“جنگ نفت” و “تغییر در بافت جمعیتی” فصل دوم بحران سوریه
خبرهای فوری: "جنگ نفت" و "تغییر در بافت جمعیتی" فصل دوم بحران سوریه است و رئیس جمهوری این کشور ظرف کمتر از یک هفته از "جنگ چریکی" به منظور خارج کردن نیروهای آمریکایی و ترکیهای از خاک کشورش خبر داده و جالبتر اینکه اظهارات را حال چه به صورت تصادفی و چه ضمن هماهنگی با همپیمان خود، مسکو از طریق رسانههای روسیه اعلام کرده است.
به گزارش بخش بین المللی سایت خبرهای فوری، عبدالباری عطوان سردبیر روزنامه فرامنطقهای رایالیوم در یادداشتی نوشت: «بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه برای ارسال پیامهای کاملا بررسی شده به برخی از طرفهایی که در حال حاضر در جنگ سوریه نقش دارند به ویژه ترکیه و آمریکا، یک کمپین رسانهای فشرده و مستقیم از طریق رسانههای روسیه آغاز کرده است و در این راستا، پس از گفتوگوی طولانی با کانال “راشاتودی” که در سراسر جهان به ویژه غرب پرمخاطب است، ظرف کمتر از یک هفته گفتوگوی دیگری با کانال تلویزیونی روس زبان “روسیا ۲۴ ” انجام داد و این سخنرانی ضمن ترجمه به زبان عربی از کانال “روسیا الیوم” و “اسپوتنیک” پخش شد.
به اعتقاد ما نقطه مشترک در همه فصول این کمپین نفت و گاز، اشغال مناطق نفتی، چاهها و ذخایر آن در شرق فرات واقع در شمال شرق سوریه توسط آمریکا و نیز انتخاب رسانههای روسیه به عنوان تربیونی برای منعکس کردن طرحهای رسمی روسیه و سوریه برای مقابله با این اشغال به هر شیوهای و در آینده نزدیک است و این بدان معنی نیست که در این گفتوگوی تلویزیونی مسائل مهم دیگری مانند حضور نظامی ترکیه در شمال غرب سوریه مورد بررسی قرار نگرفت بلکه به این معنی است که اولویتها در این سخنان تلویزیونی مشخص شده و نفت در راس این اولویتها قرار گرفت.
رئیس جمهوری سوریه در نخستین مصاحبه خود با کانال “راشاتودی” تلاش داشت از یک راز مهم پرده بردارد و آن افشای توطئه آمریکایی- عربی علیه سوریه بود که وارد فاز اجرای نظامی و امنیتی شد، هنگامی که دولت با کشیدن لولههای نفت و گاز ایران از طریق سوریه به دریای مدیترانه موافقت کرد و این معنا بود که صادرات نفت ایران تنها از طریق تنگه هرمز انجام نمیشود. اسد همچنین در سخنان اخیر خود تاکید کرد، دولت دمشق در خصوص سرقت نفت سوریه توسط آمریکا، به شورای امنیت رسما شکایت خواهد کرد با وجودی که میداند این شکایت بیهوده بوده و درباره آن تصمیم گیری نخواهد شد، چرا که به گفته اسد، آمریکا “شبه دولتی” است که گروهکهایی که بر اساس اصل زورگویی عمل میکنند، بر این کشور کنترل دارند و این گروهکهای دزد بر سر سودها با یکدیگر در جنگ به سر میبرند.
آنچه این نظر را تایید میکند، تعدادی از رخدادها و اظهارت رسمی است که نشان میدهند، نفت و گاز دلیل اصلی و واقعی حضور حدود ۸۰۰ سرباز آمریکایی برای اشغال ذخایر نفت و گاز سوریه در شرق دیر الزور آنهم به بهانه ممانعت از کنترل داعش بر این ذخایر و تامین بودجه فعالیتهای تروریستی این گروه از طریق صادرات نفت است.
ترامپ از این ادعاهای خود خجالت نکشید که گفت: “ما از نفت حفاظت میکنیم. ما نفت داریم. نفت در امنیت است و نیروها را تنها برای حفاظت از نفت به آنجا مستقر کردیم”.
اما سناتور آمریکایی لیندسی گراهام، یکی از مهمترین همپیمانان و دوست نزدیک ترامپ فاش کرد که در تلاش است شرکتهای نفتی آمریکا را به شرق فرات بفرستد تا زیرساختهای نفتی جدید (حفاری و احداث پالایشگاهها) برای اجازه دادن به کردها را جهت صادرات نفت و کسب درآمد بیشتر بسازند.
این اظهارات به این معنی است که دولت آمریکا به دنبال اجرای طرحی برای جدا کردن مناطق شرق و منابع نفتی و کشاورزی آن از دولت سوریه است تا بر این مناطق کنترل یافته و به هر شیوه از آنها استفاده کرده و بودجه کردهای جدایی طلب منطقه مانند اقلیم کردستان عراق را تامین کند.
اسد به صراحت از استراتژی جدید سوریه تحت حمایت روسیه مبنی بر آغاز جنگهای چریکی در دو جبهه سوریه خبر داد. جبهه نخست در شمال این کشور و علیه حضور نظامی ترکیه است که اسد این حضور را اشغالگری خوانده و هدف از آن را ایجاد تغییر در بافت جمعیتی برخی مناطق مرزی مشترک سوریه و ترکیه میداند چرا که مردم سوریه؛ عربها و کردها در این مناطق حضور غریبهها (گروههای مسلح موجود در ادلب و خانوادههای آنها که قرار است براساس طرح ترکیه در این مناطق اسکان داده شوند) را در خاک خود نمیپذیرند و جبهه دوم در شرق فرات و علیه نیروهای آمریکایی و همپیمانانش است.
انتقال از جنگ متعارف که ارتش سوریه در حال حاضر در حومه ادلب و حلب وارد آن شده که با پس گیری این مناطق تکمیل خواهد شد، به جنگ چریکی، عنوان صحنه سوریه در ماهها و سالهای آتی است و همانطور که اسد در مصاحبه اخیرش گفت، اشغالگر چه ترکیه باشد و چه آمریکا، مقاومتی نظامی برای برکناری و پایان دادن به این اشغالگری به وجود خواهد آورد.
مقامات سوریه در خصوص جنگ چریکی به سه تجربه تکیه دارند، نخست تجربه حزب الله لبنان است که در آزادسازی کمربند امنیتی در جنوب و مجبور کردن نیروهای اسرائیل برای خروج بدون هیچ شرطی و به صورت یکجانبه موفق عمل کرد. تجربه دوم تجربه مقاومت عراق است که توانست نیروهای آمریکایی را مجبور کند خاک عراق را ترک کنند و خسارات را کاهش دهد و تجربه سوم تجربه جنبش طالبان در افغانستان است که اکثر اراضی این کشور را آزاد و خسارتهای سنگینی به نیروهای ناتو از جمله آمریکا وارد کرد.
دولت سوریه به بررسی تجربه طالبان نیازی ندارد، زیرا یکی از طراحان و حامیان دو تجربه نخست یعنی تجربه عراق و لبنان بود و علاوه بر آن نیروهای قدیمی سوریه در مقابله با گروههای مخالف و گروههای تروریستی مسلح که توسط آمریکا و کشورهای عربی طی ۹ سال اخیر آموزش دیدند، مهارت بسیار بالایی کسب کردهاند.
در صورتی که دولت سوریه وارد مرحله جنگ چریکی شود، روزهای سختی در انتظار نیروهای ترکیه و آمریکا در سوریه خواهد بود.»/ایسنا