیش خواستههای خود و اصولگرایان نیز برای پذیرش آنان نیازمند کنار گذاشتن اصولی هستند که بعضا زیربنای وجودی آنان را شکل میدهد. نوع ارتباط با جهان و چگونگی پیشبرد اهداف حکومت در جامعه ازجمله اختلافات زیربنایی اعتدالگرایان با اصولگرایان است. در این میان باید اختلافات قدیمی جریانی چون جبهه پایداری با لاریجانی را نیز اضافه کرد. این روزها اصولگرایان با استفاده از ساز و کارهایی بیمیل به استفاده از سبد رای احمدینژاد نیستند؛ کما اینکه اخباری مبنی بر دیدارهای پنهانی محمدباقر قالیباف با او نیز به گوش میرسد و این یعنی دشواری دوچندان کار برای چهرههای معتدل، برای نزدیکی به این جریان.
البته نمیتوان به یخبندان روابط اصولگرایان و معتدلها نیز اشاره نکرد. یخبندانی که شاید با جدایی قهرآمیز لاریجانی از احمدینژاد و واگذاری کرسی او به سعید جلیلی در شورای عالی امنیت ملی آغاز شده باشد ولی نقطه پایانی حداقل در حال حاضر نمیتوان برای آن متصور بود. در این میان عضویت طیف لاریجانی در جبهه اعتدالگرایان نیز خالی از معنی نیست. آنان امروز یا خواهان ائتلاف با اصلاحطلبان هستند یا حضور مستقل در انتخابات که خود گواهی است بر در بسته اصولگرایان در مقابل اعتدالخواهان. بهروز نعمتی نیز با تایید ضمنی این موضوع میگوید: «نه من و نه سایر اعضای حزب (رفاه) هرگز اصولگرا شناخته نشدهایم که بخواهیم با آنان ائتلاف داشته باشیم. امروز اصلیترین و مفیدترین برنامه به عقیده من ائتلاف دوباره میان اصلاحطلبان و اعتدالگرایان است ولی اگر این اتفاق رخ ندهد ما لیست مستقل ارایه خواهیم داد.» او همچنین امکان ارایه لیست مشترک با اصولگرایان در شرایط غیبت لاریجانی را رد کرد.
در این میان یک احتمال با توجه به روند اخیر اتفاقات رخ داده در عالم سیاست کشور دور از ذهن نیست و آن هم حضور علیاکبر ناطقنوری در سطح اول سپهر سیاسی ایران و آن هم در قامت پدر معنوی اصولگرایان است. اگر این اتفاق رخ دهد، میتوان گفت که احتمال ائتلاف یا در عبارتی صحیحتر وحدت حداکثری در میان اصولگرایان با توجه به اختلافات قدیمی شیخ نور با طیف متمایل به احمدینژاد از بین میرود ولی به همان میزان میتواند احتمال ائتلاف طیف لاریجانی با اصولگرایان را افزایش دهد. ناطقنوری عملا چهرهای معتدل است که چه لاریجانی باشد و چه نباشد، میتواند اعتدالگرایان و البته بخشی از اصلاحطلبان را نیز به سمت خود جلب کند. نعمتی نیز در مقابل حاضر نیست امکان ائتلاف با ناطقنوری را رد کند ولی تاکید میکند که حضور او در انتخابات در نقش پدر معنوی اصولگرایان بسیار ضعیف است.
به هر روی در فاصله ۱۲۰ روز مانده تا انتخابات پارلمان یازدهم باید دید در نهایت اعتدالگرایان برای ورود دوباره به پارلمان، به خاستگاه اصولگرایانه خود برخواهند گشت یا با ائتلاف دوباره با اصلاحطلبان، مسیر تغییر خود را ادامه خواهند داد. /روزنامه اعتماد