بین المللی

وابستگی بن سلمان و غرب

خبرهای فوری: مسير تبليغات عربستان سعودي، براي جلب حمايت غرب، بعد از قتل جمال خاشقجي و به ويژه بر اثر استمرار آثار فاجعه‌بار جنگ در يمن، به‌شدت دچار بحران شده است.

به گزارش بخش بین المللی سایت خبرهای فوری، در نتیجه این اتفاق، میل عربستان برای دخالت مستقیم در تغییر شرایط و بهبود وجهه پادشاهی این کشور در افکار عمومی غربی، افزایش بیشتری پیدا کرده است. بر اساس سند چشم‌انداز ۲۰۳۰ سعودی که با نظارت محمد بن سلمان، ولیعهد قدرتمند این کشور تهیه‌شده است، برنامه میان‌مدتی برای یک تغییر جدی در اوضاع کشور دنبال می‌کند، در نتیجه برای کمک به اجرای این برنامه، خود راسا وارد عمل شده است تا با استفاده از امکانات مالی، دیدگاه‌ها نسبت به عربستان سعودی را بهبود ببخشد و مسیر برای عملی شدن این چشم‌انداز را هموار کند. اینکه بن‌سلمان به‌طور اخص و پادشاهی عربستان سعودی در این مسیر موفق خواهند شد یا نه تابع دو موضوع مهم است نخست میزان جذب سرمایه در این کشور و دوم پایان جنگ یمن و بحران سوریه. جنگ یمن و موشک‌های یمنی‌ها به‌شدت روند رسیدن به اهداف بخش گردشگری ۲۰۳۰ عربستان را دچار اخلال کرده است. برای حل و فصل این بحران، شاهد هستیم که نه‌تنها عربستان تلاش می‌کند تا با اقداماتی فوری، تغییر عمده‌ای در دیدگاه‌های شهروندان غربی برای سفر به این کشور ایجاد کند، بلکه همزمان شاهد اقداماتی برای پایان آبرومندانه جنگ در یمن هستیم، از جمله شایعه مذاکره اخیر امریکا با انصارالله در یمن. موضوع سند ۲۰۳۰ و نوع تفکر و نحوه اجرای آن را باید از دو منظر نگاه کرد. در نظام‌های سیاسی غربی، برای اجرای چنین سند چشم‌اندازی معمولا اقدامات زیرساختی، تغییرات فرهنگی، افزایش آزادی‌های اجتماعی، ایجاد فرصت‌ها و امکانات و سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت انجام می‌شود. اما چنین شیوه‌ای از مدیریت در نظام‌های سیاسی حاکم در خاورمیانه، آنچنان رایج نیست. منظر دوم، نگاه شهروندان کشورهای عربی خاورمیانه چشم‌اندازهای آینده حکومتی در این کشورهاست. کف و مبنای مطالبات مردمی در این کشورها معمولا در دو مقوله خلاصه می‌شود: پول و ثبات. واقعیت این است که اجرای سند ۲۰۳۰ عربستان سعودی هم در قالب منظر دوم پیگیری می‌شود. نمی‌توان در یک زمینه غربی و پیشرفته اجرای چنین پروژه‌ای را تحلیل کرد.

نظام سیاسی عربستان بسته است، ساخت فکری نظام حاکم و جامعه، بسیار محدود است و شخص بن سلمان هم فردی مستبد و خودکامه است. در چنین ساختاری نمی‌توان انتظار داشت که گردشگری و آزادی گردش اطلاعات بخشی از مبانی مورد پذیرش حکومت و جامعه باشد. نظام بسته درباری عربستان سعودی، همواره اخبار، اطلاعات و گزارش‌های حاکمیت را به‌شدت کنترل می‌کند و اجازه نمی‌دهد که اطلاعات مرتبط با حکومت به بیرون درز کند، اگر هم شاهزاده یا مدیری شورشی قصد افشای اطلاعات داشته‌باشد به سرعت ساکت می‌شود یا دست کم از چارچوب قدرت کنار گذاشته می‌شود. حضور گردشگران و نمایندگان جهان خارج، آنچنان با این شرایط سازگار نیست.

با این حال، افکار عمومی غربی با شرایطی مواجه شده است که با وجود دگم‌های همیشگی در عربستان سعودی، برنامه‌ای مشابه چشم‌انداز ۲۰۳۰ از حکومت این کشور بیرون آمده است. این چشم‌انداز به نوعی نشان از آمادگی حکومت عربستان برای نوعی تغییر در شیوه حکومت‌داری از سوی محمد بن سلمان است. حکومت سعودی در حال تجربه دومین تغییر ساختار در شکل نظام سیاسی- اجتماعی عربستان سعودی است. اولین تغییر عمده از این دست را در دوران حکومت فهد بن عبدالعزیز، شاهد بودیم که به نوعی ساختار قبیله‌ای و بافت سیاسی-اجتماعی را تغییر داد و شاهد بودیم که به نوعی دیوان‌سالاری مدرن در حکومت عربستان راه پیدا کرد و ساختار شهرنشینی مدرن و زیرساخت‌های کلان‌شهری در این کشور وارد شد. دوره دوم را محمد بن سلمان آغاز کرده است. دو مبنای اصلی دیدگاه خاورمیانه‌ای به توسعه در برنامه تحولات او وجود دارد. دیدگاه اصلی چشم‌انداز ۲۰۳۰ تحول اقتصادی است که تامین‌کننده پول برای رفاه و ثروت شهروندان عربستان است و دیگری ثبات سیاسی که به دلیل جوان‌سالی محمد بن سلمان و چشم‌انداز حکومت او بعد از پدرش برای چندین دهه پیش رو، می‌تواند امید شهروندان عربستان به چشم‌انداز توسعه را افزایش دهد. اما در این میان، قطعا اثرات منفی اقدامات او در افکار عمومی را نمی‌توان نادیده گرفت. از یک سو قتل جمال خاشقجی و از سوی دیگر جنگ در یمن، به اهرم فشار افکار عمومی به دولت‌های غربی برای قطع حمایت از عربستان سعودی تبدیل شده است. در شرایطی که دولت‌های غربی به دلایل ژئوپولیتیک، میل و اراده کافی برای حمایت از جاه‌طلبی‌های محمد بن سلمان در یمن دارند، اما فشار افکار عمومی باعث شده است تا حکومت‌های غرب برای کمک به عربستان سعودی به زحمت بیفتند. برای دولت‌های غربی، به ویژه قدرت‌های اروپایی، رابطه با عربستان سعودی همزمان با جنگ یمن دو دستاورد در پی دارد، یکی درآمد حاصل از فروش اسلحه به عربستان و دیگری کنترل بر آبراه استراتژیک باب‌المندب. دولت‌های غربی به شکل بنیادین علاقه‌مند هستند که کنترل بر آبراه استراتژیک تنگه باب‌المندب در اختیار یک متحد غرب قرار گیرد و در این مسیر از نفوذ عربستان در یمن استقبال می‌کنند، چرا که از نظر آنها گزینه جایگزین برای عربستان، کنترل جمهوری اسلامی ایران و انصارالله یمن بر این آبراه است که از نظر آنها عناصر غیرمتحد و غیرهمسو تلقی می‌شوند. در چنین شرایطی دولت‌های غربی با وجود منفعت اقتصادی و سیاسی که در کمک به عربستان در جنگ یمن می‌بینند، به دلیل فجایع انسانی در این جنگ و همزمان قتل فجیع جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار منتقد در یک کشور خارجی، به‌شدت تحت فشار قرار دارند تا کمک‌های خود را به حکومت سعودی قطع کنند. نیاز متقابل سعودی و غرب به یکدیگر باعث شده است تا تلاش‌ها برای مهار افکار عمومی و بهبود وجهه عربستان در رسانه‌های غربی و در میان افکار شهروندان کشورهای اروپایی و امریکا، سرعت بیشتری بگیرند و ریاض سرمایه‌گذاری بیشتری برای گشایش درهای خود به روی گردشگران خارجی و انتشار تصاویر دلچسب‌تر و فریبنده‌تر از عربستان سعودی به جای تصاویر فجیع و دردناک جنگ و قحطی در یمن، انجام دهد.

جهت دریافت مهم‌ترین خبرها، ایمیل خود را وارد کنید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بخوانید:

دکمه بازگشت به بالا