استیضاح ترامپ ضرورت جهانی
به گزارش بخش بین المللی سایت خبرمهم، دونالد ترامپ بهعنوان یک راستگرای افراطی که نژادپرستی جزء خصوصیاتش اوست، نهتنها شکاف سیاسی اجتماعی در آمریکا بهوجود آورده بلکه با الهامبخشی و حمایت از راستگرایان افراطی در سرتاسر جهان، این پدیده را که پایانش فاشیسم است در سطح بینالمللی گسترش داد. رئیسجمهور برزیل در سایه روابط مستحکم با ترامپ، جرات پیدا کرد دستور دهد یا تشویق کند جنگلهای آمازون، این سرمایه ثبتشده جهانی را آتش زنند که بهجایش مثلا کشاورزی راه بیندازند. نتانیاهو، راستگرای افراطی دیگر که از حمایت تام و تمام ترامپ برخوردار بود، توانست این همه ظلم و جنایت در حق مردم ایران، فلسطین، سوریه و عراق انجام دهد. روسای جمهور مجارستان، لهستان و کشورهای دیگر هم از همین کریدور استفاده کردند تا افکار افراطی خود را پیاده کنند. احزاب و گروههای راستگرای افراطی در سرتاسر عالم هم به مدد الهامبخشی ترامپ، رشد پیدا کردند و به نقشآفرینی مخرب در کشور خود پرداختند، منافع کشور خود و کشورهای دیگر را به خطر انداختند و بعضا سرآغاز درگیری با همسایگان شدند. وجه دیگر خطر ترامپ در بهم ریختن ساختارها و سازمانهای بینالمللی بود. یک روز یونسکو مورد غضب واقع میشد و روز دیگر سازمان جهانی بهداشت متهم به حمایت از چین میشد. یک روز کنوانسیون آب و هوایی پاریس به مسخره گرفته میشد و روز دیگر سازمان ملل متحد به بیعرضگی متهم میشد. اینکه ترامپ افراطی از ادامه حکومت بر بزرگترین قدرت جهان بازماند، میتوان گفت خدارا شکر خطر بزرگی از سر صلح و امنیت جهانی برداشته شد زیرا او منشأ تنش و تشنج در جهان بود و تلاش میکرد بیدلیل، ملت یا قومی نظیر ایرانیان را هدف قرار داده و از صحنه گیتی محو سازد. از همینرو انسانیت و حقوق انسانها و ازجمله حق حیات انسانها در افکار ترامپ و بقیه راستگرایان افراطی جایگاهی نداشته و ندارد. حزب نازیسم آلمان در دهه ۱۹۳۰ از همین مبنای فکری شروع کرد و در نهایت ..
… به نام آلمان «اول در جهان» به فاشیسم و جنگ دوم جهانی روی آورد. دونالد ترامپ و ترامپیسم هم با همین افکار اگر ادامه پیدا میکرد به فاشیسم منتهی میشد و پایههای یک جنگ جهانی را تدارک میدید. اقدامات تشنجآمیز و تفرقهافکنانه ترامپ در سطح جهان و جنایات و ظلمهای او مثلا در مورد مردم ایران آنقدر به رسمیت شناخته نشد و آنقدر به سکوت برگزار شد تا بهعنوان رئیسجمهور مستقر، دستور حمله به مرکز قانونگذاری آمریکا داد که حداقل ۵ نفر کشته شدند و در اینجا بود که اول آمریکاییها و سپس دیگر ملل دریافتند با چه موجود خطرناکی روبهرو هستند. تابهحال در تاریخ آمریکا سابقه نداشته رئیسجمهوری علیه دموکراسی و قانون کشورش دست به شورش بزند و این برای قانونگذاران و فرهیختگان آمریکایی علامت خطر جدی بود؛ لذا به سراغ استیضاح ترامپ برای بار دوم رفتند. آنها بهخوبی دریافتند که واکنش آنها و استیضاح ترامپ باید چند منظر داشته باشد: اول اینکه مراکز قانونی و دموکراسی کشور باید از تعرض اوباش و هفتتیرکشها برحذر باشد. دوم، هرکس چنین دستوری داده باید در مقابل قانون پاسخگو باشد و در قبال کشته شدن پنج نفر مسئولیت بهعهده گیرد. سوم، دونالد ترامپ با این خطای استراتژیک و مقابله با قانون، دیگر شایسته ریاستجمهوری آمریکا نیست و نبایستی جایگاهی برای انتخابات بعدی ۲۰۲۴ داشته باشد. چهارم، تکلیف حزب جمهوریخواه و دونالد ترامپ باید روشن شود. پنجم، ترامپیسم که میرفت جایگاهی حزبی پیدا کند که به اصول و روشهای افراطیگرایش دارد، نبایستی در ساختار سیاسی- اجتماعی آمریکا جایگاهی داشته باشد. تا قبل از حمله به کنگره آمریکا، صاحبنظران استدلال میکردند که دونالد ترامپ به مدد ۷۴میلیون رای آمریکایی، صحنه سیاسی را ترک نخواهد کرد و حتی بعد از شکست در انتخابات میتواند یا در درون حزب جمهوریخواه، حزب فرعی نظیر تیپارتی تشکیل دهد و برای انتخابات ۲۰۲۴ آماده شود یا از حزب جمهوریخواه بیرون زده و حزب سومی را تشکیل دهد. اما با اقدامات ضدقانونی دونالد ترامپ از یک طرف بسیاری از طرفدارانش در ۷۴میلیون نفر ریزش کردند و از طرف دیگر قانونگذاران آمریکایی متوجه شدند نبایستی هیچ جایگاه اجتماعی سیاسی به ترامپ داده شود که جامعه آمریکا را بهجای وحدت، بهسوی یک انشقاق کامل خواهد کشاند. اکنون دونالد ترامپ همچون استخوان لای زخم برای حزب جمهوریخواه شده است. این حزب نمیتواند ترامپ را نماینده خود نداند و مسئولیت خطاهای او را بهعهده نگیرد که یک ننگ تاریخی برای تقدس دموکراسی و قانون در آمریکا خواهد بود. از طرف دیگر، حزب جمهوریخواه نمیتواند اجازه دهد ترامپ حزب جمهوریخواه دیگری را تشکیل دهد و رقیب حزب اصلی شود. پس چاره چیست؟ در اینجا راهحل حزب جمهوریخواه، پیوستن به صف دموکراتها برای استیضاح دونالد ترامپ است تا این لکه ننگ را از دامان خود پاک سازد. تحلیلگران آمریکایی میگویند اکنون فضا برای بازی دموکراتها باز شده و آنها میتوانند با یارگیری از میان جمهوریخواهان در مجلس سنا به استیضاح و سپس محاکمه دونالد ترامپ پرداخته و شر او را از سر مردم آمریکا و جهان کم کنند. بخش عمدهای از طرفداران ترامپ، مسیحیان صهیونیست هستند که از نظر مذهبی از ترامپ طرفداری میکنند زیرا اعتقاد دارند ترامپ با حمایت بیدریغ از اسرائیل، ظهور حضرت مسیح را جلو انداخت، درحالیکه دموکراتها با تعادل در روابط با اسرائیل، این آرزوی مذهبی را عقب میاندازند. بخش دیگر طرفداران ترامپ که درصد کوچکی را تشکیل میدهند، همان کشتیکجکاران و طرفدارانشان، اراذل و اوباش خلافکار و هفتتیرکشهای کابوی هستند که شخصیت اقتدارگرایانه و ضدنظم و قانون ترامپ برای آنها الهامبخش و دوستداشتنی است و میلیشای ترامپ را تشکیل دادند و در خیابانهای شهرهای آمریکا با مردم و پلیس درگیر میشدند. بههرحال ترامپ سخت در اندیشه بازگشت به جهان سیاست است تا آرزوهای بربادرفته را مجددا احیا سازد، مگر اینکه استیضاح در مجلس سنا به نتیجه برسد و او را رسما از فعالیتهای سیاسی منع سازد/آرمان ملی