به گزارش بخش بین المللی سایت خبرهای فوری، نیویورک تایمز در تحلیلی در این باره مینویسد: لبنانیها در سالهای اخیر برای اعتراض بهانه کم ندارند. از اقتصاد نابسامان که جوانان بسیاری را وادار به مهاجرت از کشورشان کرده تا تلی از زباله در گوشه و کنارهای بیروت و دیگر شهرهای اصلی این کشور که دولت همچنان راهی برای نابودی آنها نیافته است. همزمان دولت هم در بنبست اصلاحات گرفتار شده است. با اینهمه در چندماه اخیر بستهای از مشکلات غیرعادی لبنانیها را به خود مشغول کرد: کاهش ارزش پول ملی، کمبود آرد و بحران در تامین گاز مورد نیاز شهروندان و همچنین آتشسوزی در جنگلها که دولت به اندازهای در مهار آن ناکام بود که برای اطفای حریق دست به دامان همسایگان شد. در چنین شرایطی زمانی که دولت اعلام کرد برای جبران کسری شدید بودجه قصد دارد مالیات بر سرویسهایی چون واتسآپ، مسنجر فیسبوک و فیستایم وضع کند دیگر کاسه صبر مردمی که بالاترین رقم برای استفاده از سرویسهای مخابراتی را در منطقه پرداخت میکنند، لبریز شد. خبرنگار نیویورک تایمز به نقل از یک معترض مینویسد: در ۳۰ سال گذشته، ما در سایه یک سیستم فاسد زندگی کردیم و اکنون برای این دولت پولی هم باقی نمانده که بتواند بیشتر بدزدد. حالا به این فکر میکنند که چطور میتوانند با دست کردن در جیب ملت، بیشتر بدزدند.
این رسانه امریکایی در ادامه مینویسد: با آغاز ناآرامیهای عمومی، برخی از سیاسیون بر آتش اعتراضها میدمند و حتی معترضان را به اعتراضهای بیشتر علیه دولت و تلاش برای ساقط کردن آن تشویق و تحریک میکنند. یک کارشناس موسسه تحقیقاتی کارنگی مستقر در بیروت درباره تحولات جاری در لبنان در حساب کاربری توییترش نوشت: «بحران اقتصادی و وضعیت متزلزل پول ملی باعث شد که شهروندان عادی شاهد ناپدید شدن حقوق خود باشند. استانداردهای زندگی در لبنان کاهش پیدا کرده و آینده کودکان و جوانان در هالهای از ابهام فرورفته است.» این کارشناس در ادامه پیشبینی کرده که اعتراضها متوقف نخواهد شد مگر آنکه سعد حریری و دولت وحدت ملی وی استعفا بدهند. نیویورک تایمز در ادامه مینویسد: به نظر میرسد که اعتراض به وضع موجود به وجه مشترکی برای تمام طایفههای مذهبی و قومیتی در لبنان تبدیل شده است. به عنوان مثال در محله سنی نشین هم معترضان عکسهای سعد حریری را پاره کردند. در مناطق شیعهنشین معترضان نبی بری را به باد انتقاد گرفتند و حتی در برخی از مناطق بیروت هم انتقادهایی به چهرههای وابسته به حزبالله لبنان در پارلمان این کشور مطرح شده است. خبرنگار نیویورک تایمز با جمعی از معترضان که در اطراف کاخ ریاستجمهوری تجمع کرده بودند گفتوگو کرده و به نقل از یکی از آنها مینویسد: معترضان همزمان جبران باسیل، وزیر خارجه و سعد حریری را مسخره میکردند. یکی از آنها خطاب به من گفت: ساکنان این کاخ و دولتیها پادشاهان هستند و ما بردههای آنها. دیگر کافی است و این مناسبتها باید تغییر کنند. من در انتخابات اخیر به حزبالله رای دادم اما حقیقت این است که ما از ساختار سیاسی قومیتی به ستوه آمدهایم. در حال حاضر ۱۸ گروه متفاوت طایفهای و مذهبی در لبنان به دنبال تقسیم مناصب بین خودشان هستند اما برای عامه مردم همهچیز در وضعیت بنبست قرار دارد. با اینهمه این انتقادها صدای همه مردم در لبنان نیست و چندتن از شهروندان بیروت به ما میگویند که از میان سیاستمداران همچنان به نصرالله اعتماد دارند. برخی نیز با استعفای حریری مخالف هستند و تاکید دارند که وی باید در منصب نخست وزیری باقی بماند.
اروپا کاری بکند
میدلایستآی در تحلیلی درباره تحولات لبنان به این سوال پاسخ میدهد که چرا اروپا نباید اجازه بدهد لبنان به آشوب بیشتر کشیده شود؟ نویسنده این مطلب در ابتدا مینویسد: در حالی که قطبیسازی سیاسی در خاورمیانه بسیار بالا است، تنشها و تصادفها ریسک محاسبههای اشتباه و همچنین حرکت به سمت تنشهای باز را افزایش داده است. میتوان گفت که منطقه امروز تا حد بسیار زیادی شبیه به اروپا در آستانه جنگ جهانی اول است. در شرایطی که چنین اتفاقی رخ بدهد جنگ به باتلاقی تبدیل میشود که کشورهای بسیاری را به درون خود میکشد. لبنان به دلیل ساختار سیاسی قومی و طایفهای داخلی، مجاورت با سوریه و همچنین تنش دایم میان اسراییل و حزبالله لبنان میتواند به سهولت به صحنه جنگ بعدی در منطقه تبدیل شود. با اینهمه پیش از آنکه لبنان را در جایگاه قربانی تنشهای منطقهای بررسی کنیم باید به مشکلات داخلی این کشور هم نگاهی بیندازیم. جمعیت رو به رشد لبنان دیگر نمیتواند اوضاع اقتصادی نابسامان این کشور و همچنین بنبست سیاسی در آن را تحمل کند. تلاش دولت برای کسب درآمد از نرمافزار موبایلی چون واتسآپ به خوبی نشاندهنده بیکفایتی آن در مدیریت امور است. امیدهایی که زمانی برای تغییرهای سیاسی در لبنان به وجود آمده بود اکنون همگی جای خود را به یاس داده و دلیل آن هم مدیریت نابسامان اقتصادی است. امروز میتوان وضعیت اقتصادی لبنان را با ورشکستگی اقتصادی یونان مقایسه کرد. در سال ۲۰۱۸، میزان کسری بودجه در این کشور به بیش از ۴ میلیارد دلار رسید. بدهی عمومی به ۸۴ میلیارد دلار رسیده و این در حالی است که رقم بدهی دولت به مردم روز به روز در حال افزایش است. در شرایطی که بحران ادامه پیدا کند، بسیاری از سوریهایی که در چندسال اخیر به لبنان پناهنده شده بودند راه اروپا را در پیشخواهند گرفت. در حال حاضر طبق آمار رسمی چیزی حدود ۹۵۰ هزار پناهنده سوری در لبنان هستند و این در حالی است که برآوردهای دولت لبنان میگوید که قریب به ۵/۱میلیون سوری به این کشور پناه آوردهاند. برخی از این پناهندگان با تماشای اوضاع اقتصادی نابسامان لبنان حرکت به سمت ترکیه را آغاز کردهاند اما با توجه به مشکلات اقتصادی ترکیه به اضافه تنشهایی که آنکارا با اروپا بر سر مهاجران سوری دارد اروپا نمیتواند بر میزبانی بیشتر ترکیه از پناهندگان سوری حساب باز کند. تنها راه برای اروپا این است که از وجود دولتی کارآمد و توانمند در لبنان مطمئن بشود. دولتی که بتواند با نجات اقتصاد بیمار لبنان به فریاد جمعیت معترض در این کشور برسد. در شرایطی که لبنان بیش از امروز متزلزل شود این ظرفیت را خواهد داشت که به زمین درگیریهای نیابتی روسیه، امریکا، اسراییل، عربستان سعودی و ایران تبدیل شود. در حالی که برخی در دولت ادعا میکنند ریشه تمام مشکلات در لبنان، حزبالله است اما این تحلیل بسیار نادرست به نظر میرسد چرا که اتفاقا بسیاری از چهرههای حاضر در دولت باید خواستههای مردم را به منافع حزبی ترجیح بدهند. در حال حاضر وزارت خزانهداری امریکا اوضاع در لبنان را با افزایش فشار بر سیستم بانکی بیروت به دلیل فعالیتهای مالی حزبالله لبنان، پیچیدهتر از پیش کرده است. طنز ماجرا اینجا است که دو دهه فشارهای مداوم امریکا بر حزبالله لبنان به هیچوجه به تضعیف این گروه منتهی نشده است. حتی پیروزی میشل عون در انتخابات سال ۲۰۱۶ لبنان به تقویت جایگاه حزبالله لبنان هم منتهی شد. با اینهمه این تحلیل بدان معنا نیست که حزبالله لبنان در اوضاع نابسامان سیاسی و اقتصادی امروز لبنان هیچ تقصیری ندارد بلکه این گروه سیاسی نیز مانند سایر احزاب و گروهها باید سهم خود را پذرفته و در مسیر جبران قرار بگیرد. در میان کشورهای اروپایی ایتالیا و فرانسه باید به دلیل منافعی که در لبنان دارند بیشترین تلاش را برای حل هرچه سریعتر بحران بکنند. امانوئل مکرون، رییسجمهور فرانسه در حال حاضر در بسیاری از پروندههای منطقهای فعال است و نمیتواند فکر کند که پشت میز مذاکره نشاندن ایران و امریکا بدون توجه به ریشهها و بسترهای اختلافهای موجود میان دو طرف ممکن است.لبنان یکی از همین بسترها به حساب میآید. لبنان امروز برای عبور از بحران به نقشه راهی نیاز دارد که مهندسهای آن نباید همان چهرههای واحدی باشند که با عملکردشان در ۱۵ سال گذشته، کشور را به وضع امروزش رساندهاند. لبنان امروز به سیاستمدارانی مستقل و میانهرو نیازدارد و نه درگیر منافع جناحی و حزبی. /روزنامه اعتماد آنلاین