به گزارش بخش قضایی سایت خبرمهم، این پسر جوان وقتی پشت تریبون قرار گرفت تا در برابر اتهام قتل از خودش دفاع کند، گفت از کرده خود پشیمان است اما دیگر نمیتواند چیزی را تغییر دهد.
براساس محتویات پرونده، یک سال قبل دختر جوانی آشفته و پریشان به خیابان آمد و از مردم درخواست کمک کرد. او گفت پدرش زخمی شده است. زمانی که مأموران به محل رفتند، تحقیقات گستردهای را دراینباره آغاز کردند و متوجه شدند مرد مجروح جانش را از دست داده است.
با انتقال جسد این مرد به پزشکی قانونی، بررسیهای مأموران وارد مرحلهای تازه شد. دختر جوان به پلیس گفت: برادرم عامل قتل پدرم است. برادرم در اتاقش با صدای بلند موسیقی گوش میکرد، پدرم اعتراض کرد و از او خواست صدا را کم کند، اما برادرم عصبانی شد و با چاقو به دنبال پدرم افتاد و درحالیکه پدرم داشت فرار میکرد، او را در راهپله به قتل رساند.
مأموران پسر جوان را بازداشت کردند. او به قتل پدرش اعتراف کرد، اما مدعی شد علت این قتل صدای بلند موسیقی نبود. متهم گفت: پدر و مادرم من را به دنیا آوردند، اما آنها مرا بزرگ نکردند و دو نفر دیگر من را بزرگ کردند که من خیلی آنها را دوست داشتم. پدرم به آنها حسادت میکرد، بههمیندلیل یک روز به خانهشان رفت و آنها را به قتل رساند. من بابت این موضوع از دست پدرم عصبانی بودم و او را بهخاطر اینکه ناپدری و نامادریام را کشته بود، به قتل رساندم.
وقتی پسر جوان چنین ادعایی را مطرح کرد، مادر و خواهر او یک بار دیگر بازجویی شدند، اما آنها گفتند این جوان دچار بیماری روانی است. همسر مقتول گفت: پسرم دچار بیماری روانی است و چند بار در بیمارستان بستری شده است. البته مدتی بود حالش خوب شده بود. آخرینبار که به بیمارستان رفت، وقتی برگشت، به من و پدرش گفت شما من را به یک خانواده دیگر سپردهاید و آنها در این مدت از من بهخوبی مراقبت کردند، درحالیکه چنین زن و مردی وجود نداشتند و ما همیشه خودمان از فرزندمان مراقبت میکردیم.
این زن ادامه داد: پسرم فکر میکرد ما باعث شدهایم از ناپدری و نامادریاش جدا شود. پزشکان هم میگفتند چنین حرفهایی ناشی از بیماری اوست. روز حادثه شوهرم به پسرم گفت صدای موسیقی را کم کند. درگیریای بین آنها نبود، اما یکدفعه پسرم به آشپزخانه رفت و با عصبانیت و درحالیکه چاقو دستش بود، از آشپزخانه خارج شد و بهدنبال پدرش افتاد. شوهرم که میدانست پسرم دچار بیماری روانی است، فرار کرد و از طبقه پایین به سمت بالا دوید و میخواست خودش را نجات بدهد، اما در طبقه دوم پسرم با چاقو او را زد و روی زمین انداخت.
این زن گفت: بهخاطر شرایط روانیای که پسرم داشت، ما هیچکدام سربهسر او نمیگذاشتیم و جروبحث نمیکردیم. در این مدت که از بیمارستان مرخص شده بود هم وضعیت خوبی داشت، فقط فکر میکرد او را زن و مرد دیگری بزرگ کردهاند و همیشه با احترام درباره آنها صحبت میکرد، درحالیکه ما هر دو فرزندمان را خودمان بزرگ کردیم.
بعد از گفتههای این زن، پرونده پزشکی پسر جوان بررسی شد و متخصصان پزشکی قانونی برای بررسی دقیق وضعیت این جوان تشکیل جلسه دادند و تأیید کردند که او دچار بیماری روانی است.
روز گذشته جلسه رسیدگی به اتهام این مرد جوان در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد، برادر متهم که تنها ولی دم حاضر در دادگاه بود، در جایگاه قرار گرفت و اعلام گذشت کرد. این جوان که خودش به اتهام حمل مواد مخدر به زندان محکوم شده بود، با لباس زندان به دادگاه آورده شده بود و زمانی که پشت تریبون قرار گرفت گفت از برادرش شکایتی ندارد. این در حالی است که خواهر متهم در مرحله دادسرا درخواست قصاص کرده بود اما در دادگاه با اینکه زمان محاکمه به او ابلاغ شده بود که جلسه رسیدگی است، حاضر نشد.
متهم وقتی پشت تریبون قرار گرفت، قبول کرد که با پدرش درگیر شده و او را به قتل رسانده است. او گفت: پدرم بهانه میکرد که من صدای موسیقی را بلند کردهام و اذیت میشود اما من فکر نمیکردم صدا بلند است. حال روانی و روحی خوبی هم ندارم و کاری که کردم اصلا دست خودم نبود. درخواست دارم من را ببخشید. پدرم مرده است و حالا هیچچیز به عقب برنمیگردد. من اشتباه کردم. بعد از گفتههای متهم، وکیلمدافع او در جایگاه قرار گرفت و دفاعیات خود را مطرح کرد و خواستار توجه دادگاه به پرونده پزشکی متهم شد.
قضات بعد از پایان جلسه دادگاه برای تصمیمگیری دراینباره وارد شور شدند./شرق