به گزارش بخش حوادث سایت خبرهای فوری، سال۹۴ مرد جوانی با مراجعه به اداره پلیس از چند پسر نوجوان به اتهام آدمربایی شکایت کرد. وی گفت: چند روز قبل چهارپسر نوجوان همراه مرد جوانی که با او اختلاف حساب داشتم مرا به زور سوار ماشین کردند و به خانه متروکهای حوالی تهران بردند. آنجا بود که فهمیدم او برای تسویه حساب مالی همراه دانشآموزان مدرسهاش مرا ربوده است. متهمان دو روز مرا در آن خانه حبس کردند و در این مدت مرا به شدت کتک زدند.
با طرح این شکایت مرد جوان همراه چهار شاگرد مدرسه شناسایی و بازداشت شدند. متهمان در بازجوییها به جرمشان اقرار کردند و یکی از شاگردان مدرسه در توضیح به مأموران گفت: آقای کریمی، ناظم مدرسه بود. با او رابطه خوبی داشتیم. روزی او از ما خواست مردی را که برای خواهرش ایجاد مزاحمت کرده است. سوار ماشین کنیم و او را به خانهای متروکه در حوالی تهران ببریم. از آنجائیکه به او اعتماد داشتیم قبول کردیم، اما بعدها فهمیدم او با شاکی اختلاف مالی داشته است.
در ادامه ناظم مدرسه نیز تحت بازجویی قرار گرفت و با اقرار به جرمش همراه چهارشاگرد مدرسه روانه زندان شد، اما متهمان با قرار وثیقه آزاد شدند.
پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و صبح دیروز روی میز هیئت قضایی همان شعبه قرار گرفت. ابتدای جلسه شاکی بار دیگر شکایت خود را مطرح کرد. در ادامه ناظم مدرسه در جایگاه ایستاد و گفت: مهندس فیزیک هستم و مدتی قبل با شاکی اختلاف مالی پیدا کردم. هر بار طلبم را از او میخواستم طفره میرفت به همین دلیل تصمیم گرفتم از بچههای مدرسه کمک بگیرم تا به پولم برسم. متهم ادامه داد: روزی با بچههای مدرسه صحبت کردم و گفتم شاکی مزاحم خواهرم است. سپس به همین بهانه روز حادثه همراه بچههای مدرسه سوار خودروام شدیم و در خیابان شاکی را به زور سوار ماشین کردیم و به خانه متروکه بردیم. دو روز آنجا بودیم و بعد از اینکه شاکی راضی شد طلبم را برگرداند او را آزاد کردیم.
در ادامه دیگر متهمان با تأیید این توضیحات از خودشان دفاع کردند.در پایان هیئت قضایی وارد شور شد. /رکنا
خوب این وسط پول بیچاره ناظم رو کی از بدهکار میگره؟