مدیران هزینه
خبرهای فوری: نگاهی به مدیران سرخابی در سال های اخیر؛ افرادی که بعد از رفتن شان از این 2 باشگاه، ویرانه ای به جا گذاشتند
به گزارش بخش ورزشی سایت خبرهای فوری، چکهای میلیاردی، بازیکنان گران قیمت و قراردادهای کلان. خدا رحمت کند یکی از لیدرهای باشگاه استقلال را. شاید راضی نباشد، به همین دلیل اسمش را نمیشود آورد. همیشه میگفت:«ارث باباشون که نیست. به منم دسته چک بدن، مارادونا رو میارم ایران.» شاید راست میگفت. وقتی حساب و کتابی نباشد، وقتی مدیران عامل اتو کشیده و سفارشی روی کار میآیند و با ریخت و پاشهای زیاد فقط بدهی میآورند روی بدهی، تهش میشود این؛شکایت و شکایت، تهدید به حذف از آسیا و در نهایت جبران خسارت چند برابری.
منم منمهای الکی و خودشیرین بازیهایی که فقط مدیرعامل را توی دل هواداران جا کند گاهی هزینههایی را روی دست باشگاهها میگذارد که به قول هواداران:«کمر شکن است.» هیچ کجای جهان و در دنیای مستطیل سبز این طور نیست که مدیرعاملی با آگاهی از بدهیهای میلیاردی، روی صندلی مدیرعامل قبلی بنشیند اما ولع شهرت، ولع دیده شدن و لذت بردن از اینکه ۶۰ -۵۰ هزار نفر اسمت را در ورزشگاه فریاد بزنند چیزی نیست که بشود بهراحتی از کنارش گذشت. حتی اگر میلیارد میلیارد از بیت المال هزینه شود و میلیارد میلیارد بدهی روی دست تیمها باقی بماند. لیدر خدا بیامرز استقلالیها راست میگفت. با این سبک مدیریت، خرج کردن که کاری ندارد، دسته چک باشگاه را دست هر کسی بدهند، میتواند بازیکن بخرد، در دل هواداران قند آب کند و در کمتر از چند هفته بشود سوگلی بوقچیها و دوآتشهها. اینجا ایران است و ساز حاشیههای فوتبال ناکوک. آواز خوان خوبی هم پیدا نمیشود و فالش خوانها چنان با ملودیهای «شش و هشتی» دل مردم را برده اند که کمتر بازیکنی توانسته مثل آنها دلبری کند. فالشخوانهای دنیای فوتبال که زود میآیند، زود میروند، اما زخمی که به تیمها میزنند تا مدت زیادی ردش روی قلب باشگاه و هواداران باقی میماند. لیدر مرحوم باشگاه استقلال راست میگفت. . . .
مدیران استقلال و پرسپولیس صدرنشینان هزینه ها
نیازی به فشار آوردن روی مغز نیست. یک جستوجوی کوچک در فضای اینترنت بکنید و بنویسید:«بدهیهای باشگاه پرسپولیس و استقلال.» فهرستی از صفحات برای شما قطار میشوند که بررسی آنها شاید نیاز به چند ماه کار مفید داشته باشد. مدیرانی که آمده اند، هزینه کرده اند، درآمدی نداشته اند و با کلی بدهی باشگاه را ترک کردهاند. مدیرانی که فقط با جذب بازیکنها و مربیان مختلف به فکر خودنمایی خود به هوادار بودهاند و راهکاری برای درآمدزایی تیمشان نداشتهاند. مدیرانی که هر وقت چرخ حساب و کتابشان نمیچرخید، دست به دامن فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش میشدند و انتظار پر شدن جیبهایشان را از این دو نهاد داشتهاند. مدیرانی که هنوز هم در راس باشگاههای لیگ برتری به خصوص پرسپولیس و استقلال دیده میشوند و با سیستمی که وجود دارد پس از این هم در این باشگاهها خواهند بود.
دانه درشتها در تیمهای سرخابی
اگر همین حالا با رویانیان، فتحا…زاده، واعظ آشتیانی، انصاریفرد، سیاسی، افشارزاده یا هر کسی که زمانی در یکی از دو باشگاه پرسپولیس و استقلال مدیرعامل بوده تماس بگیرید و درباره بدهیها سوال کنید، کلی سند و مدرک رو میکنند که چنین کردهاند و چنان. در نهایت حتی ممکن است تراز شاخص مدیریتی آنها مثبت هم شود. یک پولی هم از باشگاه طلبکار! پس چه کسی این همه بدهی میلیاردی را بالا آورده است و مسؤولیتش با چه کسی است؟ دانهدرشتها در دنیای فوتبال آنقدر هستند که بدون هیچ حساب و کتابی فقط چک میکشند و هزینه میکنند. در نهایت هم بدون اینکه توضیح مشخصی برای هواداران بدهند یک خداحافظی با منت هم انجام میدهند و تمام.
هزینههای اجتماعی یک تصمیم اشتباه
همه چیز فقط پول نیست. در انتصاب مدیرانی که گاهی برای خودنمایی وارد تیمهای بزرگ فوتبال میشوند هزینههای اجتماعی بیشتر نمود پیدا میکند. مثل بیکفایتی آنها برای توافق با بازیکنان یا سرمربی مورد نظر. حتی بارها دیده شده که تعللهای یک مدیر یا اختلاف شخصی او با سرمربی به جدایی فرد مورد نظر هواداران منجر شده است. به عنوان مثال اخراج علی دایی توسط حمیدرضا سیاسی. دایی در شرایطی که دو سال با سرخپوشان قرارداد داشت، با ابطال قراردادش هم به تیم جدیدی رفت و هم پس از شکایت از باشگاه بخش قابل توجهی از پولش را دریافت کرد. یا اخراج امیر قلعهنویی از استقلال در زمانی که واعظ آشتیانی مدیرعامل بود. واعظ همان زمان گفت: «اگر با مرفاوی ششم جدول شویم آن را به قهرمانی ناپاک ترجیح میدهم چون مطمئن هستم این ششمی پاک بود.» به این ماجرا، جدایی برانکو از پرسپولیس را هم اضافه کنید که هنوز هم دلیل اصلی جداییاش از تیم مشخص نشده و با شکایت او به فیفا، قطعا به زودی پول زیادی را از پرسپولیسیها دریافت خواهد کرد.
خبری از حاشیه مدیریتی در تیمهای شهرستانی نیست
خیلی از تیمهای شهرستانی که در دنیای فوتبال حضور دارند، حاشیههایی مثل پرسپولیس و استقلال ندارند. مدیرانی که در راس این باشگاهها مدیریت میکنند گاهی از دل سازمان مربوطه هستند یا به قول فوتبالیها بله «قربان گو». آنها بودجه مشخصی دارند، طبق برنامهای که مدیران ارشد آن سازمان به آنها دادهاند حرکت میکنند و وقتی با بازیکنی قرارداد ببندند موظف به اجرای همه تعهدات خودشان در قبال قرارداد امضاشده هستند. مثل سپاهان، ذوبآهن یا فولاد. کمتر در مطبوعات خبری از این باشگاههای شبهدولتی به گوش رسیده است که بازیکنی برای دریافت مطالباتش از آنها به کنفدراسیون فوتبال آسیا شکایت کرده باشد.
چشم به جیب دولت، دست در جیب هواداران
مدیریت تعاریف زیادی دارد اما معنی ساده آن این است که یک مدیر وضعیت موجود در حیطه مدیریتی خودش را بهبود ببخشد و در جهت ارتقای آن حیطه تلاش کند. کدام یک از مدیران باشگاههای لیگ برتری چنین دستورالعملی را رعایت کردهاند. کدام برنامه را برای جذب اسپانسر داشته و باید گفت که اسپانسرها یا شرکتهای دولتی بودهاند یا شرکتهایی که خودشان تیمداری میکنند. جالب اینجاست که در بزنگاههای تاریخی و آنجا که بودجه باشگاه رو به نزول است مدیران باشگاهها دست به دامن هواداران میشوند تا از جیب آنها برای تیمهای مورد علاقهشان خرج کنند! بازی با احساسات و سوءاستفاده از علاقهمندی هوادارانی که شاید اگر تک تک آنها هم جای آقایان مدیرعامل بودند میتوانستند بهراحتی دست در کیسه خلیفه کنند!
عاجز از ارائه خدمات
مدیران هزینه که چندبار است از ترفند «کمک هواداران» استفاده میکنند در قبال پیامکهایی که هواداران میزنند چه خدماتی به آنها ارائه میکنند؟ باید گفت هیچ. در همه جای دنیا هواداران سازماندهی شده هستند، هر کسی شماره مخصوص هواداری خودش را دارد که با جایگاه او در ورزشگاه همخوانی دارد. هواداران در سایر کشورها از امتیازهای مختلف بهرهمند هستند و… اما در ایران مدیران نه تنها خدماتی را به آنها ارائه نمیدهند بلکه باشگاه متبوعشان از راه انداختن یک نرمافزار ساده عاجز است و با وجود حضور افراد مختلف در هیات مدیره باشگاه یا در پست مشاور مدیرعامل، هیچ حرکت اقتصادی از آنها دیده نمیشود.
ورزشگاه اختصاصی پیشکش، یک سایت خرید بلیت راه اندازی کنید
بیش از ۴۱ سال از انقلاب اسلامی ایران میگذرد و در طول این سالها دو باشگاه پرسپولیس و استقلال مدیران عامل زیادی را به خود دیدهاند. مدیرانی پر ادعا که بیشتر از آنکه قدمی برای تیم شان بردارند فقط و فقط نمایش دادهاند. کدام یک از این مدیران تا به حال برای ساختن ورزشگاهی اختصاصی دست به کار شده است؟زمینهای تمرینی که در اختیار دو باشگاه است را هم شهرداری در اختیار آنها قرار داد و این هم حرکتی نبود که بشود به پای فعالیت مدیران آنها نوشت.
این پایان ماجرا نیست
بیتردید همه افرادی که نامی از آنها در این گزارش برده شد، نه اولین انتخاب نادرست مدیران برای دو تیم پرطرفدار پایتخت است و نه آخرین آنها خواهد بود. این دو باشگاه همچنان محل آمد و شد افراد بسیاری خواهند بود و بیشک، باز هم بحث ارزیابی صلاحیت مدیران در مستطیل سبز مغفول خواهد ماند.
بیچاره هوادار؛ خصوصی کنید این باشگاهها را وضعیت چندان خوب نیست. کار به جایی رسیده که وقتی تغییری در تیمی ایجاد میشود، هواداران این تیمها بیشتر از اینکه خوشحال شوند، نگران میشوند؛ نگران از هزینههای اضافی و رفتن به سمت خرج کردن اصولی. اتفاقی که فقط با خصوصی شدن این باشگاهها به سرانجام خواهد رسید و تا روزی که سایه دولت بالای سر پرسپولیس، استقلال و… باشد آش همان آش است و کاسه همان کاسه.
نباید بیانصاف بود
تا اینجا هر آنچه که نوشته شده، نوک تیز پیکان انتقادات را به سمت مدیران عامل باشگاهها نشانه رفته. اما باید گفت که بخشی از این حیف و میل بیتالمال هم به مدیران بالادستی آنها برمیگردد؛ مدیرانی که شاید مثل مدیران لیگ برتری دیده نمیشوند اما تا اتفاق کوچکی میافتد برای اینکه نامشان بر سر زبانها بیفتد دست به تغییر هیاتمدیره میزنند. بدون شک اگر مدیران این تیمها مطمئن بودند که در تیمهای تحت اختیارشان مدت زیادی ماندگار هستند، ممکن بود دست به کارهای اقتصادی و سودآور بزنند اما زمان کوتاه آنها در این تیمهای بزرگ فقط و فقط به آنها اجازه نمایش میدهد، نمایشهایی عامهپسند که در آیندهای نه چندان نزدیک یقه تیمها را خواهد گرفت. /روزنامه جام جم