بین المللی

مخاطب پیام روحانی کیست؟

خبرهای فوری: روایت حسن روحانی از ماجرای گفت‌وگوی 20 دقیقه‌ای‌اش با باراک اوباما، رئیس جمهوری سابق امریکا بیش از هر چیز رمزگشایی از جمله‌ای بود که او پس از بازگشت از نشست اخیر نیویورک بر زبان آورد «من آماده فداکاری هستم.» گزاره ای که دو سؤال جدی را مطرح می‌کند؛ اول این که پیام روحانی خطاب به کیست؟ مسأله دوم واقعیت پنهان آنچه درحال رخ دادن است، چیست؟

به گزارش بخش سیاسی سایت خبرهای فوری، تابوی گفت‌وگوی مستقیم رؤسای جمهوری ایران و امریکا نخستین بار در ماجرای تماس چند دقیقه‌ای اوباما با روحانی در مهرماه ۹۲ و در حاشیه شصت و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد به یک قدمی شکسته شدن رسید.
رئیس جمهوری وقت امریکا با  تلفن همراه سفیر ایران در سازمان ملل تماس گرفت و با روحانی که در حال ترک هتل محل اقامتش برای بازگشت به تهران بود، گفت‌وگو کرد. محتوای آن تماس یکی از نقاط عزیمت به سمت حل پرونده هسته‌ای ایران بود. با این حال در تهران اگرچه بسیاری به استقبال آنچه روی داد، رفتند اما اقلیت ده‌ها نفری در مهرآباد به دلیل همین تماس تلفنی، به روحانی تاختند  و به سمت خودرواش لنگه کفش پرتاب کردند. چه همین ماجرا بود که باعث شد تلاش دو سال بعد اوباما برای روبه‌‌رو شدن با همتای ایرانی‌اش در حاشیه مجمع حاصلی بیش از مصافحه‌ای کوتاه با محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه نداشته باشد.
مصافحه‌ای که آن هم با شماتت دلواپسان و مخالفان دولت در ایران روبه‌رو شد. هر چند آن زمان روند حل مسائل میان ایران و امریکا به نحوی  پیش می‌رفت که هیچ گروهی به حمایت از این گفت‌وگوی رو در رو  نامه‌ نگاری نکرد یا بیانیه صادر ننمود اما این تنها مخالفان بودند که از همه ابزارهای سیاسی و رسانه‌ای حتی از بیلبورد‌های تبلیغاتی برای مذمت هرگونه مذاکره با امریکا استفاده کردند.
کمتر کسی تردید دارد که ضرباهنگ آهسته مذاکرات هسته‌ای که پیشتر در دولت محمود احمدی‌نژاد ماه‌ها وقت صرف تعیین محل انجام آن می‌شد، بعد از گفت‌وگوی تلفنی روحانی و اوباما تندتر شد. رویدادی که روحانی شش سال بعد، روز گذشته و برای نخستین بار به آن اشاره مستقیمی داشت. او  به صراحت اعلام کرد که صحبت کوتاه حدوداً ۲۰ دقیقه‌ای اش با اوباما یک لکوموتیو بسیار قوی برای حرکت قطار مذاکره بود. اقدامی که به گفته او باعث شد ایران و قدرت‌های بزرگ در کمتر از ۱۰۰ روز به توافق موقت ژنو دست پیدا کنند. روحانی این را هم گفت که «می‌دانستم که اگر در نیویورک جواب تلفن رئیس جمهور امریکا را بدهم، در فرودگاه مهرآباد تهران عده‌ای افراطی می‌آیند و لنگه کفش پرتاب می‌کنند، اما همه را به جان خریدم چرا که این چیزها برایم مهم نبود و آنچه اهمیت داشت این بود که وجدانم راحت بوده و به قولی که به مردم داده‌ام، پایبند باشم و بودم.»
استراتژی مورد نظر روحانی برای حل مذاکره هسته‌ای و رسیدن به برجام که مخالفان با تردستی آن را کتمان کردند، بازی برد- برد بود؛ بازی‌ای که منطق آن، شراکت هر دو طرف در شکست و پیروزی است. این استراتژی یک بار در دوره اوباما نتیجه داد و اگر ترامپ قاعده این بازی را برهم نمی‌زد، چه بسا زمینه برای گفت و گو درباره مسائل دیگر هم مهیا می شد. اما مسأله اینجا بود که جانشین اوباما تمایل داشت پرونده هسته‌ای را به شکلی دیگر و با استانداردهای ذهنی خود حل و فصل کند. خواستی که مقدمه آن امضای او بر فرمان لغو تحریم‌های هسته‌ای است و این همان شرطی بود که روحانی در نشست اخیر نیویورک پیش پای همتای امریکایی‌اش گذاشت و انداختن عکس یادگاری دو نفره را منوط به تحقق آن کرد. شرط رئیس جمهوری ایران در نیویورک، گام اول برای بازگشت به عصر جلب اعتمادسازی دوباره میان ایران و امریکا بود ولی اجرای تاکتیک تحقق بخشیدن به این خواست که می‌توانست با یک گفت‌وگوی تلفنی کوتاه میان روحانی و ترامپ کلید بخورد، دارای ابعادی بود که رئیس جمهوری ایران را از انجام آن منصرف کرد. یک وجه آن به تردید هر یک از دو طرف برای برداشتن گام اول باز می‌گشت. به باور روحانی مواضع اعلامی ترامپ که بر تشدید تحریم‌های ایران اشاره داشت، با واقعیت پشت پرده تلاش‌های او برای گفت‌وگو با رئیس جمهوری ایران فاصله زیادی داشت و همین مسأله، تردید او را برای ناکام گذاشتن تلاش بی سابقه مکرون جهت برقراری خط تماس تلفنی میان روحانی و ترامپ بیشتر کرد.
وجه دیگر تردید روحانی که نمی‌توان آن را نادیده انگاشت و در حرف‌های روز گذشته او نمایان شد، به اراده سیاسی جدی جریان‌هایی باز می‌گشت که بویژه در ماه‌های اخیر برای کشاندن رقابت‌های جناحی به میدان توافق هسته‌ای و سیاست خارجی کوشیده بودند. واقع آن است که روحانی حاضر بود با وجود تردیدها بار دیگر ریسک یک گفت‌وگوی کوتاه (نه مذاکره) با ترامپ را به جان بخرد و شخصاً شرایط انجام یک مذاکره نتیجه‌بخش را به گوش رئیس جمهور امریکا برساند اما چرا از این کار اجتناب کرد و در نهایت صلاح را در آن دید که با وجود فشارها و انتظارها از انجام این گفت‌وگو اجتناب کند؟
کمتر کسی فراموش کرده است که بعد از گفت وگوی تلفنی رؤسای جمهور ایران و امریکا در سال ۹۲ که روند مذاکرات هسته ای را تسریع کرد، شمار زیادی از منتقدان کسوت «دلواپسی»  را به تن کردند و به صحنه آمدند و تلاش کردند تا تحرکات‌شان را مردمی و خودجوش جلوه دهند. تحرکات دامنه‌دار این جریانات  تا همین امروز، عرصه سیاست خارجی را به ابزاری برای کسب وجهه در حوزه داخلی تبدیل کرده است و دلواپسان تردستانه به ریسمان این تاکتیک کهنه توسل جسته‌اند که آیا مذاکره مفید است یا مضر و آیا برای گشودن گره‌های اقتصاد ایران از دست دیپلماسی کاری ساخته است یا نه؟
اینها کسانی هستند که از ابزارها و امکان‌هایی برای پمپاژ و ایجاد هیاهو برخوردار هستند و این ظرفیت را در خویش می‌بینند که در فاصله مقدمات تا مرحله نهایی یک رویداد دیپلماتیک، مشروعیت مجریان را به چالش بکشند.
این همان واقعیتی است که تبعات آن بر پیچ مهم تصمیم گیری‌ها در شرایط کنونی سایه انداخته است و بخش مهمی از سخنان روحانی و آمادگی‌اش برای فداکاری، ایستادگی دربرابر این هجمه‌هاست. اما واقعیت این است که در این فضا پیام‌ها باید با معانی درست خود شنیده  شود و بدیهی است که دولت روحانی می‌کوشد به نگرانی‌های نهادهای بالا دستی و تصمیم‌گیر، به فراخور عزت، مصلحت و حکمت پاسخ دهد. بازگشتن سکانداری دیپلماسی کشور به مسیر اعتدالگرایی و بهره‌گیری از ابزار گفت‌وگو پیش‌تر موجب گشایش ژنو گشته است و حالا روحانی دوباره نیم نگاهی به این راهکار برای بن‌بست‌شکنی دارد.
او چند روز پس از بازگشت از نیویورک تأکید کرد که چارچوب یک تفاهم در لابه‌لای گفت‌وگوهای اخیر متولد شد و آماده هرگونه فداکاری برای احقاق حقوق و رفاه مردم است اما این را هم گفت که «اگر می‌خواهیم زودتر پیروز شویم، از درون این خانه یعنی ایران همه باید صدای اتحاد و وحدت را بشنوند.»
چنانچه این اتحاد و انسجام شکل بگیرد چه بسا او آماده باشد که بار دیگر در معرض حمله همان اقلیتی قرار گیرد که پیش‌تر با لنگه کفش به استقبالش رفتند. روحانی دیروز و در حالی که مذاکرات پیرامون طرح فرانسوی با بی میلی ترامپ به واسطه‌گری مکرون جوان راه به جایی نبرده است، گفته است که «شعار مذاکره نمی‌کنم و تحریم‌ها باقی باشد، خیلی راحت است؛ شروع سختی‌ها و گرفتاری با اعلام آمادگی مذاکره است» بنابراین باید دید آیا اجماعی از نهادهای مؤثر، فارغ از جنجال‌سازی ها  پشت او  ایجاد می شود یا نه. /ایران

جهت دریافت مهم‌ترین خبرها، ایمیل خود را وارد کنید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بخوانید:

دکمه بازگشت به بالا