بین المللی

برقرای رابطه با چین برد برد است!

خبرمهم: چین در طول دو دهه اخیر توانسته است به سطحی از قدرت اقتصادی و تجاری در جهان برسد که امروز شریک اول بسیاری از کشورهای جهان محسوب می‌شود و در آینده نزدیک از نظر تولید داخلی نیز جایگاه آمریکا را تصاحب خواهد کرد.

برخی با بزرگنمایی اثرات منفی تعامل چین با برخی کشورها، از استعمار چین با راهبرد «تله بدهی» سخن می‌گویند. بدون شک برای شکل دهی به یک رابطه بر اساس منافع متقابل با هر کشوری از جمله چین، لازم است ملاحظات متعددی در دستورکار قرار بگیرد؛ اما در طول سال‌های اخیر تمام گرفتاری‌های ایران در عرصه روابط بین‌الملل از تحریم‌های غربی و نگاه غربگرایانه مسئولین ناشی شده و رابطه با شرق همواره بخشی از این گرفتاری‌ها را کاهش داده است.

به گزارش بخش بین المللی سایت خبرمهم، مسیر اقتصاد در این باره گزارش داد، چین در طول دو دهه اخیر توانسته است به سطحی از قدرت اقتصادی و تجاری در جهان برسد که امروز شریک اول بسیاری از کشورهای جهان محسوب می‌شود و در آینده نزدیک از نظر تولید داخلی نیز جایگاه آمریکا را تصاحب خواهد کرد. این کشور به طور خاص در طول نزدیک به یک دهه اخیر، ابر پروژه جاده ابریشم جدید را تحت عنوان «یک کمربند-یک راه» راه اندازی کرده و در قالب آن به سرمایه‌گذاری در توسعه زیرساخت کشورهای آسیایی، آفریقایی و اروپایی، با هدف توسعه رابطه تجاری با دیگر کشورها اهتمام ورزیده است.

منتقدین رابطه با چین چه می‌گویند؟

سرمایه‌گذاری گسترده چین در دیگر کشورها، به طور طبیعی به مزاق آمریکا و کشورهای اروپایی خوش نیامده و همواره کشورها را از تعامل گسترده با چین منع کرده‌اند. این کشورها معتقدند چین با استفاده از راهبرد «تله بدهی» پس از سرمایه‌گذاری در کشورها، آن‌ها را به خود بدهکار و در ادامه از این بدهی برای کسب امتیازات بیشتر استفاده می‌کند.

«تله بدهی» از عصر استعمار تا جنگ جهانی اول

به طور قطع ایران باید برای شکل دهی به یک رابطه بلندمدت و بر اساس منافع متقابل، ملاحظاتی را در رابطه با هر کشور خارجی، از جمله چین در دستورکار قرار دهد؛ و در غیر اینصورت سوق پیدا کردن روابط به سمتی که بخشی از منافع بلندمدت ایران را تضمین نکند، دور از انتظار نیست.

جایگاه استعمار غربی و شرقی در روابط خارجی ایران

اما باید توجه داشت که برقراری رابطه استعماری با دیگر کشورها، ابتکار چین نیست و خصوصا از طریق راهبرد «تله بدهی» ریشه در تاریخ استعماری کشورهای غربی دارد. در طول تاریخ کشورهای اروپایی بارها شیوه‌های استعماری را در ایران و بسیاری از کشورهای تحت استعمار خود پیاده کرده‌اند و با وابسته کردن دولت‌ها به خود، امتیازهای تجاری و اقتصادی متعددی را طلب کرده‌اند.

نکته جالب توجه اینکه وقتی منتقدین ارتباط با غرب، از رویکرد استعمارگرایانه کشورهای غربی در رابطه با ایران و همچنین بسته‌ها و سیاست‌های پیشنهادی نهادهایی همچون صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی انتقاد می‌کنند، عده‌ای به سرعت موضع می‌گیرند و جایگاهی برای واژه «استعمار» در فضای روابط بین‌الملل قائل نیستند. اما در مورد چین که اتفاقا هژمونی غرب و به طور ویژه آمریکا را زیر سئوال برده و در تلاش است روابط خود را به طور دوجانبه با دیگر کشورها توسعه دهد، همین عده از واژه استعمار استفاده می‌کنند.

تجارت با چین سودمندتر است یا رابطه با غرب؟

برای سنجش سودمندی رابطه ایران با چین و کشورهای اروپایی، معیارهای متعددی قابل طرح است که بررسی وضعیت هرکدام به وضوح به اولویت نگاه به شرق در مقایسه با غرب حکم می‌کند:

تحریم: در حال حاضر آمریکا و اروپا تحریم‌های مستقیم و ثانویه متعددی علیه ایران وضع کرده‌اند که اثرات آن قابل چشم پوشی نیست. در طرف مقابل چین تحریم مستقیمی علیه ایران و اشخاص ایرانی وضع نکرده و تنها در برخی مواقع پیروی چین از برخی قوانین تحریمی کشورهای غربی مشکلاتی را برای ایران به وجود آورده است.

فروش نفت: کشورهای اروپایی نزدیک به یک دهه است که خرید نفت ایران را به صفر رسانده‌اند ولی در این مدت با وجود تحریم‌های ثانویه آمریکا، چین بزرگترین خریدار نفت ایران باقی مانده و در زمینه دور زدن تحریم‌های غربی با ایران همکاری کرده‌است.

تجارت دوجانبه: چین سال‌هاست شریک اول تجاری ایران است و در کنار عراق بزرگترین مقاصد صادرات غیرنفتی ایران محسوب می‌شود. درحالیکه کشورهای اروپایی، مجموعا سهمی یک تا دو درصدی در صادرات غیرنفتی ایران دارند.

سرمایه‌گذاری خارجی و همکاری در توسعه زیرساخت‌ها: در طول سال‌های اخیر کشورهای اروپایی تنها وعده سرمایه گذاری در ایران را داده‌اند و ورود شرکت‌های اروپایی به بازار ایران تنها با هدف بهره مندی از بازار مصرف بزرگ داخلی بوده است. در طرف مقابل در همین مدت پروژه‌های زیرساختی متعددی از سوی چینی‌ها در ایران اجرایی شده است.

پذیرش حقوق مشروع ایران در عرصه بین‌الملل: آمریکا و کشورهای اروپایی بارها در موضوعات مرتبط با حقوق بشر، حق دفاع موشکی، تحولات منطقه‌ای، بهره مندی از انرژی هسته‌ای و حتی عمل به تعهدات برجامی ایران را متهم کرده‌اند. اما در طرف مقابل چین، جز در اغلب موارد حقوق ایران را به رسمیت شناخته و در مجامع بین‌المللی به نفع ایران رای داده است.

مجموع عوامل فوق به وضوح نشان می‌دهد که در طول سال‌های اخیر تمام گرفتاری‌های ایران در عرصه روابط بین‌الملل از تحریم‌های غربی و نگاه غربگرایانه مسئولین ناشی شده و رابطه با شرق همواره بخشی از این گرفتاری‌ها را کاهش داده است.

امکان برقراری رابطه برد برد با چین برخلاف کشورهای غربی

نکته مهم دیگر اینکه درحال حاضر کشور چین در راستای توسعه جاده ابریشم جدید در غرب آسیا و اتصال به دریای مدیترانه از یک سو و تضمین امنیت تامین انرژی در سال‌های آتی از سوی دیگر، به ثبات و امنیت ایران نیاز دارد. ایران نیز می‌تواند بسیاری از نیازهای خود در زمینه انتقال فناوری، توسعه زیرساخت‌ها و توسعه تجارت خارجی را از طریق چین تامین نماید.

چنین شرایطی موجب شده است دورنمای رابطه دوجانبه ایران و چین، بسیار مثبت و سازنده باشد و سران دو کشور را برای برقراری یک رابطه مبتنی بر منافع متقابل ترغیب نماید. این درحالیست که کشورهای اروپایی در طول سال‌های اخیر اثبات کرده‌اند که عزمی برای توسعه روابط دوجانبه مبتنی بر منافع متقابل ندارند. /تسنیم

جهت دریافت مهم‌ترین خبرها، ایمیل خود را وارد کنید:

یک دیدگاه

  1. چین در آغاز مسیری است که آمریکا ۷۰ سال پیش پیمود.
    آن زمان از انگلیس به امریکا پناه بردیم
    حالا از امریکا به چین پناه می بریم

    باید با همه دنیا رابطه داشته باشیم اما نباید تمام هستی خود را مثل دوره شاه در اختیار امریکا بگذاریم و حالا در اختیار چین
    چرا افراط و تفریط؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بخوانید:

دکمه بازگشت به بالا