تاثیر رای مردم در زندگی آنها چقدر است؟
به گزارش بخش سیاسی سایت خبرمهم، هدایت آقایی فعال سیاسی اصلاحطلب یک چهره اصولگرا گفته است، اصلاحطلبان علت کاهش مشارکت در انتخابات هستند. تفکری وجود دارد که میخواهد مشکلات و قصورات را به گردن کسی بیندازد. اصلاحطلبان و دولت نیز اغلب سوژه این اتهامات هستند. با این حال واقعیتی نیز پس از این گفته وجود دارد، زیرا مردم به تاثیر رای خود در زندگیشان نگاه میکنند. زمانی که مردم رای بدهند و رئیسجمهوری را در امور وارد کنند که نقشی کامل در اداره کشور ندارد، تصمیمات کلان را برعهده نداشته و نمیتواند مطالبات را به کرسی بنشاند، مشارکت مفهوم اصلی خود را از دست میدهد. اگر بخواهیم صحبت فرد اصولگرای مذکور را مطرح کنیم، باید گفت روسای جمهور کشور از ابتدای انقلاب قدرت و اختیارات وسیع نداشتند. دولت اصلاحات یکی از دولتهای خوب کشور در زمینه اجرایی بود اما آقای خاتمی در حوزه کلان خود را تدارکاتچی میدانستند. آقای روحانی نیز همین گلایه را به تعبیر دیگری مطرح کردهاند. احمدینژاد نیز بخشی از کارهایی که انجام میداد، در حوزه اختیارات ریاستجمهوری نبوده و با چراغ سبز انجام میشد. در غیر این صورت اگر امروز هم این شخصیت رئیسجمهوری کشور شود، دیگر قدرت سابق را نخواهد داشت. آقای هاشمی نیز خصوصا در دولت اول خود بخشی از حکومت بودند اما از دولت دوم بهمرور تا حدی مسلوبالاختیار شدند. بنابراین ما ایراد ساختاری داریم. بخشی از این ایراد به قانون اساسی ما مربوط است که باید اصلاح شود، بخش دیگر آن نیز به معضلات معمول بازمیگردد. این مسائل بدان معناست که دستگاههای اجرایی را به دستگاهی کم توان در سیاستگذاری تبدیل کردهاند. دولت پنهان نیز تصمیمهایی را در حیطه دولت میگیرد. تمامی این مسائل شبهاتی را برای مردم به وجود میآورد که آرای ما چه تاثیری در سرنوشت کشور دارد؟ شورای نگهبان ممیزی میکند و مردم از بین تایید صلاحیتشدگان انتخاب میکنند اما همان فردی که انتخاب میشود نیز اختیارات چندانی ندارد. این حسی است که مردم در شرایط فعلی دارند. از دورههای پیشین تا دولت آقای روحانی مردم در انتخابات مشارکت میکردند تا بالاخره اتفاقی در اصلاح امور رخ بدهد اما حالا مردم زندگی معمول خود را از دست دادهاند. مردم میخواهند در آرامش باشند، در جامعه جهانی رفتوآمد داشته باشند و سالها فشار اقتصادی و تحریم کمتر شود. کدامیک از افراد اگر منصب ریاستجمهوری را کسب کنند، این اختیار را دارند که بهتنهایی وارد صحنه جهانی شوند، فشارها را کم و عرصه را برای مردم باز کنند؟ با کدام پشتوانه قوی؟ در آن شرایط مردم احساس میکنند که آرای آنها در سرنوشت کشور اثرگذاری لازم را ندارد . تنها راه این است که رئیسجمهور بعدی نماینده نانوشته لابیهای قدرت و نماینده اتاق فکرها باشد و به عنوان بازوی اجرایی آنان عمل کند. در این صورت نیز بعید است که اقدام فرد در راستای خواستههای مردم باشد. خواستههای مردم زندگی خوب، آرامش، امید به آینده و از این قبیل مسائل است که پیشتر نیز بدان اشاره شد. با شیوه فعلی نمیتواند نقش مطلوبی در اداره کشور داشته باشد؛ البته کسی که گفته اصلاحطلبان عامل کاهش مردم در انتخابات هستند، این منظور را دارد که حمایت اصلاحات از آقای روحانی سبب ناامیدی مردم شد. اما در واقع خودشان بهتر میدانند که اگر یک نفر از خود این افراد نیز در جایگاه ریاستجمهوری قرار بگیرد، باز هم نمیتواند نقش اصلی را ایفا کند. /آرمان ملی