شکاف عمیق بین دولت و ملت
خبرمهم: مهمترین چالش سیاست خارجی ایران، به ثمر رساندن مذاکرات هسته ای است. در حال حاضر ایران در مناسبات خارجی خود با چالش های متعددی درگیر است.
به گزارش بخش سیاسی سایت خبرمهم، جاوید قرباناوغلی، تحلیلگر مسایل بین الملل می گوید: باید امیدوار باشیم که مذاکرات وین به نتیجه برسد، در غیر این صورت همچون دو دهه گذشته تحریم، عقب ماندن از مسیر توسعه که همسایگان ما به سرعت در حال حرکت در آن هستند از یک سو و انزوای سیاسی- بین المللی و از دست رفتن مزیت های کشور در انتظار کشور است.
متن گفتگو با آقای قربان اوغلی، دیپلمات باسابقه پیشین ایران را میخوانید:
مهم ترین چالش های سیاست خارجی ایران چیست و چه راهکارهایی می توان برای به حداقل رساندن این چالش ها انجام داد؟
مهمترین چالش سیاست خارجی ایران، به ثمر رساندن مذاکرات هسته ای است. در حال حاضر ایران در مناسبات خارجی خود با چالش های متعددی درگیر است. مهمترین چالش سیاست خارجی ایران، به ثمر رساندن مذاکرات هسته ای و برون رفت از تحریم های منتج از آن است. تحریم هایی که بر اقتصاد کشور به شدت تاثیر گذاشته و به نظر می رسد حاکمیت هم با درک این شرایط در صدد حل و فصل آن از طریق مذاکرات وین و احیای برجام است.
چالش دیگر سیاست خارجی کشور، آرام سازی روابط با منطقه است. امریکا با استفاده از بحران هسته ای و تنش بین ایران با همسایگان جنوب طرح موسوم به «صلح ابراهیم» را پیش برد و توانست روابط سیاسی اسراییل و چند کشور عربی را برقرار نماید که از زمان معاهده کمپ دیوید( ۱۹۷۸) بین اسراییل و مصر بی سابقه بود. در منطقه ما اکنون امارات عربی متحده و بحرین روابط تمام عیار سیاسی با اسراییل دارند و در کمتر از یکسال از زمان برقراری این روابط، بیش از ۴۰ سفر از سوی مقامات اسراییلی در بالاترین سطح به امارات سفر کرده اند که سفر مهم نخست وزیر این رژیم و اخیرا رئیس جمهور از اهمیت بالایی برخوردار است. تفسیر روشن تحولات چند سال اخیر حضور سیاسی، امنیتی اسراییل در مرزهای جنوبی( امارات، بحرین و به طور غیر علنی در عربستان) است که ضروری ان را جدی گرفت.
تحولات منتج از طرح صلح ابراهیم عملا به نزاع اعراب- اسراییل خاتمه داده است
تحولات منتج از طرح صلح ابراهیم عملا به نزاع اعراب- اسراییل خاتمه داده و نتیجه آن فاصله گرفتن کشورهای عربی از مساله فلسطین است. اهمیت این تحولات برای ما که تضعیف «محور مقاومت» به عنوان یکی از مهمترین اولویت ها و شاید اولویت اول سیاست خارجی کشور است به نظر می رسد مورد بازنگری قرار گیرد.
استمرار سیاست فعلی با امریکا عملا پرهزینه و به ضرر کشور است
چالش دیگر تعیین وضعیت روابط و «تعامل با امریکا» است. زنده یاد هاشمی اصرار زیادی بر حل و فصل مشکلات با امریکا داشت که به نتیجه نرسید، اکنون نیز به نظر من استمرار سیاست فعلی با امریکا عملا پرهزینه و به ضرر کشور است و ضروری است هر چه سریعتر برای برون رفت از آن چاره ای اندیشیده شود. قصد ورود به جزییات این مهم را ندارم ولی می دانم که این امر مطالبه ای فراگیر( اگر نگوییم ملی) در سطح اقشار و گروههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور است.ضمن اینکه باید سیاستگذاران کشور علت تداوم بیش از چهار دهه روابط متشنج با یک کشور را برای مردم توضیح داده و در صورت اعتقاد به آن باید افکار عمومی نیز اقناع شود چون در غیر اینصورت شاهد نوعی شکاف دولت- ملت در موضوعی خواهیم بود که پیگیری آن نیازمند اجماع است.
حل پرونده هسته ای ایران یکی از دغدغه های جدی در عرصه داخلی و خارجی است. فکر می کنید در نهایت این موضوع به کجا خواهد انجامید و در صورت حصول نتیجه آیا مشکلات سیاست خارجی ایران حل خواهد شد؟
از زمانی که به دلیل برخی رویکردهای بی خردانه برخی دولتمردان سابق، ایران در چنبره قطعنامه های ششگانه شورای امنیت سازمان ملل متحد و تحریم های ناشی از آن گرفتار شد و پرونده ای که می توانست با درایت و هزینه کم آن را حل شود، به یکی از پر هزینه ترین پرونده های کشور در سیاست خارجی تبدیل شد، قریب به دو دهه می گذرد. متاسفانه هرگز اطلاعات شفافی درباره هزینه ای که پیگیری راهبرد هسته ای به ملت تحمیل کرده، سخنی گفته نشده، چیزی که روشن است و کسی نمی تواند در آن تردید کند این است که در غیاب حل وفصل پرونده هسته ای، ایران مانند کسی است که وزنه سنگینی به پایش بسته و در وسط دریا رها شده، سرنوشت محتوم چنین فردی نیاز به توضیح ندارد.
احتمال شکاف های عمیق دولت- ملت در آینده
باید امیدوار باشیم که مذاکرات وین به نتیجه برسد، در غیر این صورت همچون دو دهه گذشته تحریم، عقب ماندن از مسیر توسعه که همسایگان ما به سرعت در حال حرکت در آن هستند از یک سو و انزوای سیاسی- بین المللی و از دست رفتن مزیت های کشور در انتظار کشور است. بی توجهی به این امور و تکیه بر یک بعد از سیاست خارجی و برجسته کردن آن علاوه بر تبعات بین المللی باعث شکاف های عمیق دولت- ملت در داخل خواهد شد. با عبور از پرونده هسته ای بخشی از مشکلات کشور حل خواهد شد، با این وجود تصور می کنم حتی در صورت عبور مقطعی از این بحران، تا زمانی که ایران سیاستی منطقی بر اساس نرم ها و قواعد حاکم بر روابط بین دولتها در پیش بگیرد، بعید است کشتی طوفان زده سیاست خارجی کشور به ساحل نجات رسیده و آرامش پیدا کند.
– توافق نامه های ۲۰ ساله با برخی کشورها از جمله چین و روسیه چه اندازه می تواند چالش های سیاست خارجی ایران را کاهش دهد؟
«توازن قدرت» مهمترین عامل در سیاست خارجی کشورهاست
اگر روابط با چین و روسیه در چارچوب راهبرد «موازنه مثبت» و بر اساس منافع مشترک و توام با احترام متقابل باشد اقدامی کاملا به صواب و در جهت مصلحت کشور است، اما اگر این گونه سیاست ها ناشی از راهبرد چهار دهه گذشته و برخاسته از «دشمن پنداری غرب و علی الخصوص آمریکا» باشد قطعا اقدامی ناصواب و بر خلاف منافع کشور است.«توازن قدرت» مهمترین عامل در سیاست خارجی کشورهاست. روشن است در غیاب روابط خارجی متوازن و ارتباط با همه کشورهای تاثیر گذار و محدود کردن قدرت انتخاب به چند کشور با ،راهبردی مناسب و در راستای منافع کشور نیست. مناسبات بین المللی منتج از «توازن قدرت» نبوده و در این صورت روابط با چین و روسیه «یک طرفه» خواهد بود. آنها ضمن گرفتن امتیازات فراوان از ایران کمترین امتیاز را به ما خواهند داد. تجربه مهمترین چالش سیاست خارجی کشور( پرونده هسته ای) که هر دو کشور چین و روسیه به شش قطعنامه رای مثبت دادند و حتی حاضر به اتخاذ موضع خنثی(رای ممتنع) نیز نشدند، پیش روی ماست.
با توجه به تنش هایی که اخیرا ایران با برخی کشورهای منطقه داشته است آیا این تنش ها با حل برجام نیز برطرف خواهد شد یا به قوت خود باقی خواهد ماند؟
حل و فصل پرونده هسته ای باعث آزاد شدن بخش قابل توجهی از دیپلماسی کشور خواهد شد. نمی توان با قطعیت در این باره صحبت کرد. آنچه که مشخص است حل و فصل پرونده هسته ای باعث آزاد شدن بخش قابل توجهی از دیپلماسی کشور خواهد شد که الان متمرکز بر این پرونده است. البته باید توجه داشت که ماهیت تنش ها در منطقه متفاوت است.بحران یمن برای عربستان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. وضع در عراق، سوریه،لبنان ، افغانستان تحت حاکمیت طالبان و مناقشه آذربایجان و ارمنستان جملگی بر ایران تاثیر گذار است. حل و فصل هر یک از این بحرانها نیازمند اتخاذ رویکردهای جداگانه ای است هر چند نمی توان از تاثیر برخی بر دیگری نیز غافل شد. روشن است پایان دادن به بحران در یمن هم به نفع مردم این کشور فقیر است و هم در روابط ایران و عربستان تاثیر گذار خواهد بود و قس علی هذا.
– چه راهکارهایی برای کاهش تنش یا قوت روابط میان برخی کشورهای همسایه ایران از جمله عراق و ترکیه و افغانستان وجود دارد؟
اروپایی ها پس از جنگ های طولانی در درون قاره به شرایطی که الان شاهدیم، رسیدند که حاکمیت دولت ها مورد احترام است ،مرزهای فیزیکی عملا وجود ندارد، پول مشترک دارند و قس علی هذا .ضمن اینکه الان هم در بسیاری از موارد که مرتبط با منافع آنهاست با هم در حال رقابت هستند ولی پذیرفته اند که در این رقابت، قواعد دموکراتیک را رعایت نمایند.
خاورمیانه، هارت لند جهان و تامین کننده بخش معتنابهی از انرژی جهان است
ما در پر آشوب ترین نقطه کره زمین قرار داریم.خاورمیانه هارت لند جهان و تامین کننده بخش معتنابهی از انرژی جهان است. رویکرد منطقی برای همه کشورها «مشارکت جمعی» برای امنیت و توسعه است. البته اطلاع دارم که این راهبرد در مقام عمل بسیار دشوار است. ولی باید به این سمت مشترک جمعی حرکت کنیم.بنیان کلیه اتحادیه ها در مناطق مختلف جهان بر همین اساس استوار است. این به معنای کنار گذاشتن رقابت های دموکراتیک و بر خاسته از ظرفیت و توان ملی نیست. ایران و ترکیه دو رقیب هستند، نمی توان رقابت را کنار گذاشت. مهم این است که روابط دو کشور در کنار رقابت اجتناب ناپذیر، برخاسته از رفتاری متمدنانه بر اساس تعامل و همکاری و احترام متقابل باشد.
عراق کنونی محل رقابت جدی ایران، عربستان، ترکیه در منطقه و آمریکا به عنوان کشوری فرامنطقه ای است
عراق تا قبل از سقوط صدام وضعی کاملا متفاوت با الان داشت.در عراق حکومتی به ظاهر همسو با ایران حاکم است.با این وجود «دوست پنداری همیشگی» بغداد تصوری است که باید در آن تجدید نظر شود. عراق کنونی محل رقابت جدی ایران، عربستان، ترکیه در منطقه و آمریکا به عنوان کشوری فرامنطقه ای است که نفوذ غیر قابل انکاری در ساختار حکومت عراق دارد.
اوضاع افغانستان تحت حاکمیت طالبان، عقب گردی تاریخی است که جهان امروز آن را بر نمی تابد.راهبرد ایران تا کنون مماشات با امارت اسلامی طالبان و احتمال با هدف جلوگیری از تنش سیاسی- امنیتی و راهبرد منافع اقتصادی است. تصور می کنم ایران باید همصدا با جهان تشکیل حکومتی فراگیر متشکل از همه قومیتها را در افغانستان پی بگیرد.
– به زعم برخی کارشناسان حل چالش های سیاست خارجی ایران نیازمند تحولات بنیادین در برخی رویکردهای جمهوری اسلامی ایران است.چه اندازه با این نظر موافق هستید؟ و این تغییرات شامل چه رویکردهایی می تواند باشد؟
مردم ما لایق زندگی بهتر از وضعی هستند که الان گرفتار آن هستند. تحول بنیادین در رویکردهای ایران در سیاست خارجی باید در راستای تشنج زدایی، تعامل با جهان، استفاده از فرصت های متنوع و متعدد در جهت منافع ملی، توسعه کشور و افزایش سطح رفاه و استانداردهای زندگی مردم باشد. مردم ما لایق زندگی بهتر از وضعی هستند که الان گرفتار آن هستند. فکر می کنم مصادیق این تغییر در رویکردها در سوال اول پاسخ داده شد.در یک پاسخ کلی باید تقابل با جهان به حداقل کاهش یافته و در مقابل تعامل با همه کشورها جایگزین آن گردد.
– در مجموع چه پیش بینی از تحولات آینده مربوط به سیاست خارجی ایران دارید و چه اندازه می توان به حل چالش های موجود در آینده امیدوار بود؟
چاره ای جز امیدواری نداریم. البته در کنار این مساله ضروری است مردم از طرق مدنی دولت و حاکمیت را به تصحیح رویکردها در سیاست خارجی وادار نمایند. در پرتو یک دست شدن هر سه قوه متاسفانه شاهد نوعی جزمیت بر نقش آفرینان تاثیرگذار در سیاست خارجی هستیم. در صورت استمرار این وضع باید اذعان کرد که افق روشنی فرا راه ایران متصور نیست.