گروگانگیران طمعکار، مرد تاجر را در اعماق چاه زندانی کردند
خبرمهم: مردی در افغانستان با اجیرکردن یک گروه در ایران نقشه ربودن تاجر ثروتمند را عملی کرد و توانست 10میلیارد تومان از خانوادهاش اخاذی کند.
مردی در افغانستان با اجیرکردن یک گروه در ایران نقشه ربودن تاجر ثروتمند را عملی کرد و توانست ۱۰ میلیارد تومان از خانوادهاش اخاذی کند؛ اما بهدست آوردن این پول چنان زیر زبانش مزه کرده بود که تصمیم گرفت به اخاذیاش ادامه دهد، غافل از اینکه لو خواهد رفت.
به گزارش بخش حوادث سایت خبرمهم، مردی در افغانستان با اجیرکردن یک گروه در ایران نقشه ربودن تاجر ثروتمند را عملی کرد و توانست ۱۰میلیارد تومان از خانوادهاش اخاذی کند؛ اما بهدستآوردن این پول چنان زیر زبانش مزه کرده بود که تصمیم گرفت به اخاذیاش ادامه دهد، غافل از اینکه لو خواهد رفت.
یکی از روزهای آبان امسال پسر جوانی نزد مأموران پلیس پایتخت رفت و مدعی شد که پدرش را گروگان گرفتهاند. او به مأموران گفت: ما اهل افغانستان هستیم و پدرم یک تاجر بزرگ است که در کشورهای مختلف دفتر دارد. ما سالهاست که قانونی به ایران آمدهایم و اینجا زندگی میکنیم. پدرم در ایران املاک زیادی دارد و سرمایهدار بزرگی است. او آخرینبار برای انجام کارهایش به ترکیه و بعد به افغانستان رفت و پس از آن راهی ایران شد. حتی وقتی رسید تهران به ما زنگ زد و گفت که در مسیر بازگشت به خانه است؛ اما در بین راه ناپدید شد و ما دیگر خبری از او نداشتیم.
پسر جوان ادامه داد: بهشدت نگران پدرم بودیم اما هرچه به موبایلش زنگ میزدیم، خاموش بود. تا اینکه متوجه تماسی با موبایل وی از طریق واتساپ شدیم. وقتی جواب دادم، مرد ناشناسی پشت خط بود که میگفت پدرم را ربوده است. او به من گفت اگر ظرف ۲۴ ساعت ۱۰ میلیارد تومان تهیه نکنم، پدرم را میکشد.
خانواده گروگان پس از تماس آدمربایان چنان ترسیده بودند که تصمیم گرفتند خواسته آنها را عملی کنند. پسر جوان در ادامه گفت: آدمربایان مرا تهدید کردند که اگر پای پلیس به ماجرا کشیده شود، جان پدرم را میگیرند. آنها فیلمهایی از شکنجهکردن پدرم برایم فرستادند که نشان میداد او خونآلود روی زمین افتاده است. پدرم التماس میکرد که به پلیس چیزی نگوییم و هرچه آدمربایان میگویند انجام دهیم.
پسر جوان وقتی حرفهای پدرش را شنید، تسلیم شد و ۱۰ میلیارد تومان از حساب مشترک خود و پدرش برداشت کرد. سپس راهی یک صرافی در تهران شد و همه این پول را به حسابی در افغانستان که آدمربایان داده بودند، واریز کرد؛ اما هرچه منتظر ماند پدرش آزاد نشد. او گفت: نگران شده بودم که نکند آدمربایان پدرم را کشته باشند. تا اینکه چند روز بعد آنها به من زنگ زدند و اینبار مبلغ صدهزار دلار خواستند. وقتی دیدم اخاذیهای آنها تمامی ندارد، تصمیم گرفتم پلیس را در جریان این گروگانگیری قرار بدهم.
با این شکایت، تیمی از کارآگاهان اداره آگاهی تهران وارد عمل شدند و تحقیقات زیرنظر قاضی عظیم سهرابی، بازپرس دادسرای جنایی تهران آغاز شد. مأموران در نخستین گام به بررسی شماره حسابی پرداختند که خانواده گروگان به آن پول واریز کرده بودند. حساب متعلق به مردی به نام حسین، ساکن افغانستان بود. در این شرایط، هماهنگیهای لازم با اینترپل صورت گرفت و حسین در افغانستان دستگیر شد. او در بازجوییها به طراحی نقشه آدمربایی اعتراف کرد و گفت برای اجرای این سناریو چند مرد ایرانی و افغانستانی را اجیر کرده است.
وی گفت: گروگان را از قدیم میشناختم و میدانستم یک تاجر بینالمللی است و وضع مالی بسیار خوبی دارد. به همین دلیل تصمیم گرفتم چند نفر را برای اجرای این سناریو اجیر کنم تا در تهران این گروگانگیری را اجرا کنند. وی ادامه داد: آدمربایان اجارهای هم ایرانی بودند و هم افغانی. آنها را در سفرم به ایران دیده بودم و میشناختم. میدانستم مشکلات مالی دارند و بهخاطر رسیدن به پول حاضرند خلاف کنند. آنها در ایران مرد تاجر را ربودند و به یک باغ ویلایی در اطراف تهران بردند تا ما نقشه اخاذی را عملی کنیم. وی ادامه داد: نقشه اولم گرفت و ۱۰میلیارد تومان به جیب زدیم؛ اما طمع کردیم و چون گروگان وضع مالی خیلی خوبی داشت، میخواستیم پول بیشتری بهدست آوریم؛ اما طمع ما کار دستمان داد و باعث شد پای پلیس به ماجرا باز شود و لو برویم.
آدمربایان اجارهای به محض اینکه متوجه شدند رئیس گروه در افغانستان دستگیر شده است، گروگان را با دستوپای بسته در بیابانهای اطراف تهران رها کردند. او خودش را به اداره پلیس رساند و درحالیکه آثار خون و زخم در بدنش وجود داشت، جزئیات گروگانگیری را فاش کرد.
وی گفت: آدمربایان نقش پلیس را بازی کردند و به من گفتند که باید برای ارائه توضیحات به اداره پلیس بروم. من هم چون مجوز قانونی برای زندگی در ایران داشتم، همراهشان رفتم؛ غافل از اینکه آنها مأموران قلابیاند و قصد ربودن مرا دارند. مرد تاجر ادامه داد: آدمربایان مرا سوار بر خودروی پژو کردند و شکنجهام دادند. دست و پاها و چشمانم را بستند و من دیگر متوجه نشدم کجا هستم. وقتی چشمانم را باز کردند، داخل سولهای بودم. آنها شکنجهام دادند و با پسرم تماس گرفتند تا درخواست پول کنند.
مرا تهدید کردند که از پسرم بخواهم پول را تهیه کند. سپس مرا داخل چاهی که در آن باغ وجود داشت، انداختند. چند روزی داخل چاه گروگان بودم و روزی یک وعده غذا به داخل چاه میانداختند تا گرسنه نمانم. سرانجام بعد از گذشت ۱۰ روز مرا از چاه بیرون آوردند و با دستوپای بسته در بیابانهای اطراف تهران رهایم کردند. با افشای حقایق، چند نفر از آدمربایان اجارهای دستگیر شدند و گفتند که بهخاطر پول وارد این بازی خطرناک شدهاند. تحقیقات تکمیلی از متهمان ادامه دارد.