به گزارش بخش بین المللی سایت خبرمهم، در آمریکا آمار مرگ بر اثر ابتلا به ویروس کرونا از ۶۵ هزار تن فراتر رفت و ایالات متحده از نظر میزان کل ابتلا و مرگ بالاترین آمار در جهان را دارد. هر چند ابعاد اقتصادی این بحران به دلیل نامشخص بودن نقطه پایان آن هنوز به روشنی مشخص نیست، اما بسیاری این بحران را بدتر از اتفاقاتی نظیر بحران اقتصادی ۱۲ سال پیش در جهان میدانند یا آن را با “رکود بزرگ” دوران پس از بحران ۱۹۲۹ میلادی مقایسه کردهاند.
بیتردید این فشار اقتصادی در آمریکای پسا کرونا هم تاثیراتی خواهد داشت و با توجه به سیاست مداخلات خارجی بی حد و حصر آن در جهان، به نظر میرسد باید از میزان مداخلات نظامی ایالات متحده کاسته شود تا هزینه آن برای تامین بودجه اقتصاد ویرانشده این کشور اختصاص یابد.
در همین راستا «ساموئل ام. کاتس» در مطلبی برای نیویورک پست نوشت: «مباحثات سیاسی شدیدی در مورد خرد ماجراجویی خاورمیانهای ما، با توجه به تعداد جانباختگان و هزینههای خرج شده وجود دارد. هنگامی که تأثیر کووید-۱۹ بر اقتصاد جهانی محاسبه شود، این استدلالها شدت خواهند یافت.
خاموشیهای مرتبط به همهگیری و فاصلهگذاری اجتماعی به همه جنبههای جهان مالی آسیب رسانده است -انتظار میرود این خسارت از ۴.۱ تریلیون دلار، تقریباً ۵ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان، فراتر رود.
کووید-۱۹ جرقهای مانند “لحظه چرنوبیل” برای ایالات متحده و دیگر کشورها بود که کمبودها در زیرساختهای وضعیت اضطراری به شکل دردناکی نمایان شد. به محض رد شدن این پاندمی، طبیعی خواهد بود که توجه و منابع خود را به سمت داخل متمرکز کنیم، بنابراین میتوانیم ضمن دور شدن از تعهدات گرانقیمت خود در خاورمیانه، اقتصاد ویرانشده را بازسازی کنیم.
تاکنون هیچ اطلاعیهای از سوی دولت ترامپ، وزارت امور خارجه یا وزارت دفاع آمریکا در مورد قطع کمک به متحدین اصلی ما در منطقه منتشر نشده است. اسرائیل، اردن، مصر و عراق تقریباً در سال ۸ میلیارد دلار کمک مالی از پول مالیاتدهندگان دریافت میکنند. اما درخواستها برای قطع کمکهای خارجی به گوش خواهد رسید و انجام آن اشتباه مهلکی خواهد بود.
در عوض، ایالات متحده باید برای ایجاد ثبات در اقتصاد این منطقه، یک نوع “برنامه مارشال خاورمیانهای” را آغاز کند، از وقوع یک بهار عربی دوم جلوگیری کرده و درنهایت بخش بزرگی از جمعیت را بدون نیاز به چکمههای اضافی آمریکایی در میدان، رادیکالزدایی کند. یک برنامه سیاسی استراتژیک و شجاعانه میتواند ما را به سمت حضور کوچکتر و هوشمندانهتر که به نفع متحدین و خودمان باشد، هدایت کند. بله ممکن است کاهش کمک نظامی به شرکایمان در خاورمیانه ضرورت داشته باشد اما ما باید همچنان یک جریان مداوم از حمایت اقتصادی را حفظ کنیم.
بهار عربی و جنگهایی که پس از آن در سراسر منطقه آغاز شد، بر سر عدم توازن اقتصادی و فساد سیاسی فوران کرده بود. این بیماری همهگیر، قدرت تشدید نگرانیهای اقتصادی در منطقه را دارد و تورم، هزینههای غذایی و بیکاری، همه به شدت افزایش مییابد.
ملک عبدالله، پادشاه اردن که شخصی میانهروست و همواره به بیان عقایدش میپردازد، میگوید آنچه به او اجازه نمیدهد تا شبها بخوابد، القاعده یا داعش نیست بلکه این حقیقت است که ۳۰۰ هزار اردنی با بیکاری مواجه هستند و بیش از ۸۵ درصد از آنها بین سن ۱۸ تا ۳۹ سال قرار دارند.
در همین حال، ردپای ارتش آمریکا در منطقه باید تنظیم شود. به گفته فرماندهی مرکزی آمریکا، حدود ۷۰ هزار پرسنل نظامی آمریکایی در هشت کشور مستقر هستند، از جمله ۱۴ هزار سرباز در افغانستان.
در نهایت، پایان دادن به درگیری در افغانستان موجب حفظ جان انسانها و پول ما میشود و اجازه میدهد تا مجدداً استقرار نیروهای آمریکا به مناطق دیگر درگیر در این منطقه هموار شود. مسوولیت اداره خطوط مقدم آمریکا در خاورمیانه باید بیشتر بر دوش همکاری اطلاعاتی و جامعه عملیاتهای ویژه باشد.
نیروهای ویژه سریع، زیرک و قدرتمند با وجود تعداد کم، به همراه نیروهای دیگری در سیا و آژانس امنیت ملی آمریکا، باید دوباره حضورشان را با کمک متحدان کرد رها شده ما در شمال سوریه برقرار کنند تا پیامی به ایران، روسیه، ترکیه و سایرین ارسال کنند، مبنی بر اینکه هرگونه تلاش برای ایجاد اختلال در وضعیت فعلی صلح در این همهگیری تحمل نخواهد شد.
این نیروهای ویژه، با مهارتهای زبانی و ریشههای بینالمللی، در آموزش نیروهای بومی و دیگر ارتشهای ملی متحدانمان که ما نیاز داریم در کنارمان بجنگند، حرفهای هستند.
یکی از دلایلی که جنگ علیه داعش تا این حد موفقیتآمیز بوده است، دقیقا به این علت بود که ایالات متحده یک ائتلاف منطقهای و بینالمللی گردآوری کرد که در کنار یکدیگر مبارزه کردند و کشته شدند. تمرکز روی راهحل عملیاتهای ویژه از ردپای ما میکاهد اما همچنان به نیروهای آمریکایی اجازه میدهد تا اهداف امنیت ملی ما را محقق کنند.
در دوره پسا کرونا، ایالات متحده آمریکا نیاز خواهد داشت تا کار بیشتری را با تعداد نیروی کمتری در خاورمیانه انجام دهد. این تمرینی دلهرهآور برای قدرتمندترین کشور در جهان است اما هیچ نوع دستاورد کوتاه مدتی بدون ایجاد یک برنامه بلند مدت عملگرا و متفکرانه در آینده به دست نخواهد آمد.»