به گزارش بخش بین المللی سایت خبرهای فوری، مایکل اسمیت، دریادار بازنشسته آمریکا که بیش از ۲۰ سال در ارتش آمریکا خدمت کرده و هم اکنون رییس یک کالج آمریکایی است در یادداشتی در وبسایت تحلیلی لوبلاگ، با انتقاد از سیاست ترامپ در مقابل ایران، پیامدهای سقوط پهپاد آمریکایی بدست نظامیان ایران را مورد بررسی قرار داده است. اسمیت به ترامپ توصیه می کند که زمان آن فرا رسیده تا راهکاری جدی برای گفتگو و کاهش تنش با ایران بیابد. خلاصه ای از مهمترین نکات یادداشت اسمیت را در ادامه بخوانید:
دولت ترامپ همچنان ناتوان از ترسیم یک استراتژی مناسب در راستای منافع ملی آمریکا در مقابل ایران است و این مسئله به سرعت در حال تبدیل شدن به یک سرشکستگی بزرگ به دلیل سستی و اهمال در انجام وظایف است. این در حالی است که بسیاری از دیپلمات ها و متخصصان نظامی از ماهها قبل بر این مسئله تأکید کرده بودند. اعمال “سیاست کورکورانه فشار حداکثری بر ایران” که فاقد نتایج واقع بینانه است منطقه آرام آرام منطقه را به لبۀ یک درگیری جدید در خاورمیانه سوق می دهد. افزایش فشار، بیانیه های جنگ طلبانه و در نهایت سیاست انزوای دیپلماتیک، رفتار ایران را به میل آمریکا تغییر نداده است.
سیاست جدید آمریکا دربارۀ ایران با رویکرد دیپلماتیک گسترده باید به سرعت و در بازه زمانی بسیار کوتاه فعال تر شود تا بشود ایران را دوباره به مذاکره بازگرداند. هر رویکرد دیگری ما را به سوی جنگ هدایت خواهد کرد.
حمله اخیر به دو تانکر دقیقا اوج تنش میان ایران و آمریکا را نشان داد و حالا در اتفاقی جدید نیروی دریایی آمریکایی می گوید که ایران یک پهپاد آمریکایی که در آبهای بین المللی در حال پرواز بوده را ساقط کرده و ایران می گوید که پهپاد مذکور مرز هوایی را نقض کرده بود.
ایران و آمریکا می توانند هر کدام ادعاهای زیادی در این باره مطرح کنند، اما آنچه در این میان مهم به نظر می رسد این است که کاخ سفید در این بازی باخت و حتی نمی تواند توجیه متقاعدکننده ای برای سیاست فشار حداکثری علیه ایران ارائه کند. ترامپ قبل از هر دست زدن به هر اقدامی باید حمایت داخلی و بین المللی برای ادعاهایش و همچنین اعتماد به اطلاعات سرویس های امنیتی را جلب کند. ایالات متحده آمریکا در وضعیتی نیست که بتواند همان سیاست اشتباهی که کشور را به سمت جنگ عراق سوق داد، تکرار کند و این انتظار را داشته باشد که درخواست ها و ادعاهایش از سوی جامعه بین المللی پذیرفته شود. کنگره آمریکا قطعا تا جایی که بتواند به اطلاعات طبقه بندی شده استناد خواهد کرد و دولت چاره ای ندارد جز تن دادن به درخواست های کنگره.
حمله به کشتی های در آبهای بین المللی و در مسیر تجاری، اقدام غیرقابل پذیرشی است که نیازمند اطلاعات دقیق، درست و ارزیابی قابل استناد است؛ متاسفانه دولت در این مسیر و در بحران تانکرها وارد فاز مذاکره با چند کشور متحد و دوستی شد که نتایج را آنگونه که آمریکا می خواست، عرضه کردند. آمریکا در وضعیتی نیست که بتواند در این مسیر به تنهایی گام بردارد و کالین پاول دیگری به شورای امنیت بفرستند. امنیت در خلیج فارس، مسئولیتی بین المللی است که نیازمند اقدام بین المللی است. برخلاف همه مشاوره هایی که ارائه می شود، راهکار مقابله با ایران، ارسال تجهیزات و یا نیروی نظامی به منطقه نیست. هر اقدامی در این مسیر باید متمرکز بر راهکار و راه حلی باشد که ایران را به میز مذاکره نزدیکتر کند. راهکار مذاکره در برنامه ایران نیست. با این حال اعلام های عمومی ترامپ برای مذاکره با ایران در خور توجه است و او تلاش میکند تا از سیاست چماق و هویج در مقابل ایران استفاده کند. تداوم سیاست فشار بی امان اقتصادی و نظامی به ایران، بدون هیچ تلاش دیپلماتیک، سیاستی است که سوتفاهمات و دشمنی ها میان طرفین را افزایش می دهد و نتیجه این سیاست را طی چند روز اخیر در خبرها دیدیم.
کاخ سفید تصور میکند که افول آرام اقتصاد ایران و کاهش صادرات نفت این کشور، تهران را به زانو درآورده و پای میز مذاکره برای خواسته های آمریکا می آورد. این تصور کاملا اشتباه است. در واقع تهران، به سیاست چماق واشنگتن واکنش نشان داد، و نه سیاست هویج، و متعاقبا نه تسلیم شد و نه امتیازی داد. ایالات متحده آمریکا باید بپذیرد که در سیاستش در مقابل ایران شکست خورده است و اذعان کند که استراتژی بردن ایران به گوشه رینگ، رفتارهای این کشور را تهاجمی تر خواهد کرد و این مسئله می تواند بر جریان عبور و مرور جهانی نفت تأثیر بگذارد و به یک معنا ایالات متحده آمریکا را وارد جنگ تازه ای در خاورمیانه کند.
سیاست جدید آمریکا در قبال ایران نیازمند آن است که مقامات ایرانی و آمریکایی بر روی دیوار ضخیم بی اعتمادی و دشمنی میان دو طرف کار کنند. پیشنهاد مذاکره مستقیم با ایران ممکن است جالب نباشد و حتی با مخالفت تیم مشاوران تیم روبرو شود اما یک گفتگو، آنهم در مقطع کنونی، تنها راه حل بحران فعلی است. اگر گفتگویی صورت نگیرد دو کشور حتی نمی توانند تنش ها را کاهش دهند.
به همان میزان که مذاکره مهم است، دولت ترامپ باید مطالبات بلندپروازانه و درخواست های غیرمعقول خود را برای حل وضعیت کنونی کنار بگذارد. حمایت بین المللی از مذاکره با ایران به منظور تغییر رفتار ایران – و نه تغییر رژیم و یا محاصره این کشور – باید سیاست اصلی دولت ترامپ باشد.
رفتارهای ایران منطقه را ناامن می کند، اما خاموش کردن آتش با آتش، تنها شعله های آنرا در خاورمیانه شعله ورتر می کند. دولت ترامپ باید انتظار تسلیم شدن ایران را فراموش کند، چرا که این انتظار با بسته شدن حسابهای آنها و یا ارسال نیروها و تجهیزات نظامی به خلیج فارس برآورده نخواهد شد. پرزیدنت ترامپ باید رفتار دگماتیسم خود در مقابل ایران را به پراگماتیسم تغییر دهد و فضایی را برای مقامات ایرانی فراهم کند که آنها پای میز مذاکره جدی بیایند. /خبرآنلاین