پیدا و پنهان یک تجاوز
خبرمهم: بامداد جمعه بود كه خبر تهديد نظامي هواپيماي مسافربري ايراني مخابره و درپي آن اعتراضات به رفتارهاي تحريكآميز ايالات متحده امريكا و همپيمانانش در منطقه تشديد شد، اما در مرحله اول به عقيده من بايد توجه داشت كه اين قبيل اقدامات واشنگتن و متحدانش، در حقيقت پاسخي است به اقتدار تمام و كمال جمهوري اسلامي در منطقه خاورميانه.
به گزارش بخش بین المللی سایت خبرمهم، بامداد جمعه بود که خبر تهدید نظامی هواپیمای مسافربری ایرانی مخابره و درپی آن اعتراضات به رفتارهای تحریکآمیز ایالات متحده امریکا و همپیمانانش در منطقه تشدید شد، اما در مرحله اول به عقیده من باید توجه داشت که این قبیل اقدامات واشنگتن و متحدانش، در حقیقت پاسخی است به اقتدار تمام و کمال جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه.
امروز جمهوری اسلامی با بهرهبرداری از وضع ژئوپلیتیک خود عملا برنامههای واشنگتن و تلآویو و سایر بستگان را با شکست مواجه کرده و همین مساله سبب شده تا آنان مثال انسان که در حال غرق است، به هر کاه و پوشالی برای نجات خود و پوشش ضعفشان، دست بزنند. بدینترتیب در مرحله اول باید توجه داشت که تهدید نظامی هواپیمای مسافربری نهتنها برخلاف موازین حقوقی و قراردادهای بینالمللی است بلکه نشانی است از ورشکستگی سیاسی واشنگتن و تلآویو. تاکید من بر همراهی ایالات متحده امریکا و رژیم صهیونیستی به این دلیل است که نوع برخورد صورت گرفته با هواپیمای مسافربری ایرانی به خوبی نشانگر آن است که این پروژه، ماحصل طراحی مشترک تلآویو و واشنگتن است و اگرچه امریکا مسوولیت آن را پذیرفته ولی سکوت اسراییل به معنی عدم ایفای نقش آنان نیست، اما در این میان شاید اصلیترین سوال آن باشد که چرا این کشورها با چنین طراحی به استقبال هواپیمای ایرانی رفتهاند. واقعیت آن است که جمهوری اسلامی امروز توانسته با استفاده از قدرت پدافندی خود، آسمان ایران را به یکی از امنترین آسمانهای جهان بدل کند که این امری مبارک است و حسنه. فراموش نکنید که این مهم در شرایطی رخ داده که ایران کاملا از مدلهای بومی خود نظیر پدافند سوم خرداد استفاده میکند ولی نتایج چنان بوده که بسیاری از کشورها را به فکر استفاده از مدل جمهوری اسلامی انداخته است به ویژه کشور سوریه را. در همین راستا هفته گذشته سرلشکر محمدباقری در قامت رییس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی توافقاتی را با دولت سوریه برای تجهیز این کشور به پدافند ایرانی انجام داد. توافقی که از قرار معلوم بسیار برای تلاویو و واشنگتن گران تمام شده که با چنین طرحی قصد نابودی آن را داشتند.
با درنظرگیری تمام این موارد، میتوان اذعان کرد که فضاسازی صورت گرفته علیه هواپیمای مسافربری ایرانی، برای نابودی روابط جمهوری اسلامی و دولت سوریه صورت گرفت. طرح آن بود که با اجبار هواپیمای ایرانی به تغییر مسیر، موجبات ایجاد اشتباه در پدافند هوایی سوریه را فراهم آورده تا این پدافند با شلیک به هواپیمای مسافربری ایرانی، موجبات انهدام و نابودی آن را فراهم آورد. اگر این اتفاق رخ میداد و پدافند سوریه به چنین اشتباهی تن میداد، خسارت سنگینی بر کل منطقه تحمیل شده و روابط ایران و سوریه با مخالفتهای بسیاری مواجه میشد و این مهم میتوانست فرصتی برای عرض اندام واشنگتن و یارانش را فراهم آورد. در این راستا به عقیده من لازم است که کارشناسان نظامی بهطور جد و با دقتی تمام عیار ماجرای انهدام هواپیمای مسافربری اوکراینی را بررسی کرده و مشخص کنند در آن ماجرا نیز چنین طرح و برنامهای وجود داشته است یا خیر. گذشته از این مهم باید تاکید کرد که امروز ایالات متحده امریکا به خوبی میداند که روی زمین توان مقابله با جمهوری اسلامی و بهطور کلی محور مقاومت را در منطقه خاورمیانه ندارد از اینرو میکوشد در آسمان طرحها و برنامههای خود را پیش ببرد و این یعنی افزایش نقش عراق. یکی از اهداف واشنگتن تخریب روابط رو به بهبود بغداد و تهران است ولی این به معنای سهلانگاری عراقیها نیست. مسوولان این کشور باید امروز مشخص کنند که حاکمان این کشور محسوب میشوند یا خیر. اگر پاسخ مثبت است، باید جلوی اقدامات تجاوزکارانه واشنگتن را در آسمان خود بگیرند و اجازه ندهند امریکا، آسمان عراق را متعلق به خود بداند و هر اقدامی که میل داشت، بدون اجازه دولت عراق انجام دهد. با این حال اما طرح و برنامههای واشنگتن شکست خورد و با لطف خدا هنوز روابط ایران و عراق در کنار سوریه روابطی مستحکم است، اما این به معنای خودداری جمهوری اسلامی از پاسخدهی به شیطنتهای واشنگتن و یارانش در منطقه نیست. آنچنان که از ماجرا پیداست، میتوان اعلام کرد که پاسخ ایران، پاسخی چند وجهی خواهد بود. وجه نخست آن پیگیری حقوقی و سیاسی ماجرا و شکایت در مراجع قانونی و محکومیت واشنگتن به دلیل اقدامات خلاف قوانینش است اما وجه دیگر ماجرا نه سیاسی است و نه حقوقی. ایران بهطور قطع برنامههایی را برای جلوگیری از تکرار این قبیل اقدامات در دست داشته و با افزایش هزینه این قبیل اقدامات برای ایالات متحده، بازدارندگی خود را افزایش میدهد. نکته پایانی اما همان سوال تکراری است که «جنگ میشود یا خیر»؟ به عقیده من در شرایط کنونی منطقه خاورمیانه و با درنظرگیری تمام متغیرهای لازم میتوان گفت که هیچ جنگی اتفاق نخواهد افتاد، چراکه ساکنان کاخهای شیشهای به خوبی میدانند در صورت هر نوع درگیری، ترکشهای آن موجبات فرو ریختن کاخهای شیشهای آنان را فراهم خواهد آورد. امروز ایران ساکن کاخ شیشهای نیست پس اصلیترین نگرانی متوجه کسان دیگری است. این مهم اما به معنی پایان اقدامات شیطنتآمیز واشنگتن و متحدانش نیست و به عقیده من تا سیزدهم آبان ماه و برگزاری انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده و نیاز مبرم دونالد ترامپ و یارانش به بهبود شرایط او، منطقه خاورمیانه گاه و بیگاه شاهد چنین اقدامات تحریکآمیزی خواهد بود و از اینرو معتقدم ایران وجه غیرسیاسی و حقوقی پاسخ خود را با دقتی چندبرابر پیش خواهد برد./اعتماد