سیاست خارجی آمریکا رویهای مشخصی به خود گرفته است. بدین معنا که دموکراتهای آمریکا توافقی را امضاء و دولت جمهوریخواه بعدی آن را باطل میکند! امّا نکته اصلی این است: در صورت “بازگشت دموکراتها به کاخ سفید” هم آمریکا به آن توافق بازنمیگردد!
به گزارش بخش بین المللی سایت خبرمهم، معاهده آسمانهای باز (OST) با حضور ۳۴ کشور جهان و توافق هستهای ۲۰۱۵ میان ایران و ۵+۱ نمونه از این رویه است. این رویه نشان میدهد که یک اصول ثابت در هرم قدرت آمریکا مبنی بر «نقض سیستماتیک تعهدات بینالمللی» پس از بی مصرف شدن آن برای واشنگتن وجود دارد.
بحران گروگانگیری در لبنان
ماجرای موسوم به «بحران گروگانگیری در لبنان» بحرانیترین شرایط سیاست خارجی وقت آمریکا در دهه ۸۰ میلادی (۶۰ شمسی) بود. بوش پدر ناگزیر دست به دامان جمهوری اسلامی ایران شد.
«جیان دومینیکو پیکو» معاون سیاسی دبیر کل سازمان ملل در این موضوع واسط و رابط ایران و آمریکا شد. پیکو مدعی میشود در جلسه سری با هاشمی رفسنجانی به رئیس جمهور وقت ایران گفته: «رئیس جمهور بوش تقاضا کرده به آزادی گروگانها در بیروت کمک کنید و این کمک شما بدون اجر نمیماند.»
ایران تلاش میکند تا آزادی گروگانها انجام شود و در عمل بزرگترین بحران وقت سیاست خارجی آمریکا را در بازه زمانی ۲ ساله به پایان رساند و همه گروگانها آزاد شدند.
امّا دولت آمریکا در پاسخ به حسن نیت ایران «اموال بلوکه شده کشورمان را آزاد نکرد» و حتی پارا فراتر گذاشت و ایران را به نوعی مسئول گروگانگیری لبنان معرفی کرد!
همکاری بی سابقه تهران – واشنگتن در سال ۲۰۰۱
«سید حسین موسویان» معاونت وقت شورای عالی امنیت ملی ایران در زمان حمله آمریکا به افغانستان گفت: در سال ۲۰۰۱ مذاکراتی جدی و پر محتوا بین دولتهای ایران و آمریکا برای یافتن راههای همکاری بین دو کشور در افغانستان آغاز گردید.
موسویان در ادامه به نقل از «رایان کراکر» معاون دستیار وزیر امور خارجه وقت آمریکا در بنیاد کارنگی پیرامون همکاری تهران و واشنگتن گفت: «حرف ایرانیها بر این بود که شما چه اطلاعاتی لازم دارید که سر آنها را به سنگ بکوبید. شما آرایش جنگی آنها را میخواهید؟ نقشهاش اینجاست. میخواهید بدانید از نظر ما نقاط ضعف آنها کجاست؟ اینجا، اینجا و اینجا. میخواهید بدانید ما فکر میکنیم آنها به حملات هوائی چگونه واکنش نشان میدهند؟… از ما بپرسید، ما جوابش را داریم… این دوران بیسابقهای در روابط ایران و آمریکا از زمان انقلاب بود. مذاکره بین ایرانیها و آمریکائیها بر روی موضوعی خاص که هر دو در آن منافع مشترک داشتند»
موسویان در این رابطه گفت: «اما ناگهان، به معنای واقعی کلمه بمبی منفجر شد.»
جرج بوش پسر طی سخنان سالیانهاش در ژانویه ۲۰۰۲ تنها چند هفته بعد از کنفرانس بن، ایران را بخشی از «محور شرارت» خطاب کرد. موسویان به نقل از «محمد خاتمی» رئیس جمهور وقت کشورمان گفت: «من مطمئنم که بوش میخ آخر را به تابوت رابطه ایران و آمریکا زد.»
سال ۲۰۱۵ توافق هستهای میان ایران و ۱+۵ منعقد شد. ایران دی ۱۳۹۴ طبق برجام بزرگترین عملیات تخریب هستهای جهان را با تزریق بتن به محورهای مرکزی رآکتور اراک تکمیل کرد!
اکنون نوبت آمریکا بود که تعهدات اقتصادی خود را انجام دهد. امّا اینگونه نشد. «حمیدرضا آصفی» سفیر اسبق ایران در فرانسه و آلمان گفت: «نقض برجام از زمان بایدن(در سمت معاون رئیس جمهور) و اوباما شروع شد. آمریکا در زمان اوباما و معاون اولی بایدن به تعدات مالی، بانکی، بیمه ای و کشتیرانی خودش در چارچوب برجام پایبند نبود و از همانجا نقض تعهدات را شروع کرد.»
دست آخر، مسیری را که اوباما شروع کرد، ترامپ با خروج از برجام به پایان رساند. بایدن در حال حاضر کلیه ۱۷۰۰ تحریم اعمالی علیه ایران از دوران اوباما و ترامپ را حفظ کرده است.
پاره کردن توافقنامه تاریخی کوبا و آمریکا
کوبا و آمریکا روز ۱۷ دسامبر ۲۰۱۴ توافقنامه جامعی را با یکدیگر در دوران اوباما منعقد کردند. توافق با وارثان «فیدل کاسترو» در کوبا یک واقعه ی مهم در تاریخ روابط واشنگتن و هاوانا محسوب میشد.
کوبا نماد مبارزه با امپریالیسم آمریکا در آمریکای لاتین بود. این فرآیند با سفر رئیس جمهور وقت آمریکا به هاوانا به اوج خود رسید. سفر اوباما اولین سفر رئیس جمهور آمریکا به کوبا پس از سال ۱۹۲۹ بود.
امّا این توافق چندان دیری نپایید. تحریمها علیه کوبا باقی ماند و واشنگتن طبق معمول از عملکرد حقوق بشری هاوانا انتقاد میکرد. در نهایت، ترامپ سال ۲۰۱۷ رئیس جمهور آمریکا شد و توافق واشنگتن و هاوانا بدون هیچ دستاوردی برای کوبا ابطال شد.
آمریکا معاهده ۳۰ ساله با روسیه را پاره کرد!
معاهده منع موشکهای هستهای میانبرد (INF) بین «گورباچف» آخرین رئیس شوروی و «ریگان» رئیسجمهوری وقت آمریکا در سال ۱۹۸۷ امضا شد.
طبق این معاهده، واشنگتن و مسکو از تولید موشکهای میانبرد اتمی و غیر اتمی با برد بین ۵۰۰ تا ۵۵۰۰ کیلومتر منع شدند. معاهده INF در راستای به اصطلاح خلع سلاح هستهای جهان منعقد شد و مانعی دربرابر مسابقه تسلیحاتی آمریکا و روسیه بود.
دولت آمریکا در اقدامی ناگهانی پس از ۳۰ سال در فوریه ۲۰۱۹ میلادی رسماً از معاهده INF خارج شد. ظاهر امر این بود که ترامپ جمهوریخواه از این معاهده خارج شد امّا با گذشت یک سال از دولت دموکرات بایدن، اقدامی در جهت احیاء پیمان صورت نگرفت.
معاهده آسمانهای باز (OST)
معاهده موسوم به «آسمانهای باز» میان ۳۴ کشور جهان منعقد شد. هدف از این معاهده “پرواز غیرمسلح شناسایی بر فراز خاک کشورهای دیگر (با اطلاع قبلی) به منظور گردآوری اطلاعات درباره نیروها و فعالیتهای نظامی” کشورهای عضو به قصد “اعتمادسازی” بود.
نکته ماجرا این است که آمریکا خود بانی این معاهده بود و ناقض آن نیز واشنگتن بود. اولین بار «آیزنهاور» رئیس جمهور وقت آمریکا بود که در سال ۱۹۵۵ پیشنهاد انعقاد این معاهده را به اتحاد جماهیر شوروی داد.
«جورج بوش» پدر رئیس جمهور وقت آمریکا نیز در سال ۱۹۸۹ این پیشنهاد را دوباره مطرح کرد. این معاهده سرانجام در سال ۱۹۹۲ به امضاء رسید و از سال ۲۰۰۲ اجرایی شد.
ایالات متحده آذر ۱۳۹۹ رسماً از معاهده آسمانهای باز خارج شد. دولت بایدن نیز اعلام کرد که قصد تمدید معاهده آسمانهای باز با روسیه را ندارد!
استدلال رهبر انقلاب برای عدم مذاکره با آمریکا چیست؟
رهبر انقلاب در روز ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ درباره مذاکره با آمریکا فرمودند:
” حالا ما چرا مذاکره نمیکنیم؟ گوش کنید، خیلی حرفهای زیادی در این زمینه هست؛ چرا مذاکره نمیکنیم؟ علّت، این است: آمریکاییها فرمول مذاکراتیشان این است که میگویم؛ با این فرمول و با این طرف، آدم عاقل ببینید مذاکره میکند یا نمیکند.
مذاکره اوّلاً در عرف سیاسی بهمعنای نشستن و حرف زدن و احوالپرسی کردن که نیست، مذاکره یعنی دادوستد، یعنی بنشینید دو طرفِ میز؛ شما یک چیزی بدهید، یک چیزی بگیرید؛ معنای مذاکرهی سیاسی این است. خب، آمریکاییها چون متّکی هستند به قدرت نظامی و قدرت پولی و قدرت رسانهای وقتیکه با یک طرفی میخواهند مذاکره کنند، اهداف اصلی خودشان را قبلاً برای خودشان مشخّص میکنند؛ حالا بعضی از آن اهداف را به زبان هم میآورند، بعضی را هم نمیگویند؛ در اثنای کار مرتّب دبّه میکنند، مرتّب اضافه میکنند، مرتّب چانه میزنند، امّا اهداف اصلی برای خودشان مشخّص است؛ این یک.
دوّم، از این اهداف اصلی یک قدم عقب نمینشینند. بله، اهداف فرعی و چیزهای بیخودیِ کمارزش را در حاشیه گاهی میآورند و از آنها صرفِنظر میکنند که بظاهر یک نوع عقبنشینی است، امّا از مقصود اصلی و اهداف اصلیشان مطلقاً عقبنشینی نمیکنند، امتیاز اصلاً نمیدهند.
سوّم، از طرفِ مقابلِ مذاکره امتیاز نقد میخواهند، از او وعده قبول نمیکنند؛ میگویند ما اطمینان نداریم، امتیاز نقد از او مطالبه میکنند؛ کمااینکه ما در برجام این را تجربه کردیم، در جاهای دیگر هم [تجربه شد]. اگر چنانچه طرف مقابل از دادن امتیاز نقد امتناع بکند، هوچیگری تبلیغاتی و رسانهای و هیاهو در سطح دنیا راه میاندازند که بله، اینها مذاکره نمیکنند، اینها به میز مذاکره باید برگردند، اینها چنین میکنند. یک هیاهوی عظیمی که معمولاً طرف مقابل کم میآورد در مقابل این هیاهو؛ معمولاً طرف مقابل منفعل میشود، دچار انفعال میشود؛ در مقابل این جنجال و هوچیگری و هیاهویی که اینها میکنند، معمولاً کم میآورند، منفعل میشوند.
و مرحلهی چهارم، خودش به جای اینکه در مقابل آنچه از او نقد میگیرد چیز نقدی به او بدهد، مثل هر معاملهای که شما پول میگیرید و جنس باید بدهید، جنس نمیدهد؛ نقد را میگیرد، در مقابلش وعده میدهد، امّا وعدههای قرصومحکم: مطمئن باشید، تردید نکنید، شک نکنید؛ با وعده دل طرف مقابل را خوش میکند و طرف مقابل [هم] میبیند دارد وعده میدهد با این قرصی و با این محکمی.
مرحلهِی آخر؛ بعد که قضیّه تمام شد و کارش گذشت، زیر همین وعده هم میزند، این وعدهی قرصومحکم را هم مثل باد هوا فراموش میکند!/فارس
روش مذاکرهی آمریکاییها این است.”