نمیخواستیم اما گران شد
هنوز مهر موافقت اجرای بنزین سه هزار تومانی در جلسه سران قوا خشک نشده بود که قیمت میوه سر به فلک کشید. سیب، پرتقال و موز بیشترین گرانی را در میوهها داشتند و ظاهراً هنوز هم این گرانی ادامه دارد. برخی فعالان بازار میوه میگویند کرایه وانتباری که برای آنها میوه میآورد دو برابر شده و مجبور به افزایش نرخ هستند. پس از آن لاستیک و خودرو افزایش قیمت را تجربه کردند. هرچند در کشور ما خودروهای پرمصرف تولید میشود و با افزایش قیمت بنزین باید محصولات کم انرژیبر گران شود اما تورمی که با گرانی بنزین رخ میدهد باعث افزایش قیمت سایر کالاها و درنهایت رشد تورم خواهد شد. امیدواریم مسئولان کشور مانند تجارب گذشته گرانی کالاها که خیلی هم دور نیست ساکت ننشینند و نظارهگر نباشند و مانع افزایش قیمت در بازار شوند. متاسفانه در ایران کالا گران میشود اما بعد مسئولان اعلام میکنند نمیخواستیم ولی گران شد و این گونه مسئولیت خود را تکمیل میکنند.
از کالاهای اساسی چه خبر؟
گزارش میدانی خبرنگار ما از چند فروشگاه زنجیرهای نشان میدهد علاوه بر گرانی برخی کالاهای اساسی، در محصولات پروتئینی، سلولزی و بهداشتی و پلاستیکی هم افزایش قیمت اتفاق افتاده است. یکی از کارشناسان فروش در یک فروشگاه زنجیرهای که نخواست نامش در این گزارش فاش شود به خبرنگار ما گفت: کالاهای اساسی با شدت بیشتری گران شدند اما لوازم پلاستیکی و فلزی افزایش بیش از ۴۰ درصدی را تجربه کردند. لوازم پلاستیکی و فلزی توسط شرکتها به این فروشگاه میآید و جزو کالاهای ضروری مردم محسوب نمیشود. این کالاها شامل آبکش، سبد، ظروف یکبار مصرف و یا پلاستیکی و کالاهایی از این قبیل است. همچنین در بخش بهداشتی مسواک و خمیردندان نیز افزایش چشمگیری داشتند و برای خرید این دو قلم کالا حداقل باید ۶۰ هزار تومان پرداخت.
کاهش مراجعه به علت گرانی
قیمتهای جدید گوشت و مرغ
کارشناس فروش قیمتهای گذشته را برایمان شرح داد. وی گفت: مغز ران قبلاً با قیمت ۳۹ هزار تومان به دست مردم میرسید اما الآن ۴۴ هزار تومان است. ساق ران ۴۲ هزار تومان، گوشت چرخکرده ۵۶ هزار تومان و ماهی قزلآلا ۵۱ هزار تومان عرضه میشد که اکنون به ترتیب ۴۸ هزار تومان، ۶۴ هزار تومان و ۶۳ هزار تومان به دست مردم میرسد.
این تازه بخشی از گرانی اتفاقافتاده در بازار است. غرفه گوشت و مرغ آنقدر خلوت بود که سرمای یخچال این فروشگاهها باعث کاهش دمای بدمان میشد و باید از آن فاصله میگرفتیم.
مردم چه میگویند؟
کنار غرفه خروج ایستاده بودم که یک خانم کالاهای خود را روی میز گذاشت تا مسؤول صندوق حساب کند. زمانی که قیمت را به وی اعلام کرد یکباره گفت اینقدر پول همراهم نیست و لطفاً چند قلم را کم کنید. بعد با صدایی آرام گفت قبلاً من همین قدر خرید میکردم اما اینقدر گران نمیشد که مسؤول صندوق پاسخ داد: خریدهای شما برای هفته گذشته بود و باید با قیمتهای جدید خودتان را به روز کنید. همه جای دنیا خودشان را با فناوری پیشرفت میدهند ما با قیمت.
خانمی که در صف منتظر بود تا نوبتش شود به خبرنگار ما گفت: قبلاً راحت میآمدیم گوشت میخریدیم اما فکر کنم به خاطر قیمتش باید از ضررهایش بیشتر بدانیم تا کمتر استفاده کنیم. فقط خدا به ما رحم کند.
یک آقا و خانمی که مشغول خرید بودند برای هر کالایی که برمیداشتند ابتدا قیمت آن را نگاه میکردند و بعد از کمی حساب و کتاب و مشورت آن را داخل سبد میگذاشتند. این آقا به خبرنگار جام جم تصریح کرد: من کارمند دولتی هستم و در دو سال گذشته دارایی من به یکششم کاهش یافته. دلار از ۳۵۰۰ تومان شد ۱۲ هزار تومان و بنزین از هزار تومان به ۳۰۰۰ تومان افزایش یافت. قبلاً خوشحال بودم که شغل ثابت دارم و حقوقم کفاف اداره یک خانواده را میدهد اما الآن پس از خرید و حساب و کتاب و کلی صرفهجویی باز هم میبینیم که بدهکاریم.
از آقایی با ظاهری بسیار ساده که خریدش فقط یک شیر و کیک بود، پرسیدم که چرا این اقلام را از یک سوپرمارکت تهیه نکردید گفت: این فروشگاه تخفیف دارد و برای همین اینجا آمدم. محاسبه قیمتی نشان میداد بر روی دو کالا کمتر از ۲۰۰ تومان تخفیف داده شده است. وی گفت: صحبتهایم را میگویم اما میدانم که صدایم به جایی نمیرسد. چندین ماه است که شغل ندارم و واقعاً نمیدانم چه کار باید کنم. در یکی از کارخانههای لوازم خانگی بزرگ کشور مشغول به کار بودم که سال گذشته کلاً تعطیل شد اما هر روز دم از حفظ مشاغل موجود و ایجاد اشتغال میزنند. من که از شنیدن این صحبتها خسته شدم و نمیدانم آیا کسانی که این آمارها را میدهند خسته نمیشوند؟
حسین که همراه همسر و دخترش در فروشگاه زنجیرهای مشغول خرید بودند به خبرنگار ما گفت: ما معمولا خریدهای ماهانه یا هفتگی خود را از این فروشگاه انجام میدهیم. قبلا با ۳۰۰-۲۰۰ هزار تومان کلی خرید میکردیم، از گوشت و مرغ و روغن و چای و تنقلات، اما الان با همان پول فقط میشود یک بسته گوشت قرمز و چند بطری روغن و یک بسته چای خرید. من خدا را شکر وضعم بد نیست،اما اگر با همین روند قیمتها بالا برود، من هم مجبورم کم کم از خریدهایم بزنم.
آقای جوانی هم پس از ورود به فروشگاه مستقیم به غرفه گوشت قرمز رفت و پس از ثانیههایی با سرعت قصد خروج از فروشگاه را داشت. او را صدا زدم، خودم را معرفی کردم و پرسیدم میشود بگویید دنبال چه بودید که پاسخ داد: این فروشگاه معمولا گوشت وارداتی به نرخ دولتی میآورد که قیمت آن حدودا ۸۰ هزار تومان است، اما زود تمام میشود الان هم نگاه کردم ببینم گوشت کیلویی ۸۰ هزار تومان دارد که دیدم تمام شده و گوشتهای موجود بالای ۱۰۰ هزار تومان است. فعلا از خرید منصرف شدم امیدوارم فردا گیرم بیاید.
درد دل های فروشندگان
وارد یکی از فروشگاههای زنجیرهای شدم که یکی از افراد سریعاً جلو آمد و گفت میتوانم کمکتان کنم. موضوع را برایش شرح دادم که خبرنگار هستم و برای تهیه گزارش آمدم. این کارشناس فروش گفت من نمایندگی این شرکت را دارم و مالک اینجا هستم. درآمدم خوب بود و خواستم کارآفرینی کنم اما نتوانستم باز هم خواستم خدمتی کنم که این فروشگاه را تأسیس کردم اما متاسفانه هزینههای ملک از این کار درنمیآید. از وی دلیل این موضوع را جویا شدم که پاسخ داد: وقتی حقوق کارگر و کارمند پایین است قطعاً من هم پولی ندارم. ثروتمندان که از ما خرید نمیکنند و گوشت کیلویی یک میلیون تومان میخرند اما کارگر و کارمندی که بیشترین مراجعه را به فروشگاههای زنجیرهای دارند قدرت خرید کمی دارند و باید حقوق آنها افزوده شود تا من هم بتوانم از این گردش مالی چرخه زندگیام را بچرخانم. وی یکباره با صدای بلند گفت: وقتی کارگر و کارمندی که اکثر جمعیت یک کشور را تشکیل میدهند پول نداشته باشند مشخص است نمیتوان به راحتی زندگی کرد.
نگرانی از گرانی
مدیر این فروشگاه توضیح داد: بسیاری از مسؤولان فروش شرکتهای تولیدی زمانی که به فروشگاههای ما میآیند اعلام میکنند در تولید بعدی کالاهایشان گران میشود. ظاهراً کالاهای با قیمت قبلی هنوز در انبار شرکتها موجود است و اجازه افزایش قیمت را ندارند به همین دلیل منتظر کالاهای تولید جدید هستند تا با قیمتهای تازه به بازار عرضه کنند.