در روزگار ممنوعالکاری؛ پرخیده و گلزار و مدیری میفروشند
خبرهای فوری: انتقاد درباره کنسرت منوچهر پرخیده بیشمار است. بیشتر، از این نظر که در روزگاری که «ایرج و اکبر گلپایگانی اجازه خواندن ندارند، بزرگانی، چون شهرام ناظری، همایون شجریان، کیهان کلهر و خیلی از اساطیر موسیقی برای اجرای کنسرت با هفتخوان دستوپنجه نرم میکنند
به گزارش بخش فرهنگی سایت خبرهای فوری، در چندوقت اخیر فضای رسانهای مربوط به موسیقی تا حد زیادی تحتتأثیر اخبار ممنوعالکاریها و لغو کنسرتها بوده؛ و کمتر خبری از اجراهای خوب از چهرههای درجه یک در این مدت به گوش رسیده است. در چنین فضایی، انتشار همزمان اخبار چند کنسرت عجیب و غریب جوی پر از کنایه و انتقاد و اعتراض را به وجود آورده. طعنهآمیز اینکه این انتقادها و اعتراضها بیشتر رو به کسانی دارند که در حیطه کاری خود جزو بهترینها هستند، اما رویه غیرحرفهای «سرککشیدن به هر کنجی برای کسب شهرت و درآمد بیشتر» آنها را سیبل انتقادات تعداد بیشماری کرده است.
بله؛ صحبت از کنسرتهای محمدرضا گلزار، مهران مدیری و البته منوچهر پرخیده است. البته اگر سری به سامانههای بلیتفروشی بزنید، با بیشمار کنسرتهای موسیقی و خنده و استندآپ کمدی روبهرو میشوید که آدم یا تاکنون نامشان را نشنیده یا اینکه از شنیدن نامشان شاخ درمیآورد. اما فعلا این سه کنسرت پرسروصدای عجیب را مشتی نمونه خروار بگیرید که تقریبا همزمان با هم نبض اجراهای اواخر مردادماه را به تپش درآوردهاند. کنسرتهایی که بهخصوص در فضای مجازی غوغا به پا کردهاند و باعث شدهاند حتی هواداران آقایان ستاره هم بابت اینهمه تنوع در کارهایشان بهشان بتوپند: «واقعا چرا باید محمدرضا گلزار کنسرت داشته باشه و کنسرت مهران مدیری تمدید بشه؟»، یا: «من که هنوز نفهمیدم عالیجنابان مهران مدیرى و محمدرضا گلزار چه کاره هستند؟ بازیگر؟ خواننده؟ مجری تلویزیون؟ نویسنده؟ کارگردان؟ بسازوبفروش؟ فقط میدانم که در حقیقت جای خیلی از افراد را گرفتهاند، بهصرف آنکه سلبریتی هستند».
منوچهر پرخیده کیست؟
ماجرا از تبلیغات یکسری صفحات اینستاگرامی و کانالهای تلگرامی شروع شد که خبر از کنسرت خنده منوچهر پرخیده میدادند. کنسرتی که قرار بود در ساری برگزار شود، با بلیت ١٠٠هزار تومان. موضوعی که با توجه به میانگین قیمتی کنسرتهای شهرستانها صدای خیلیها را درآورده بود و منتقدان از این قضیه شاکی بودند که «پرخیده با چه سابقه و کارنامهای مجوز بلیتفروشی با این قیمتها را دریافت کرده است؟»
آنهایی که به اصطلاح خودمانی خوره اینستاگرام هستند، بیتردید ویدیوهای پرخیده را دیدهاند؛ همان آقای شقورق کتوشلواری که وسط چهچهههایش ناگهان جیغ میکشد و دستانش را مانند سلاطین آواز تکان میدهد. پرخیده تا چندماه پیش نام آشنایی نبود، اما به برکت اینستاگرام و کلیپهای پر سر و صدا حالا به جایی رسیده که کنسرتش در ساری سولداوت شده است. او در اینستاگرام بیش از ۲۶هزار دنبالکننده دارد. فالوورهایی که برخی او را واقعا دنبال میکنند و البته برخی هم برای خنده و شوخی و مسخرهکردن؛ چنانکه بخش اعظمی از واکنشهای فالوورهایش ویدیوهایی است که او را استاد خطاب کرده و رو به دوربین ازش تعریف میکنند و میگویند که او با آوازش زندگی آنها را دگرگون کرده و از آن پس مدیون هنر او شدهاند.
اما منوچهر پرخیده با همین واکنشها تعداد فالوورهایش را افزوده و حالا این روند را در کنسرتهایش هم پیش گرفته است. کنسرتی که در زمانهای که بزرگان موسیقی ایران خانهنشین شدهاند، با مهر قرمز سولداوت اجرا میشود!
انتقاد درباره کنسرت منوچهر پرخیده بیشمار است. بیشتر، از این نظر که در روزگاری که «ایرج و اکبر گلپایگانی اجازه خواندن ندارند، بزرگانی، چون شهرام ناظری، همایون شجریان، کیهان کلهر و خیلی از اساطیر موسیقی برای اجرای کنسرت با هفتخوان دستوپنجه نرم میکنند و خیلی از اجراها در لحظه اخر کنسل میشوند، پرخیده موفق به دریافت مجوز کنسرت میشود و بدتر اینکه سالن هم پر میشود» …
کنسرتهای سریالی مهران مدیری
البته اعتبار و احترام و معروفیت مهران مدیری قابل قیاس با موردی مانند پرخیده و امثال او (مانند حسن ریوندی که درحال حاضر در ایران کنسرت سه اجرای سولداوت شده، در روزهای آتی دارد) نیست. مدیری بیتردید معتبرترین چهره در عرصه کمدی است. کارگردان شماری از بهترین سریالهای کمدی تلویزیون، کاشف تقریبا تمام بازیگران کمدی یک نسل و هنرمندی که در هر عرصهای که گام گذاشته، قرین با موفقیت بوده. اما در عرصه موسیقی؟ جواب ناامیدکننده است.
مدیری که چندسالی میشود خوانندگی را هم به فهرست فعالیتهایش اضافه کرده، چندوقتی است که کنسرت هم میگذارد و بهرغم تمام انتقاداتی که درباره این وجه از کارنامهاش وجود دارد، حضور مستمری نیز در این عرصه دارد. او در روزهای ٢٨، ٢٩ و ٣٠ مردادماه هم سهشب پشتسر هم در هتل اسپیناس روی صحنه رفت. کنسرتهایی شلوغ، اما مثل همیشه پرانتقاد. انتقاداتی تند از جانب عالم و عامی، منتقدان و مردم. اما جالب اینکه منتقدان بعد از ردیفکردن انواع و اقسام انتقادات، با یک جمله که «لطفا اینا رو چاپ نکنین، من بهعنوان یک گفتوگوی خصوصی این انتقادات را کردم» نشان میدهند که تحتتأثیر هیبت و بزرگی حضور سینمایی- تلویزیونی مدیری راضی نیستند نقشی در ایجاد خدشه به این جایگاه داشته باشند.
کنسرتهای اخیر مدیری هم پر از انواع انتقادات بود؛ با این توضیح که حتی منتقدان هم معترف بودند به اینکه «با شنیدن صدای مدیری میتوان فهمید که او به خوبی موسیقی ایران و سازها را میشناسد و به دستگاههای موسیقی ایرانی مسلط است». اما…
خیلیها به دستگاههای موسیقی آشنا هستند، اما اینکه چرا بسیاری که در سطح و حتی بالاتر از مهران مدیری هستند و البته زندگیشان را هم درعرصه موسیقی گذاشتهاند، نمیتوانند کنسرتی برگزار کنند که بلیتهایش فروش برود، اما مدیری پشتسر هم روی استیج میرود و انتقادات را به جان میخرد، نشان از چیزی دارد که او دارد و دیگران ندارند و آنهم چیزی نیست جز شهرت.
همه کارهای گلزار همهکاره!
دو روز پیش خبر آمد که کنسرت محمدرضا گلزار که قرار بود ٢٨ مرداد در متلقو برگزار شود، لغو شده است. اتفاقی که خیلیها دلیلش را نداشتن مجوز عنوان کردند- که نگاهی به کنسرتهای گلزار در چندوقت اخیر این ادعا را بیاعتبار میکند؛ اما خود گلزار دلیل این لغو کنسرت را بیماری خود عنوان کرد و ضمن عذرخواهی از خریداران بلیت وعده داد که روز ۳۱ مرداد در سرعین به دیدار دوستدارانش خواهد رفت.
خوانندگی گلزار هم در تمام این سالها (با اینکه او کار هنری را با نوازندگی و در واقع با موسیقی آغاز کرده) با انتقادات فراوانی روبهرو بوده. او که عنوان آقای همهکاره را لقب میکشد (نوازنده، بازیگر، خواننده، ورزشکار، مربی، مجری، تهیهکننده و…)، اما در سه روز اخیر به واسطه خبری دیگر هم روی بورس بوده و مجبور به تحمل نیش و کنایههای بسیاری شده است. این هم چیزی نبود مگر خبر ورود گلزار به دنیای خودرو…
چند روز پیش رسانههای خودرویی خبر از طراحی کابین یک خودرو توسط محمدرضا گلزار دادند و گفتند که او از این پس در زمینه خودروهای تشریفات، دفتر کار سیار، اتاق گریم، اتاق پرو و… فعالیت خواهد داشت. موضوعی که باعث شد همهکارهبودن او یکبار دیگر موضوع طعنههای زیادی قرار بگیرد. جالبتر از این، اما نام این خودرو است که گفته شده ریزا روور خواهد بود. ریزا یا همان رضا؛ تا نشان دهد گلزار تا کجاها که فکر نکرده است!