به گزارش بخش بین المللی سایت خبرهای فوری، جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده امریکا در کدام مسیر حرکت خواهند کرد؟ تداوم بنبست؟ مذاکره بیسابقه دوجانبه؟ مذاکره چند جانبه یا منازعه نظامی مستقیم؟
در ۴۱ سال گذشته تهران و واشنگتن در هر دورهای به فراخور تحولات در یکی از مسیرهای قید شده گام برداشتهاند. با اینهمه در دو سال گذشته ایران و امریکا از نیمه مسیری که شاید بسیاری ۴ دهه انتظار آن را میکشیدند بازگشتند و دلیل آن هم رییسجمهور تازهکاری بود که با پاگذاشتن به کاخ سفید تمام معادلهها را برهم زد. امروز تهران و واشنگتن در حالی مقابل هم ایستادهاند که نه بازی که در آن قرار دارند دو نفره است و نه زمین بازی مهیای هر نبردی.
تروییکای اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان) به اضافه چین و روسیه هم دیروز در برجام شریک ایران و امریکا بودند و هم امروز از خسران ناشی از متزلزل شدن این توافق آسیب میبینند. بازی که امریکا با ایران آغاز کرده تنها جان یک توافق معمولی را تهدید نکرده بلکه همزمان امنیت در خلیجفارس، نقل و انتقال آرام انرژی از تنگه هرمز، برون رفت از بحران در پروندههایی چون یمن، نظام منع اشاعه هستهای و در کلیت کلام امنیت بینالملل را تحتالشعاع قرار داده است. پس از کنارهگیری امریکا از برجام و بازگشت تحریمهای هستهای، تهران سیاست کاهش تعهد در برابر کاهش تعهد یا به زبان سادهتر چشم در برابر چشم را پس از یک سال صبر راهبردی آغاز کرد. کاهش تعهدات برجامی ایران که تاکنون سه مرحله را پشت سر گذاشته اندک اندک ایران و بازماندگان در توافق را به نقطه غیرقابل بازگشت میرساند و این به معنای پایان برجام خواهد بود.ثمره یک سال صبر راهبردی ایران فعلا صبر ۱+۴ به خصوص اروپا در برابر کاهش تعهدات برجامی ایران، پرهیز از ارجاع پرونده به شورای امنیت سازمان ملل متحد یا استفاده از دیگر مکانیسمهای مقابلهای در برجام است. با اینهمه به نظر میرسد که ادامه این روند برای مدت زمان طولانی ممکن نخواهد بود.
ایران چاره را در دست به کار شدن اروپا میداند و اروپا راهحل را در واشنگتن جستوجو میکند و خطر دقیقا در همین اختلاف مرجع میان ایران و اروپا برای نجات برجام نهفته است. ایران میگوید تعهدات اروپا در برجام مستقل از تعهدات امریکا است و اروپا میگوید اجرای تعهداتش با بازگشت تحریمهای امریکا که قابلیت تنبیه فرامرزی دارند ممکن نیست. اروپا که برای دومین بار در پرونده هستهای ایران در حال شکست خوردن از امریکا است تلاش میکند اینبار به راحتی عقب ننشسته و تهران و واشنگتن را پای میز مذاکره بنشاند. همان میز مذاکرهای که دونالد ترامپ اردیبهشت ماه سال گذشته با کنارهگیری از برجام از پای آن بلند شد. تهران میگوید من پای میز مذاکره نشستهام و آنکه برخاست میتواند بازگردد اما دونالد ترامپ بازگشت را تا این اندازه ساده نمیخواهد. روایت آنچه بر برجام و اعضای سابق و فعلی آن گذشت از فرط بیان، تکراری شده و امروز سوال اصلی این است که آیا با بن بست موجود در روابط ایران و امریکا، باید برجام را پایان یافته تلقی کرد؟ در سطح بینالمللی جماعتی برای جلوگیری از این سناریو بسیج شدهاند. از آبه شینزو، نخستوزیر ژاپن تا امانوئل مکرون، رییسجمهور فرانسه و البته در میانه تلاشهای سران فرانسه و ژاپن، مقامهای سیاسی متفاوت در برخی کشورهای منطقه مانند ترکیه، عراق و عمان هم تلاش میکنند فاصله میان خواستههای تهران و واشنگتن را کاهش دهند. نمای بیرونی ماجرا حکایت از آن دارد که این گره گشوده نخواهد شد مگر با مذاکرات دوجانبه اما آنچه در میدان واقعیت قابلیت اجرایی دارد با این نمای بیرونی در تطبیق نیست. تهران میگوید برجام میتوانست در صورت اجرای همراه با حسن نیت به بستری برای حل دیگر اختلافها با واشنگتن تبدیل شود که خروج ترامپ از توافق همان بستر اولیه را هم تخریب کرده است. ترامپ میگوید برجام هم دستپخت باراک اوباما بود هم بستری محدود که تمام اختلافهای میان ایران و امریکا را در خود جا نداده بود لذا باید به توافقی تازه رسید. توافق همهجانبهای که ترامپ به دنبال آن است به حداقلی از اعتماد میان تهران و واشنگتن نیاز دارد که با توجه به خروج امریکا از تنها توافق رسمی میان تهران و واشنگتن در ۴دهه گذشته، بیاعتمادی نهادینه در ایران نسبت به امریکا چندبرابر هم شده است.
واسطههایی چون ژاپن و فرانسه تلاش میکنند با ارایه راهکارهای متفاوت، ابتدا تنش میان ایران و امریکا را کنترل کرده و سپس با قراردادن امتیازهایی در سبد هر کدام، مقدمات برقراری آتشبس و گفتوگو را فراهم سازند. آنچه که حل مساله را سخت میکند شکاف بسیار زیاد بین طرفین است. شکافی که اهل فن میگویند پرکردن آن آسان نیست. در حالی که توکیو و پاریس هم عرض یکدیگر تلاش میکنند شرایط را برای آغاز گفتوگو میان ایران و امریکا مهیا کنند، دستور کار این گفتوگو مهمتر است. در حال حاضر هم ایران و هم امریکا خطوط قرمزی برای خود تعیین کردهاند و فاصله این خطوط قرمز با یکدیگر بسیار زیاد است.
از جانب تهران بازگشت امریکا به برجام یا توقف تحریمهای هستهای که با خروج ترامپ از توافق بازگشتند پیششرط لازم به حساب میآید. پیششرط نه برای گفتوگوی دو جانبه با امریکا بلکه پذیرش نماینده امریکا در مذاکرات ایران و ۱+۴ که تهران میگوید میتواند به حالت ۱+۵ با حضور امریکا بازگردد. این موضع ایران که تاکنون بیشتر از زبان چهرههای حاضر در دولت حسن روحانی، رییسجمهور شنیده شده بود روز گذشته در سخنان مقام معظم رهبری هم نمود داشت که عملا آن را به موضع نظام در بحث مذاکره با امریکا تبدیل کرد.
ایران در ۱۶ ماه گذشته از زمان خروج امریکا از برجام، باب دیپلماسی را بازگذاشته و حتی کاهش تعهدات برجامی خود را هم در راستای بازنگاه داشتن همین باب به گونهای انجام داده که در چارچوب برجام (استفاده از بند ۳۶) باشد . تهران حتی پس از دوره صبر راهبردی و آغاز روند کاهش تعهدات برجامی هم به اعضای برجام مانند فرانسه و هم به شرکای تجاری خود مانند ژاپن اجازه داد که ابتکارهای متفاوت را پیش ببرند. برهمین اساس میتوان گفت که ایران نه باب مذاکره را بسته و نه خطوط قرمزش را فراموش کرده است.
در این فضا سخنان دیروز مقام معظم رهبری درباره چارچوب مذاکره با امریکا بازتاب وسیعی در رسانههای بینالمللی داشت و البته بیشترین تیتری که برای انعکاس اظهارات ایشان انتخاب شد مخالفت رهبر ایران با مذاکره با امریکا بود. مقام معظم رهبری در بخشهایی از سخنان خود تاکید کردند که جمهوری اسلامی ایران اهل مراوده و گفتوگو و نشست و برخاست است اما نباید کارهای کشور را به نشست و برخاست با دیگران موکول کرد. ایشان در ادامه با برشمردن خباثتهای امریکا به خصوص دولت جدید این کشور به ریاست دونالد ترامپ چند و چون این گفتوگوها را در آستانه سفر رییسجمهور کشورمان به نیویورک برای شرکت در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، مشخص کردند. ایشان با حمایت از موضع مسوولان کشور از رییسجمهور تا وزیر امور خارجه اعلام کردند که با امریکا مذاکره نخواهیم کرد نه مذاکره دوجانبه نه چند جانبه. رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: «چنانچه امریکا حرف خود را پس گرفت و توبه کرد و به معاهده هستهای که آن را نقض کرده است، بازگشت، آنوقت در جمع کشورهای عضو معاهده که شرکت و با ایران صحبت میکنند، امریکا هم میتواند شرکت کند، اما در غیر این صورت هیچ مذاکرهای در هیچ سطحی بین مسوولان جمهوری اسلامی و امریکاییها اتفاق نخواهد افتاد نه در نیویورک و نه غیر آن.»
رسانه انگلیسی گاردین در این باره نوشت: در حالی که گمانهزنیهای بسیاری درباره احتمال دیدار روحانی و ترامپ در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد وجود دارد، رهبر ایران اعلام کرد که هیچ مذاکرهای در هیچ سطحی با مقامهای امریکایی صورت نخواهد گرفت. اخراج مشاور امنیت ملی ایران ستیز از کابینه ترامپ به اضافه حضور روحانی در نیویورک این گمانهزنی را تقویت کرده بود که شاید امسال دیدار مستقیمی میان مقامهای امریکایی و ایرانی صورت بگیرد که با اظهارات روز گذشته رهبر ایران میتوان این گمانهزنی را بیمورد دانست. این اظهارات رهبر ایران در حالی مطرح شد که دونالد ترامپ روز دوشنبه در جریان اظهارنظر درباره حملات به تاسیسات نفتی عربستان سعودی، تاکید کرد که دیپلماسی نمرده و ایران به دنبال توافق با امریکا است.
خبرگزاری رویترز نیز تیتری مشابه گاردین برای انعکاس سخنان رهبر ایران انتخاب کرد و نوشت که رهبر ایران هرگونه مذاکره با امریکا را منوط به بازگشت این کشور به برجام کرد.آسوشیتدپرس در این باره نوشت: اظهارات رهبر ایران درباره اینکه در هیچ سطحی با امریکا مذاکره نمیکنیم پایاندهنده گمانهزنیها درباره احتمال دیدار روسای جمهور ایران و امریکا بود. به گزارش اعتماد، امانوئل مکرون، رییسجمهور فرانسه بهشدت پیگیر این دیدار ولو در قامت سهجانبه بود. آسوشیتدپرس در ادامه نوشت که رهبر ایران تاکید داشت دیدار با امریکا به معنای پذیرش موفقیت سیاست دیپلماسی حداکثری این کشور خواهد بود. هرچند که اخیرا گمانهزنیهایی درباره دیدار روسای جمهور ایران و امریکا در سطح رسانهای مطرح شده بود اما با تنشهای چند روز گذشته در منطقه خلیج فارس به پرونده قطور اختلاف میان ایران و امریکا اضافه شده و کار را سختتر کرده است. هرچند که ترامپ میگوید به نظر میرسد ایران پشت صحنه این حملات به تاسیسات نفتی سعودی باشد اما همزمان تاکید داشت که برنامهای برای گزینه نظامی ندارد. تایم به نقل از یک منبع آگاه در دولت امریکا نوشت: پس از تحولات اخیر در عربستان و حمله به تاسیسات نفتی این کشور، امریکا گزینههای بسیاری حتی اعزام نیروی بیشتر به خلیج فارس را مورد بررسی قرار داده اما تصمیمی در این باره نگرفته است. رهبر ایران شرط گفتوگو با امریکا را بازگشت این کشور به توافق هستهای دانسته است.
توپ در زمین ترامپ
حسن روحانی و محمدجواد ظریف در حالی به منظور شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد به نیویورک میروند که شمارش معکوس برای پایان گام سوم کاهش تعهدات برجامی آغاز شده است. به نظر میرسد که اروپا نیز میداند فرصت کمی برای نجات برجام باقی مانده است.با مشخص شدن موضع نظام درباره مذاکره با امریکا اکنون به نظر میرسد که سمت و سوی ابتکارهای فرانسه و سایرین از جمله ژاپن نیز مشخصتر از قبل خواهد شد. در ۱۰ روز اخیر بحث اخراج جان بولتون از تیم ترامپ از سوی بسیاری از کارشناسان داخلی و خارجی به تغییر روش امریکا در برابر ایران تعبیر شد که گذر زمان دقیق نبودن این فرضیه را نشان داد. هرچند حضور جان بولتون در تیم ترامپ با توجه به هماهنگی که میان وی و دیگر اعضای تیم بی (بنیامین نتانیاهو، محمد بنسلمان و محمد بنزاید) وجود داشت برای ایران خطرناک بود اما باید توجه داشت که اخراج وی به معنای تغییر در سیاستهای واشنگتن نبود. فاصله میان خطوط قرمز ایران و امریکا به اندازهای زیاد است که نمیتوان اخراج بولتون را به تغییر سیاست ترامپ تعبیر کرد بلکه در حال حاضر برداشته شدن تحریمهای هستهای ایران از سوی امریکا که میتواند به معنای بازگشت به تعهدات برجامی این کشور باشد راهگشا خواهد بود. در حال حاضر امانوئل مکرون، رییسجمهور فرانسه تلاش میکند با پیادهسازی ایده توقف در برابر توقف به نوعی آتشبس میان ایران و امریکا را برقرار کند. پیشنهاد اعطای خط اعتباری ۱۵ میلیارد دلاری به ایران ؛ وعدهای که از سوی مکرون مطرح شد و گفته میشود که هنوز موافقت ترامپ را جلب نکرده در مسیر همین سیاست قابل تعریف است. براساس طرح مکرون این ۱۵ میلیارد دلار برابر با هزینه فروش نفت ایران برای ۴ ماه البته پیش از برداشته شدن معافیتهای تحریمی امریکا از ۸ کشور بود . در این بازه زمانی ۴ ماه ایران کاهش تعهدات برجامی خود را متوقف و به اجرای کامل تعهدات روی میآورد و مذاکره ایران و امریکا در قالب چندجانبه آغاز میشد. این آتش بس میتوانست فضایی برای مذاکره ایجاد کند و البته سختی کار در این بود که هر کدام از طرفین دستور کار خود را برای مذاکره داشتند و فاصله این دستور کارها با یکدیگر کم نبود. آنچه طرح مکرون را به اغما برده اصرار دونالد ترامپ برای دیدار دوجانبه با همتای ایرانی به منظور استفاده تبلیغاتی از آن است. همان استفادهای که مقام معظم رهبری نیز در سخنان روز گذشته خود به آن اشاره کرده و از آن با عنوان نمایش شکست ایران و پیروزی سیاست فشار حداکثری امریکا یاد کردند. دونالد ترامپ هرچند ادعا میکند به دنبال توافقی همهجانبه و دقیقتر با ایران است اما روشی که این کشور در مذاکره با کره شمالی و طالبان در پیش گرفته نشان میدهد که تنها ظاهر قضیه برای کاخ سفید ترامپ مهم است و نه جزییات. از سوی دیگر ایران در دو سال و نیم اخیر و به خصوص ۱۶ ماه گذشته پیام واحدی از کاخ سفید نشنیده است. ترامپ که بارها و بارها در مقابل دوربین خبرنگاران از آمادگی برای مذاکره بدون پیش شرط با ایران و دیدار با حسن روحانی سخن گفته بود ۴۸ ساعت قبل با رد این سخنانش آن را برداشتی نادرست خواند که توسط رسانههای دروغین پخش شده است. همزمان وی در حالی از مذاکره سخن میگوید که شرایط امروز ایران و امریکا آغاز هرگونه مذاکره از سطح عالی را غیرممکن ساخته و برای مذاکره در سطح پایینتر جدا از آنکه بستر برجام به دلیل خروج امریکا از توافق وجود ندارد با چالش دیگری به نام تحریم وزیر خارجه ایران از سوی امریکا نیز مواجه است.
ایران چند روز مانده به حضور روحانی در چند قدمی ترامپ موضع واحد و مشخص و غیرقابل تغییر خود را اعلام کرده و اکنون توپ در زمین کاخ سفید است. تحولات چندماه اخیر منطقه نشان داده که فشار حداکثری امریکا نهتنها هیچ کدام از خواستههای مد نظر ترامپ را تامین نکرده بلکه امریکا را در چند قدمی جنگی دیگر هم قرار داده است. در شرایطی که دونالد ترامپ همچنان امیدوار به نتیجهبخشی سیاست عبث فشار حداکثری بر ایران باشد باید خود را برای اتفاقهای ناخوشایند دیگر در منطقه غرب آسیا مهیا کند. اتفاقهایی که میتواند بر نتیجه انتخابات آمریکا در ۲۰۲۰ نیز تاثیرگذار باشد. دونالد ترامپ در حال حاضر یا باید هزینه تداوم سیاست فشار حداکثری را پرداخت کند یا با بازگشت از مسیر آمده و حضور در قالب مذاکرات ۱+۵ ، نه فقط آمریکا بلکه امنیت و ثبات منطقه را از بنبست خارج کند. /روزنامه اعتماد