اجتماعیاقتصادیحوادثقضایی

مادر میانسال؛ سردسته باند زورگیران خشن

خبرمهم: مادر و دو پسرش که با تشکیل یک باند سرقت و همدستی دو مرد دیگر از ده‌ها نفر سرقت کرده بودند، صبح روز گذشته در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند.

به گزارش بخش قضایی سایت خبرمهم، زنی که به اتفاق دو پسرش باند سرقت تشکیل داده و از ده‌ها شهروند دزدی کرده بودند، در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت. به گزارش خبرنگار ما، این مادر و دو پسرش به اتفاق دو نفر دیگر که از دوستان پسران این زن بودند، با تشکیل باندی، شهروندان را که بیشتر زن بودند، به‌عنوان مسافر سوار خودرو می‌کردند و سپس اموال‌شان را به‌زور می‌گرفتند.

اولین شکایت مدتی قبل به مأموران داده شد. دختر جوانی به پلیس گزارش داد در منطقه‌ای از شهرری از او سرقت شده است. این دختر به مأموران گفت: من به‌عنوان مسافر سوار ماشین پژو شدم. سه نفر در ماشین بودند. یک زن میانسال جلو نشسته بود و به جز راننده، یک مرد هم روی صندلی عقب نشسته بود. من هم روی صندلی عقب نشستم. کمی که جلوتر رفتیم، من متوجه رفتار مشکوک آن‌ها شدم. خیلی ترسیدم و به راننده گفتم پیاده می‌شوم؛ اما راننده توجهی به حرف من نکرد و در‌ها را قفل کرد. فردی که روی صندلی عقب بود، چاقویی روی پهلوی من قرار داد و خواست ساکت باشم. من آن‌قدر ترسیده بودم که گفتم هرچه می‌خواهند می‌دهم، فقط ماشین را متوقف کنند تا پیاده شوم. آن‌ها یک گردنبند، مبلغی پول نقد و کارت بانکی من را گرفتند و هرچه پول در آن بود، سرقت کردند.

بعد از شکایت این دختر چند زن دیگر هم به مأموران مراجعه کردند و شکایت‌های مشابهی را ارائه دادند. در توضیحاتی که شاکیان به پلیس دادند، آن‌ها متوجه شدند با یک باند طرف هستند و کسانی که با پژو زنان جوان را سوار کرده و مورد سرقت و خشونت قرار می‌دهند، احتمالا چند نفر هستند که با سرکردگی یک زن اقدام به این کار می‌کنند.

همچنین پلیس متوجه شد احتمالا این زن با سارقان دیگر نسبت دارد؛ چراکه به گفته شاکیان همدستان این زن او را مادر صدا می‌زدند و آن زن بود که به آن‌ها می‌گفت باید چه کنند. بررسی‌های مأموران همچنین نشان داد محدوده‌ای که این سارقان اقدام به سرقت از زنان می‌کنند، اطراف شهرری است و در واقع آن‌ها داخل شهر مسافرکشی نمی‌کنند؛ بلکه مسافرانی که قصد خروج از شهرری را دارند، سوار می‌کنند تا در فرصت مناسب و در مکانی خلوت مورد سرقت قرار دهند تا مسافران فرصت فرار یا درخواست کمک نداشته باشند.

بعد از بالا‌رفتن آمار شکات، مشخص شد همه قربانیان این باند زن نبودند و چند نفری هم مسافران مرد بودند که طعمه زورگیران خشن شده‌اند. متهمان از قربانیان طلا، ساعت، تلفن همراه، کارت بانکی و هر شیء قیمتی دیگری را که همراه آن‌ها بود، گرفته بودند. البته این همه ماجرا نبود؛ به گفته برخی از قربانیان زن، سارقان بعد از سرقت آن‌ها را مورد خشونت قرار داده و اذیت کرده بودند.

مأموران با ردیابی‌های فنی و علمی موفق شدند متهمان را بازداشت کنند. در ابتدا صاحب خودرو که جوانی به نام حامد بود، بازداشت و از او بازجویی شد. او اعتراف کرد به همراه برادر و مادرش و دو نفر از دوستانش دست به این کار می‌زده است. مأموران با توجه به این اعترافات دیگر متهمان را نیز شناسایی و بازداشت کردند. متهمان همگی به دست‌داشتن در سرقت اعتراف کردند و گفتند هرکدام بعد از سرقت سهم خود را برمی‌داشتند.

با تکمیل تحقیقات و شناسایی همه متهمان و تکمیل پرونده، کیفرخواست علیه پنج متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده در ابتدا کیفرخواست علیه متهمان خوانده شد و سپس شکات که بیشتر آن‌ها در جلسه حاضر بودند، در جایگاه حاضر شدند و توضیحاتی را ارائه دادند. یکی از شکات که دختر جوانی بود، گفت: من داشتم از سر کار برمی‌گشتم. منتظر ماشین بودم که پژو بوق زد. داخل آن را نگاه کردم و دیدم یک زن جلو نشسته و وضعیت موجهی دارد. یک مرد هم عقب نشسته بود. سوار شدم؛ چون اطمینان داشتم که آن‌ها مسافرکش هستند. کمی که از شهر خارج شدیم، مردی که کنارم نشسته بود، چاقو روی پهلوی من گذاشت و گفت هرچه دارید باید به من بدهید. من هم از ترس همه چیز را دادم. زنی که جلو نشسته بود، هم به من گفت مقاومت نکن. هرچه داری بده. من خیلی ترسیدم و همه چیز را دادم. مرد راننده و مردی که چاقو داشت، بعد از اینکه وسایلم را گرفتند، با خشونت با من رفتار کردند؛ درحالی‌که زن میانسال هم جلو نشسته بود و هیچ چیز به آن‌ها نگفت. وقتی من شکایت کردم و متهمان بازداشت شدند، آن‌ها سرقت از من را انکار کرده بودند؛ به‌همین‌خاطر هم پلیس آن‌ها را در میان تعداد زیادی از متهمان نشان داد و من توانستم آن‌ها را شناسایی کنم. من خیلی ترسیده‌ام و با اینکه مدت‌های زیادی از موضوع گذشته؛ اما هنوز حالت روحی مناسبی ندارم.

در ادامه شاکیان دیگر در جایگاه قرار گرفتند. یکی از مردانی که مورد سرقت قرار گرفته بود، نیز گفت: من که سوار شدم، به جز راننده، سه نفر سوار ماشین بودند. یک زن که جلو نشسته بود و دو مرد که عقب بودند. آن‌ها من را تهدید کرده و دارایی‌ام را گرفتند و چندین میلیون پولم را که در حساب بانکی‌ام بود، خالی کردند.

سپس متهمان یک‌به‌یک در جایگاه حاضر شدند. آن‌ها که متهم هستند صد‌ها میلیون تومان پول، طلا و تلفن همراه و اموال قیمتی شاکیان را سرقت کرده‌اند، اتهام سرقت را قبول کردند؛ اما گفتند خشونتی علیه زنان مرتکب نشده‌اند. نسرین، متهم زن پرونده که متهم به هدایت باند نیز هست، گفت: شوهرم سال‌ها قبل فوت کرد و پسرانم را خودم بزرگ کردم. کار می‌کردم تا زندگی‌ام را تأمین کنم؛ اما بعد از بزرگ‌شدن پسرانم آن‌ها به جای اینکه کار کنند، سرقت می‌کردند و به من هم گفتند باید به آن‌ها کمک کنم. نقش من این بود که کنار پسرم می‌نشستم تا مردم اعتماد کنند و سوار شوند و فکر کنند که من هم مسافر هستم. به من گفته بودند فقط سرقت می‌کنند و من نمی‌دانستم آن‌ها خشونت هم می‌کنند. این زن گفت: پسرانم من را وادار به این کار می‌کردند و اگر به حرف‌شان توجهی نمی‌کردم، به من خرجی نمی‌دادند.

گفته‌های این زن از سوی پسرانش رد شد. آن‌ها اتهام سرقت را قبول کردند؛ اما گفتند سرقت را از مادرشان یاد گرفته‌اند و این زن قبل از اینکه پسرانش بزرگ شوند، هم سرقت می‌کرده است. آن‌ها گفتند: مادرمان در سرقت‌ها نقشی نداشت. او فقط روی صندلی جلو می‌نشست تا زنان جوان اعتماد کنند و سوار شوند. اوایل که ما خودمان برای سرقت می‌رفتیم، بیشتر زن‌ها وقتی می‌دیدند در ماشین فقط مرد هست، سوار نمی‌شدند. مادرمان ما را همراهی کرد تا اعتماد زنان را جلب کنیم و آن‌ها سوار شوند. ما سرقت‌ها را قبول داریم؛ اما اتهامات دیگر را قبول نداریم.
سپس دو متهم دیگر نیز که در سه سرقت با این مادر و پسران بودند، در جایگاه قرار گرفتند و از خود دفاع کردند. آن‌ها مدعی شدند فقط برای فروش اموال مسروقه همکاری کرده‌اند و سرقت را دو برادر انجام می‌دادند.

با توجه به مطرح‌شدن مسئله خشونت علیه زنان شاکی، ادامه رسیدگی به این پرونده غیرعلنی شد و با پایان جلسه دادگاه نیز قاضی زالی و قاضی دلداری برای تصمیم‌گیری در‌این‌باره وارد شور شدند./شرق

جهت دریافت مهم‌ترین خبرها، ایمیل خود را وارد کنید:

‫۲ دیدگاه ها

  1. به به به به ، این جاست که باید گفت بهشت زیر پای مادران است
    نه ؟ انسان حقیقتا لذت میبرد از این همه فضای معنوی و مقام انسانیت که قرار بوده برسیم و ما الکی دلخوش بودیم به اتوبوس مجانی و غیره.
    با عرض معذرت از دوستان که از این حرفها خسته میشن ،بنده دلخوش به همین مقدار هستم آخه ! بیشتر نمی‌خوام بقیه ش مال عزیزان و دوستان و فرزندان ژن های خوب و برگزیده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بخوانید:

دکمه بازگشت به بالا