سیاسی

آشتی با قانون

خبرهای فوری: کنایه عباس عبدی به فرار از پاسخگویی درباره رد صلاحیت‌ها

به گزارش بخش سیاسی سایت خبرهای فوری،  پاسخ جدید آقای بهادری نیز منتشر شد. نمی‌دانم چرا باید در هر متنی پرسش جدیدی را طرح کرد و پاسخی دریافت نکرد؟ ایشان ارجاع می‌دهند به سایت شورای نگهبان. خوب مشکلی نیست، پاسخ پرسش‌های بنده را از همان سایت به طور کامل کپی‌پیست کنید تا همه مطلع شوند. بنده هیچ‌گاه نمی‌گویم که هیچ مطلبی و نظری از شورای نگهبان منتشر نمی‌شود. اتفاقا منتشر هم می‌شود و برخی نیز منطقی و درست است و تا آنجا که به یاد دارم از برخی از آن‌ها نیز دفاع کرده‌ام و قرار هم نیست که همه تصمیمات نهاد‌ها نادرست و غیرشفاف معرفی شوند.

مگر دولت که این قدر با آن بد هستید، چنین است؟ مهم این است که شفافیت و پاسخگویی باید کامل باشد. ایشان متعرض بنده شده‌اند که براساس سلیقه خودم نقد می‌کنم. طبعا هر کس سلیقه‌ای دارد ولی ادبیات حقوقی چندان سلیقه‌بردار نیست. اگر کسی پاسخی حقوقی بدهد، سلیقه‌ها کنار می‌رود. به علاوه قرار نیست من شما را قانع کنم و شما بنده را. ما برای هزاران نفر دیگر می‌نویسیم که افراد بی‌طرف و آگاهی هستند. اگر من سلیقه خودم را بنویسم و شما پاسخ حقوقی دهید، جای نگرانی برای شما نیست زیرا می‌توانید مطمئن باشید که خوانندگان متوجه استحکام متن حقوقی می‌شوند. ولی تردیدی نیست که ادبیات شما فاقد حداقلی از ویژگی‌های حقوقی است. حتی می‌توانم بگویم مخالف با ادبیات حقوقی است و در همین پاسخ موردی از آن را شرح خواهم داد.

خواسته‌اید تحقیر کنید و نوشته‌اید که: «ایشان اگر غیر از یادداشت‌های روزنامه‌ای، پژوهش و مقاله علمی روشنی برای بررسی علل و عوامل مشارکت مردم در انتخابات دارند برای بررسی و مطالعه در اختیار من قرار دهند تا روش استنتاج ایشان را بررسی کنم.» ظاهرا خود را در مقام استاد راهنما تعریف و توصیف کرده‌اید. بسیار ممنون استاد. همین جملات شما اوج بی‌اطلاعی علمی شما از پژوهش و تصوری که از جایگاه خودتان و دیگران دارید را نشان می‌دهد. ولی بنده در مقام توجیه شما نیستم، چون این کار نشدنی است، نیازی هم به سایر نوشته‌های شما ندارم مشت نمونه خروار همین جاست چرا راه دور برویم؟ شما همین که در شورای نگهبان هستید و با حرارت از کار‌های آنان دفاع مطلق می‌کنید و…

زحمت بیان یک گزاره حقوقی که سهل است، گزاره منطقی را هم به خود نمی‌دهید، طبعا کسی نمی‌تواند شما را قانع کند.

در ادامه نوشته‌اید که: «برخی توقعات دیگرشان هم البته غیرقانونی یا فاقد مبنای قانونی است. مثلا چند بار گفته‌اند که شورای نگهبان دلیل رد صلاحیت فلانی و فلانی را اعلام کند. این توقع برای من که سال‌ها با کتاب قانون و مواد آن سروکار دارم، مبهم و ناآشناست. اگر مستند قانونی در نظرشان برای طرح این خواسته دارند، اعلام کنند به استناد کدام قانون و کدام ماده؟ خوب است ایشان با قانون آشتی کنند و به کتاب قانون هم نگاهی بیندازند و مبنای توقعات‌شان را برای خوانندگان روشن کنند.»

حقیقت این است که نمی‌دانم چه بند و ماده‌ای را باید به شما ارایه کرد که قانع شوید؟ ولی نیازی نیست. هنگامی که توضیحات زیر را خواندید، خودتان اگر بخواهید بند و ماده‌اش را پیدا خواهید کرد. اجازه دهید در مورد دو نفر بنویسم، شاید قضیه روشن شود. آقای هاشمی و آقای احمدی‌نژاد. اولی چند دهه رییس همه دوستان شما بود. برای ملاقات با او باید چند ساعت پشت در اتاقش می‌نشستند. در زمانی که رد صلاحیت شد، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. دو دوره رییس‌جمهور، سه دوره رییس مجلس بود. فرمانده جنگ بود و چند دوره رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، مدت‌ها همه‌کاره خبرگان رهبری و… با همه این‌ها او را رد کردید. می‌دانید که بنده هم منتقد ایشان بوده‌ام. مطالعات نشان داده که ۹۹ درصد مردم نیز او را می‌شناختند. حالا بفرمایید کدام ماده را برایتان بیاورم که علت رد صلاحیت وی را اعلام کنید تا حداقل این مردم بدانند که چنین فردی با چنان سوابقی که همه اعضای شورای نگهبان دربست پشت او بودند، اکنون رد صلاحیت شده است؟ روزی مخالفان او را دشمن پیامبر نامیدید و افراد را به صفت زاویه داشتن با او رد صلاحیت کردید و روز دیگر در سکوت کامل خودش را رد صلاحیت کردید. برخی گمان دارند که من از آقای هاشمی دفاع می‌کنم. ولی مورد بعدی را که بگویم روشن می‌شود که مساله من فرد نیست. یعنی رد صلاحیت احمدی‌نژاد. هنگامی که آقای احمدی‌نژاد رییس‌جمهور شد، چقدر پایکوبی کردید؟ چه تعاریف از او کردید که واقعا نمی‌دانم خودتان هم باور داشتید یا خیر؟ حوصله خوانندگان سر می‌رود که ذکر جزییات شود. امام زمان را هم به نوعی در این حمایت‌ها خرج کردید؛ و چه خرج کردن زیانباری. در دور دوم تمام‌قد در ستادش حاضر شدند. هیچ‌گاه هم ذره‌ای نقد علیه او را نپذیرفتند. بعد این فرد آمده نامزد شده است. می‌شود بفرمایید چرا رد صلاحیت شد؟ شاید بگویید منع قانونی در افشای تصمیم داریم. خب علل مکتوب را به خودش بدهید تا خودش منتشر کند.

چرا فقط از میان ده‌ها نفر فقط این دو نفر را می‌گویم؟ برای اینکه بدانید مساله فقط رد صلاحیت اصلاح‌طلبان نیست. مساله سلیقه‌ای و خارج از چارچوب عمل کردن است.

عجیب است که شما خود را حقوقدان می‌دانید ولی فاقد حداقلی از منطق حقوقی هستید. نمونه آن این استدلال عجیب شماست که: «اگر ۵ درصد از جناح ایشان برای چنان مسوولیتی آن ۴ نفر را تایید کردند و با ایشان هم نظر بودند، آنگاه مطالب دیگر را بررسی می‌کنیم. برای من به عنوان یک جوان هم جالب است که در لیست ۱۰۰ نفره مطلوب ریاست‌جمهوری شما یک جوان کارآفرین و توانمند هم زینت‌الجمع آن‌ها نیست و از نظر شما شایستگی و لیاقت مدیریت ندارد. ایشان که دیگر محدودیت‌های قانونی را در بررسی‌های شورای نگهبان نداشتند.»

باعث تعجب است. امروز معلوم می‌شود که یکی از معیار‌های شورای نگهبان رأی‌آوری فرد است! مثل همان کسانی که پیش‌تر تایید می‌کردید و هنگام گفت‌وگوی تلویزیونی می‌گفتند خودم هم به آقای هاشمی رأی می‌دهم! شما چه کار دارید که کسی نامزد مطلوب را حمایت می‌کند یا نمی‌کند؟ یا جوان است یا نیست؟ مگر صد‌ها نامزد مجلس را که تایید می‌کنید بعضا ۱۰ عدد رأی هم ندارند، ملاک تایید و رد است؟ از کجا نظر و رای جناح این طرف را می‌شناسید؟

قضیه شما آدم را به یاد ملانصرالدین و پسرش و الاغش می‌اندازد که دو نفری سوار آن بودند. مردم گفتند چه پدر و پسر بی‌رحمی که هر دو سوار الاغ بیچاره شده‌اند. ملا پیاده شد. مردم گفتند چه پسر بی‌ادبی که پدرش پیاده می‌رود و خودش سواره. ملا سوار شد و پسر پیاده شد. گفتند، چه پدر ناجوانمردی که پسرش پیاده است و خودش سواره. هر دو پیاده رفتند و الاغ بدون سوار. گفتند، عجب ابلهانی هستند که مرکب دارند و پیاده می‌روند. حالا قضیه شماست که اگر فرد مشهوری معرفی شود، می‌گویید خودتان هم آن را قبول ندارید، چرا جوان معرفی نمی‌کنید؟ جوان معرفی شود، می‌گویند این‌ها را کسی نمی‌شناسد. راستی ممکن است سن برخی از اعضای شورای نگهبان را بفرمایید؟!

ظاهرا متولیان شورای نگهبان به هر مطلبی می‌پردازد جز اصل ماجرا و وظیفه خودشان.

شاه‌بیت پاسخ ایشان این بخش است که به نظرم بیش از هر قسمت دیگر قابل توجه است و مبنای اختلاف است. نوشته‌اند که: «بخشی به خاطر طبع قانون‌شکنی ایشان است. وقتی افراد محکوم شده توسط دادگاه‌ها و زندان رفته‌ها را نیز تشویق به ثبت نام در انتخابات می‌کنند و می‌گویند «حتی آن‌هایی که زندان رفته‌اند هم ثبت‌نام کنند!» یعنی علیه ۶ بند از ماده ۳۰ قانون انتخابات شورش می‌کنند. ۶ بندی که طبق آن افراد دارای فساد اخلاقی و فساد اقتصادی و مخالفان حاکمیت از شرکت در انتخابات توسط قانون منع شده‌اند. یعنی آقای عبدی رسما از حضور افراد محکوم به فساد اخلاقی و اقتصادی در مجلس حمایت می‌کند. این همان مجلس شایسته از نظر آقای عبدی است؟!»

تفاوت دو نگاه در اینجاست. شورای نگهبان می‌گوید که افراد فاسد اخلاقی و مالی را رد صلاحیت می‌کند، بعد معلوم می‌شود که کسانی وارد این نهاد‌ها می‌شوند که نه تن‌ها خودشان از شنیدن کار‌های آنان شرمنده می‌شوند بلکه دیگران را به علت رای دادن به آنان مواخذه و شماتت می‌کنند! نگاه دیگر معتقد است که وظیفه شورای نگهبان این نیست. وظیفه دادگاه‌ها و مردم است. ولی هنگامی که می‌گویید من چرا کسانی را که زندان رفته‌اند، دعوت به حضور کردم، پاسخ این است که اولا هر زندان رفتنی مانع حضور نیست. شما که به ظاهر حقوق خوانده‌اید، چرا این را نمی‌دانید؟ به علاوه ثبت‌نام که مساله‌ای ندارد. هر کس می‌تواند ثبت‌نام کند. شما هم می‌توانید مطابق قانون رد کنید. تا اینجا مشکلی نیست. مشکل از آنجا آغاز می‌شود که کسی با رد صلاحیت فاسد مالی و اخلاقی مساله‌ای ندارد مشروط بر اینکه مواردش طی حکم قانونی باشد و شیوه آن نیز ابلاغ به خود فرد است که برحسب فلان حکم و ماده شما محکومیت فساد مالی یا اخلاقی دارید و رد شده‌اید. این پذیرفتنی و مطلوب است. پس هر کسی که واجد چنین مشکلی باشد وقتی ثبت‌نام کند و رد صلاحیت شود به طور قطع جز آبروریزی برای خودش دستاورد دیگری نصیب او نمی‌شود.

ولی این‌ها مساله اصلی نیست. اگر شما افرادی که فاسد باشند را هم تایید کنید و جامعه از حکم آنان مطلع شوند، مردم به آنان رأی نمی‌دهند. اصولا نگاه شورای نگهبان اشتباه است. گمان می‌کند که مردم به چنین افرادی رأی می‌دهند لذا بهتر است که رد صلاحیت شوند. علت آنکه قانون صلاحیت آنان را رد کرده این نیست که می‌ترسد مردم به آنان رأی دهند بلکه به این علت که انتخابات مبتذل می‌شود. بنابراین حضور هر کسی که موجب وهن می‌شود را قانون نفی می‌کند. از این نظر باید گفت: برخی از کسانی که به دست امثال سعید مرتضوی به زندان رفتند نه تنها خجالتی از زندان رفتن ندارند که آن حکم خود را می‌توانند به عنوان سندی بر تایید خود به مردم عرضه کنند. آیا شما می‌خواهید آنان را رد صلاحیت کنید؟ بگذریم که این افراد عطای چنین حضوری را به لقای آن بخشیدند و اصلا حاضر به ثبت‌نام هم نشدند و زحمت شما را کم کردند. امیدواریم این بار مجلسی داشته باشید که مورد رضایت شما باشد. همان طور که احمدی‌نژاد مورد رضایت شما بود.

در پایان می‌خواستم چند پرسش جدید نیز طرح کنم ولی به نظرم آب در هاون کوبیدن است و طرح پرسش‌های جدید را می‌گذارم برای زمانی که آن ۱۰ پرسش را پاسخ دهید. راستی از نظر شورای نگهبان آقای روحانی در سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ واجد کلیه شرایط مذکور در اصل ۱۱۵ بود؟ آیا هنوز هم هست؟ اگر این اصل را ندارید، بفرمایید اینجا برایتان تکرار کنم.

می‌دانید فرق ما با شما‌ها که آنجا کار می‌کنید، چیست؟ شما می‌گویید که این ویژگی‌ها را در فرد یافته‌اید و احراز کرده‌اید بعد مسوولیت حضور آنان را نمی‌پذیرید. ولی ما باید پاسخگوی رأی دادن به افراد معدودی باشیم که شورای نگهبان جلویمان گذاشته و آن‌ها را صالح و مدیر و مدبر و انقلابی، دارای حسن سابقه و امانت و تقوا و مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی دانسته، بعد به ما می‌گوید چرا به یکی از این‌ها رأی دادید؟ اخیرا هم می‌گویند از گذشته در محضر شیطان درس خوانده‌اند!

شما در اولین نوشته‌های خود مدعی شدید که برخی از هم‌جناحی‌های بنده نزد شما، مواضع و ادعا‌های شورا را تایید کرده‌اند. بنده هیچگاه از شما نامشان را نخواستم، چون یا چنین افرادی نیستند، یا آنکه اگر جلسه‌ای داشته‌اند حتما اشتباه متوجه شده‌اید و ادعا‌های شما را تکذیب می‌کنند یا اگر هم تکذیب نکنند، شرمندگی را خواهند پذیرفت. ولی من به شما آدرس می‌دهم. اخیرا با یکی از همفکران شما گفت‌وگویی عمومی داشتم، منتشر هم شده است. در مقابل نقد من به شورای نگهبان ساکت شد، بعد از جلسه پرسیدم چرا ساکت شدید، گفت: هیچ پاسخی درباره این‌گونه رفتار شورای نگهبان ندارم. فرق من با شما این است که نام او و دیگر نفر شاهد ماجرا را در اختیار سردبیر محترم «اعتماد» می‌گذارم اگر گرفتید حتما پیگیری کنید. احتمالا مجبور می‌شوید به آنان جور دیگری پاسخ دهید! نیازی به دادن نام دوستان خیالی بنده هم نیست، چون وجود خارجی ندارند. /اعتماد

جهت دریافت مهم‌ترین خبرها، ایمیل خود را وارد کنید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بخوانید:

دکمه بازگشت به بالا