سیاسی

همه مردانِ رییس مجلس

خبرهای فوری: از حدود 12 سال پيش تا امروز، علي لاريجاني رياست مجلس را برعهده داشته و حال چشمان‌مان، چنان به صداي دورگه، پوست و چشمان روشن و موهاي خرمايي او عادت كرده كه سخت است كسي را به‌ جز او تكيه زده بر كرسي رياست پارلمان تصور كنيم.

به گزارش بخش سیاسی سایت خبرهای فوری، اما شاید باید کم‌کم چشمان‌مان را بشوییم و به جور دیگر دیدن صحن سبز بهارستان هم عادت کنیم، چرا که از یک‌سو، زمزمه‌هایی درباره احتمال عدم کاندیداتوری مجدد «آقای رییس» در انتخابات مجلس بعد به گوش می‌رسد و از دیگر سو، هر روز به سرنشینان اتوبوس دوطبقه ژنرال‌هایی که برای تصاحب صندلی لاریجانی، پاشنه ور‌می‌کشند، افزوده می‌شود. چنان که یک روز محمدباقر قالیباف، شهردار اسبق پایتخت و کاندیدای ناکام سه دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، برای کامل کردن لشکر پارلمانی خود فراخوان می‌دهد و با اتکا به ایده «نواصولگرایی» از «مجلس نو» سخن می‌گوید. روز بعد، خبرِ دیدارهای چندباره او با محمود احمدی‌نژاد، دیگر شهردار اسبق پایتخت و نیز رییس دولت‌های نهم و دهم از لابه‌لای صفر و یک‌های توییتر به سطور اخبار رسمی و تیتر مطبوعات جریان اصلی راه می‌یابد. یک روز خبری از سفرهای استانی سعید جلیلی، گزینه نزدیک به جبهه پایداری و سخنرانی‌های انتقادی‌اش روی خط خبرگزاری‌های اصولگرا می‌رود و روز بعد رسانه‌ای نزدیک به اصولگرایان میانه‌رو، از پشت‌پرده تلاش‌های مرتضی آقاتهرانی، دبیرکل جبهه پایداری برای جلب نظر آیت‌الله مصباح‌یزدی، پدر معنوی این تشکیلات اصولگرا منتشر می‌شود و همان رسانه خبر را این ‌طور تحلیل می‌کند که هدف آقاتهرانی، این روحانی فرنگ‌دیده پایداری‌ها از آن تلاش‌ها، احتمالا ایستادن در راس فهرست انتخاباتی مستقل این تشکیلات در پایتخت است. همزمان برخی از احتمال ورود عزت‌الله ضرغامی، رییس اصولگرای اسبق صدا و سیما سخن می‌گویند و طیفی دیگر می‌گویند ضرغامی اگر بنای ورود به انتخابات داشته باشد، بعید است که تا ۱۴۰۰ پا پیش بگذارد. از دیگر سو، اصولگرایان سنتی‌تر با محوریت «جمنا»، «شاجا»، «شورای وحدت اصولگرایان» یا هر عنوانی که بتوان بر آن گذاشت، از چهره‌هایی همچون غلامعلی حدادعادل، رییس اصولگرای مجلس هفتم، مهدی چمران، رییس اصولگرای شورای شهر دوم، سوم و چهارم و به‌ویژه محمدرضا باهنر، رکورددار حضور در مجلس شورای اسلامی به عنوان سرلیست این جریان سیاسی در پایتخت و احتمالا حمایت از آنها برای ریاست مجلس بعد نام می‌برند.

اینها البته تنها فهرستی است از ژنرال‌های اصولگرایی که ظاهرا در رویای تصاحبِ کرسی لاریجانی، روزها را شب می‌کنند. اما تا بوده، رقابت انتخاباتی، رقابتی بوده میان اصولگرایان و اصلاح‌طلبان. جناح سیاسی ریشه‌داری که اگر چه این روزها زمزمه‌هایی از حضور مشروط‌شان در این انتخابات به گوش می‌رسد اما به ‌باور عمده ناظران، آنها نیز درنهایت وارد رقابتِ انتخاباتی پارلمان یازدهم می‌شوند و این، یعنی اصلاح‌طلبان از هم‌اکنون، هم باید فکری به حال لیست‌های انتخاباتی و متعاقبا سرلیست این فهرست‌ها کنند، هم طرح و برنامه‌ای برای آن کرسی سرنوشت‌ساز مجلس بیندیشند تا این نوبت نیز همچون مجلس دهم، دست‌شان از این جایگاه کوتاه نماند.»

عارف یا موسوی‌لاری؟!

به این اعتبار است که اصلاح‌طلبان حداقل می‌توانند روی محمدرضا عارف، رییس شورای عالی سیاستگذاری و فراکسیون امید مجلس برای این رقابت، حساب ویژه باز کنند و همزمان روی گزینه‌هایی همچون عبدالواحد موسوی‌لاری نیز کار کنند تا اگر احیانا همچون انتخابات قبل به توفیق نسبی دست یافتند، بتوانند مدیریت اوضاع در دوران پساانتخابات را نیز به دست بگیرند. بماند که
تا همین‌ جا، لااقل یک مورد تکذیبیه در مورد احتمال سرلیستی موسوی لاری در فهرست انتخاباتی اصلاح‌طلبان منتشر شده و آن هم به ‌نقل از عبدالکریم حسین‌زاده، نایب‌رییس فراکسیون امید و عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان.

فارغ از این موارد اما شاید خطر مهمی که این دست گمانه‌زنی‌های مطبوعاتی درخصوص اقبال هر یک از این گزینه‌های احتمالی با آن مواجهند، این است که طبیعتا درصد خطای آن، معمولا بیش از احتمال صحتش است. چرا که به هر حال، کرسی ریاست درنهایت به یک نفر می‌رسد و گزینه‌های محتمل این گمانه‌زنی، همچون موارد موارد مشابه، بیش از آن یکی است. هرچند خطری مهم‌تر نیز گزارش‌های مطبوعاتی را تهدید می‌کند و آن، اینکه به هر حال ممکن است به اصطلاح روحِ برخی از این گزینه‌ها هم از آن‌چه ما اصحاب رسانه، گمانه می‌زنیم، بی‌خبر باشند و درنتیجه، موضوع را از اصل و اساس تکذیب کنند. با این همه تاکید بر این مهم ضرورتی است که آنچه معمولا مبنای کار این دست گزارش‌های مبتنی بر گمانه‌زنی قرار می‌گیرد، نه لزوما حقیقت ماجرا و واقعیت امور، بلکه احتمال تحقق آن است. پس با ذکر این ملاحظه در ادامه نگاهی می‌اندازیم به برخی از گزینه‌های محتمل ریاست مجلس یازدهم.

لاریجانی؛ رییس دیروز، رییس امروز، رییس فردا؟

جمعه شب که خبر دیدار قالیباف و احمدی‌نژاد در حساب کاربری برخی نزدیکان این دو سیاستمرد اصولگرا منتشر شد، برخی منابع رسانه‌ای از تلاش این دو برای حذف لاریجانی خبر دادند. چنان چه یک روزنامه اصلاح‌طلب در گزارشی به‌ نقل از یک منبع آگاه، احتمالا نزدیک به احمدی‌نژاد از اجماع اصولگرایان برای کنار گذاشتن لاریجانی و جایگزینی او با قالیباف خبر داد: «از محتوای گفت‌وگوهای آقایان قالیباف و احمدی‌نژاد این ‌طور برمی‌آمد که مساله مجلس به آقای قالیباف واگذار شده؛ یعنی با توجه به اتفاقاتی که پیرامون آقای علی لاریجانی وجود دارد، تصمیم گرفته شده او دیگر در مجلس نباشد و نزدیکان او چون کاظم جلالی نیز در انتخابات شرکت نکنند و جای دیگری برایشان در نظر گرفته شود. آقای قالیباف نیز تصمیم دارد از کمک آقای احمدی‌نژاد در این راه استفاده کند.» هرچند این موضوع از سوی مهرداد لاهوتی بائوج، نماینده نزدیک به رییس مجلس تکذیب شد. آنجا که این نماینده میانه‌رو به «اعتماد» گفت: «اساسا چنین موضوعی غیرممکن است؛ چرا که آقای لاریجانی یک چهره ملی است که در هر لباسی تنها به حل مشکلات کشور فکر می‌کند. بنابراین اینکه گفته می‌شود به آقای لاریجانی گفته‌اند در انتخابات حضور نداشته باشد، صحت ندارد؛ البته اینکه در آینده چه اتفاقی رخ بدهد، نمی‌دانم.»

لاریجانی در میانه راه ۲ جناح

با این همه اما به نظر می‌رسد حتی خود علی لاریجانی که این سال‌ها، هرچه پیش آمدیم از یاران قدیمی‌اش در جریان اصولگرا دور شد و به اصلاح‌طلبان، رقبای دیروز خود نزدیک شد نیز انتظار ندارد اصولگرایان برای حضورش در انتخابات «فرش قرمز» پهن کنند. هرچند چنان که بسیاری از اصلاح‌طلبان، ازجمله اسماعیل گرامی‌مقدم، سخنگوی حزب اعتماد ملی و حتی برخی اعضای حزب کارگزاران سازندگی، نزدیک‌ترین حزب اصلاح‌طلب به رییس مجلس به‌کرات گفته و می‌گویند، او جایی در فهرست انتخاباتی جریان اصلاحات نیز نخواهد داشت.

البته لاریجانی در انتخابات قبل، به ‌نحوی جزو اصلاح‌طلبان یا به تعبیر دقیق‌تر «امیدی‌ها» بود و اگر چه پس از ورود به مجلس از تداوم آن ائتلاف انتخاباتی جریان اصلاحات و اعتدال، سر باز زد اما لااقل حاضر نشد که در فهرست ائتلافی اصولگرایان نیز کنار چهره‌هایی همچون غلامعلی حدادعادل، علیرضا زاکانی و مرتضی آقاتهرانی بایستد. هرچه باشد در این میان البته بحث سومی هم مطرح است و آن، اینکه رییس ۳ دوره متوالی مجلس، دیگر تمایلی به حضور در راس پارلمان نداشته باشد و این ‌طور که برخی پیش‌بینی کرده و می‌کنند از همین اسفندماه ۹۸، اسب خود را برای تابستان داغ ۱۴۰۰ و نشستن به‌جای حسن روحانی، رییس‌جمهوری فعلی و رفیق دیرین خود زین کند. هرچند به‌گفته برخی نمایندگان نزدیک به رییس مجلس، لاریجانی همچنان پای ثابت انتخابات مجلس خواهد بود و برای تداوم توفیقات گذشته‌اش در انتخابات پیش‌رو، فهرستی ۳۰۰ نفره را آماده کرده تا از اقصی نقاط کشور اعلام کاندیداتوری کنند و درنهایت، همگی در میدان بهارستان، به ریاست لاریجانی برای مجلس یازدهم رای بدهند.

قالیباف و یک لشکر پیاده

از همان زمان که پیش از فرارسیدن انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۹۶، اقدام به کناره‌گیری به نفع دیگر گزینه اصولگرایان کرد، برخی گفتند که قالیباف به‌ دنبال جانشینی لاریجانی است، نه روحانی. تصوراتی که به‌ویژه این مدت اخیر، پس از انتشار فراخوان انتخاباتی او و دعوت از «جوانان حزب‌اللهی» برای کاندیداتوری در انتخابات مجلس یازدهم، با عنوان «مجلس نو» جدی‌تر از قبل نیز دنبال شد. به‌ویژه وقتی به‌گفته محسن پیرهادی، دبیرکل جمعیت پیشرفت و عدالت، حدود ۵۵۰۰ نفر به این فراخوان لبیک گفته‌اند و این یعنی در رقابت فهرست‌های انتخاباتی لاریجانی و قالیباف، این شهردار اسبق است که دست بالا را دارد.

احمدی‌نژاد؛ این مرد تنهای شهر

گفتیم از محتوای جلسه اخیر قالیباف و احمدی‌نژاد و دست یاری که قالیباف به سوی احمدی‌نژاد دراز کرده؛ اما آیا خود احمدی‌نژاد در این بازی سیاسی، ذی‌نفع نیست؟! آیا احمدی‌نژادی که با وجود توصیه رهبری، اقدام به کاندیداتوری در انتخابات پیشین ریاست‌جمهوری کرد و از سوی شورای نگهبان ردصلاحیت شد، ممکن است این ‌نوبت شانس خود را برای ورود به پارلمان بیازماید؟ پاسخ به این سوال لزوما منفی نیست اما آنچه چالش اصلی احمدی‌نژاد و احمدی‌نژادی‌هاست، آن«ها»یی است که به نظر، دیگر نمی‌توان به نام «احمدی‌نژاد» الصاق کرد.
چرا که حالا مدتی است از آن انبوه یاران رییس‌جمهور مهرورز، جز چند نام کمترشناخته شده، باقی نمانده و به این اعتبار حتی اگر این فرض را بپذیریم که او در صورت تایید شورای نگهبان، پایگاه رای بدی نخواهد داشت اما مشکل اینجاست که برای ریاست مجلس به رای مردم نیازی نیست؛ بلکه رای نمایندگان و متحدان سیاسی کارگشاست و احمدی‌نژاد در این فقره، ضعیف‌تر از همیشه.

یک اتوبوس اصولگرا

محمدرضا باهنر، غلامعلی حدادعادل، عزت‌الله ضرغامی، سعید جلیلی، مهدی چمران، مرتضی آقاتهرانی، مصطفی میرسلیم و دیگر اصحاب موتلفه اسلامی، پایداری‌ها و رهپویانی‌ها و… برخی از مهم‌ترین نام‌هایی است که این روزها در اردوگاه اصولگرایان به عنوان گزینه‌های سرلیستی یا لااقل چهره‌های اصلی فهرست انتخاباتی سر زبان‌ها است و این انبوه مدعیان، اگر نگوییم بیش از همیشه، لااقل باید بپذیریم که همچون ادوار پیش، اصولگرایان را در انجام آن ماموریت ظاهرا ناممکن، با چالشی دوچندان روبه رو ساخته است. چالش دستیابی به وحدت، آن هم در شرایطی که هیچ دو پادشاهی در یک اقلیم نمی‌گنجند و اقلیمِ اصولگرایان، آنچه کم ندارد، مدعی است و فرمانروا. حال در شرایطی که به نظر می‌رسد این جماعت در نشاندن یکی از میان خود در صدر فهرست‌های انتخاباتی مشکلاتی اساسی دارند، بعید به نظر می‌رسد که در ادامه راه، در صورت توفیق در انتخابات، بتوانند برای نشستن بر راس پارلمان با یکدیگر توافق و تفاهم کنند و احیانا با رقابت با یکدیگر، زمینه‌ساز پیروزی رقیب نشوند.

عارف یا مطهری؛ مستقل یا ائتلافی

از اصولگرایان و مشکلات‌شان گفتیم؛ اما واقعیت این است که اوضاع اصلاح‌طلبان نیز چندان تعریفی نیست و شاید حتی مشکلات جناح چپ، بیش از دست‌راستی‌ها باشد. به بیان دقیق‌تر اگر مشکلات اصلاح‌طلبان بیشتر از اصولگرایان نباشد، لااقل باید اعتراف کنیم که مشکل آنها از جنسی است که آنها را پیش از آنکه اصولگرایان بخواهند به مشکلات‌شان بیندیشند، درگیر می‌کند، چرا که اگر به ‌نحوی نخستین مشکلات اصولگرایان در زمان تهیه فهرست‌های انتخاباتی و انتخاب سرلیست آغاز می‌شود، مشکل اصلاح‌طلبان، لااقل طیفی از آنها، بر سر این است که آیا اساسا باید وارد رقابت انتخاباتی بشوند یا نه؟ چنان‌چه طیفی از تحریم انتخابات لااقل به‌صورت مشروط سخن گفته و برخی پیرو نامه راهبردی سیدمحمد خاتمی، اگرچه معتقدند این جریان اهل تحریم انتخابات یا خود خاتمی، «انحلال مردم» درپی «قهر با صندوق رای» نیست اما شرکت در انتخابات را مشروط به نحوه تایید صلاحیت کاندیداهای اصلاح‌طلب دانسته و بر همین اساس از هم‌اکنون مذاکراتی را با وزارت کشور و شورای نگهبان نیز آغاز کرده‌اند.

فارغ از اصل حضور در انتخابات اما بحث سرلیستی اصلاح‌طلبان نیز همچون جناح اصولگرا، بحثی است غامض و تو در تو؛ بحثی که در آن، یکی از پایان هرگونه ائتلاف با هر جریان غیراصلاح‌طلب سخن می‌گوید و دیگری، نگران است پایگاه رای اصلاح‌طلبان، با یا بدون ائتلاف به خطر افتاده و به مشکل خورده باشد. در این میان اما لااقل بحث سرلیستی فهرست انتخاباتی اصلاح‌طلبان به نظر چندان پیچیده نیست، چرا که اگر آنها چنان که می‌گویند قدم به این رقابت بگذارند، احتمالا محمدرضا عارف را به عنوان گزینه اصلی سرلیستی پیشنهاد می‌کنند و اگر بحث ائتلاف به میان بیاید، احتمالا در کنار عارف، چهره‌هایی همچون علی مطهری را نیز به میدان خواهند فرستاد.

اما آنچه در حال حاضر می‌توان گفت آن است که اگرچه به باور بسیاری از ناظران، احتمال مشارکت بسیار بالا در این انتخابات چندان به واقعیت نزدیک نیست اما حضور پرتعداد چهره‌های سرشناس در این انتخابات، به واقعیت نزدیک است و ازقضا بعید نیست همین گزاره، بر افزایش میزان مشارکت عمومی نیز تاثیرگذار شود.

جهت دریافت مهم‌ترین خبرها، ایمیل خود را وارد کنید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بخوانید:

دکمه بازگشت به بالا