معمای گوزن ها
خبرهای فوری: حالا بعد از 45 سال «گوزن ها» هنوز هم یک معماست؛ کیمیایی تنها کسی است که اعلام کرده سکانس پایانی را شخص دیگری فیلمبرداری کرده و هیچ کدام از بازیگران و عوامل تا به حال به آن اشاره نکرده اند.
به گزارش بخش فرهنگی سایت خبرهای فوری، خرداد ماه بود که نتایج چهارمین رای گیری ده سالانه منتقدان سینمای ایران در مجله فیلم منتشر شد و فیلم «گوزن ها» با ۵۴ رای از ۱۴۰ رای ممکن بهترین فیلم منتقدان شد. همین انتخاب باعث شد هوشنگ گلمکانی یک گفت و گوی مفصل با مسعود کیمیایی انجام دهد و در شماره بعد مجله بخشی از آن با تایید کیمیایی منتشر کند.
این گفت و گو دو نکته مهم داشت؛ اول اینکه کیمیایی به تغییر پایان بندی فیلم اشاره کرد و بعد، اعلام کرد که این پایان را نماینده ساواک فیلمبرداری کرده است.
۱- فیلم گوزن ها ساعت ۷ شب چهارشنبه شب ۶ آذر سال ۱۳۵۳ در سالن رودکی نمایش داده شد؛ آن سال سومین دوره جشنواره بین المللی فیلم تهران برگزار می شد و اولین بار بود که سه فیلم ایرانی( گوزن ها، شازده احتجاب و غریبه و مه) در آن نمایش داده می شد.
«گوزن ها» هفتمین فیلم مسعود کیمیایی بود و دوست داران او چنان با تماشای فیلم هیجان زده شده بودند که در سالن سینما مرتب دست می زدند و آرتیست های فیلم را تشویق می کردند. پایان نمایش فیلم، مردم مسعود کیمیایی و فرامرز قریبیان را روی دستشان بلند کردند و در میدان کاخ (فلسطین کنونی) چرخاندند. فردای آن روز جلسه مطبوعاتی فیلم برگزار شد و بعدِ آن بود که مطبوعات در سکوت کامل خبری فرو رفت. ظاهرا دستور رسیده بود که خبری درباره فیلم منتشر نشود.
۲- روایت مستند و غیر مستندی زیادی درباره «گوزن ها» موجود است؛ یکی از مشهورترین ها این است که روز بعد نمایش فیلم در جشنواره تهران، پرویز ثابتی، معاون امنیت داخلی ساواک، به استودیو میثاقه رفت و سیلی محکمی در گوش مهدی میثاقه، تهیه کننده و مدیر استودیو نواخت و او را بابت تولید فیلم تخطئه کرد.
بعدها بهروز وثوقی که در جشنواره تهران جایزه بهترین بازیگر مرد را دریافت کرده بود، در گفت و گویی اعلام کرد دو روز بعد از نمایش فیلم، ساواک او را احضار کرده و تعهد گرفته تا دیگر در این نوع فیلم ها بازی نکند. در روزهای بعد از جشنواره ظاهرا درگیری بین ساواک و سازندگان بالا گرفت. طبق اطلاعات موجود، قرار بود «گوزن ها» دی ماه سال ۵۳ اکران شود. اما مقاومت سازنده ها نسبت به سانسور و تغییر فیلم، اکران آن را تا ۸ بهمن سال ۵۴ به تأخیر انداخت.
آن روزها بود که شنیده شد معده مسعود کیمیایی خونریزی کرده و کمی بعد معلوم شد که در یکی از بازجویی های ساواک آسیب دیده است. این نکته ای بود که بعدها خواهر کیمیایی در مستند «سوار خسته می تازد» هم به آن اشاره کرد: «ساواک به خاطر فیلم گوزن ها آن چنان بلایی سر مسعود آورد و آن چنان به شکمش زده بودند که با فشار او را به اتاق عمل بردند». همین نکته را احمدرضا احمدی، شاعر و رفیق قدیمی کیمیایی در همان مستند تأیید کرده است.
۳- دلیل این واکنش چه بود؟ سال ۵۴ دو نظر بین روشنفکرها پیچیده بود؛ اول اینکه فیلم براساس قصه واقعی یکی از اعضای گروه چریک های فدایی خلق ساخته شده، کسی که خبر حضورش در خانه ی تیمی به دست مأموران ساواک افتاده بود و آنها خانه را محاصره کرده بودند، اما چریک مقاومت کرده و مأموران امنیتی او را کشته بودند.
انتشار این خبر ظاهرا باعث اخراج و توبیخ گروهی از روزنامه نگاران روزنامه های اطلاعات و کیهان شده بود.
اما شایعه دوم مربوط به حادثه سیاهکل بود؛ با اینکه آن روزها ۴ سال از ماجرای سیاهکل می گذشت ولی جامعه روشنفکری نسبت به آن حساس بود و وجه حماسی آن را می ستود. اما رابطه فیلم با این ماجرا چه بود؟ سال ۱۳۵۰، کمی بعد حادثه سیاهکل بیژن جزئی در زندان عشرت آباد تابلویی کشید به نام«سیاهکل» در مرکز تابلو تصویر یک گوزن بود که با رنگ هایی روشن کشیده شده بود و دریک دستش نور و در دست دیگرش خنجری داشت.
این نقاشی نماد مبارزه علیه سیاهی و تاریکی قلمداد شد و گوزن، نماد این مبارزه. انتخاب نام «گوزن ها» و حضور یک چریک در فیلم که سعی می کند آگاهی ببخشد و جان بدهد، به این برداشت از فیلم مسعود کیمیایی کمک کرد.
این دو تحلیل در فضای ملتهب مبارزات مسلحانه سال ۵۳-۵۴ باعث حساسیت ساواک شد.
۴- بهروز وثوقی در کتاب خاطراتشکه در خارج از ایران منتشر شده گفته که نزدیک ۳۰ دقیقه از فیلم دچار جرح و تعدیل شده. او حتی گفته که نام اول فیلم «تیرباران» بوده که مسئولان وقت اجازه ساخت فیلم را ندادند. اما واقعیت ماجرا این است که طی یک سال، از آذر ۵۳ تا بهمن ۵۴، عوامل فیلم در حال چانه زنی برای تغییر فیلم بودند. سازندگان که معتقد بودند باید «گوزن ها» اکران شود، توانستند با تغییراتی آن را اکران کنند. این تغییرات چه بود؟ در شروع فیلم وقتی قدرت جلوی دبیرستان بِدِر از ماشین پیاده می شود، دیالوگی اضافه شد که قدرت به دوستانش می گفت: «من دیگه دزدی نمی کنم».
۵- در نسخه اصلی فیلم وقتی سید جلوی خانه اش می رسد و مأموران را می بیند سراغ یکی از ساواک ها می رود و ازش می خواهد اجازه دهد تا با قدرت حرف بزند. او وارد حیاط می شود و بعد کمی وقت کشی توی اتاق می رود و جمله مشهورش که «نمردیم و گلوله هم خوردیم» را می گوید. اندکی بعد با تیراندازی نیروهای امنیتی سقف خانه فرو می ریزد و آن دو رفیق کنار هم می میرند. در نسخه اصلاح شده بعد ورود سید به حیاط، قدرت عصبانی می شود و او را متهم می کند که رفیقش را لو داده. به همین دلیل هم به سوی او شلیک می کند.
همین جاست که دوربین پروین سلیمانی و جهانگیر فروهر را نشان می دهد که سلیمانی می گوید: «نکشه طفل معصوم رو». سید که گلوله خورده به قدرت می گوید«شاید همون ممد که تو اتاقش امونش دادی لوت داده.» این جاست که قدرت به فکر فرو می رود و سید به او می گوید مأمورها قول داده اند اگر تسلیم شود او را اذیت نکنند. چند لحظه بعد قدرت در حالی که دست هایش را بالا گرفته وارد حیاط می شود و سید لبخند می زند. قدرت مقابل سید زانو می زند و یکی از ساواکی های می گوید: «کارش نداشته باشین.» و کمی بعد سربازها به آرامی سمت آنها می روند.
دیالوگ مشهور دیگر فیلم هم همین جا شنیده می شود: «تنمون ضایع شده، رفاقتمون که جایی نرفته.» بین این سکانس ها نمای مشهوری هم هست که بعدها مدام به آن ارجاع می شود؛ وقتی قدرت می خواهد از اتاق بیرون برود اسلحه اش را کنار یک گلدان می گذارد، نمایی که با زیبایی شناسی آن سکانس ها جور در نمی آید.
۶- ظاهرا در نسخه اصلاح شده ساواک، برخی اشکالات دیده می شود، از نبودن پروتز دندان های بهروز وثوقی که عبدالله اسکندری(گریمور فیلم) برای فیلم طراحی کرده بود تا تغییر ناگهانی جنس بازی فرامرز قریبیان. خود کیمیایی در گفت و گو به هوشنگ گلمکانی گفته که ساواک، کارگردانی فرستاده بود تا کار را تمام کند و زمان فیلمبرداری او و اسفندیار منفردزاده در گوشه حیاط در حال گپ زدن بودند. ظاهرا نعمت حقیقی این نماها را فیلمبرداری کرده است و دو بازیگر اصلی هم به ناچار مشغول کار بوده اند.
با این وجود نسخه سانسور/اصلاح شده از ۸ بهمن ۱۳۵۴ در ۱۳ سینمای تهران اکران شد و با ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان پرفروش ترین فیلم سال در تهران شد. حیات فیلم سال ها ادامه یافت و سال ۵۷ بود که دوباره از نو زنده شد؛ وقتی که سینما رکس سوخت این فیلم در سینما در حال پخش بود. بعد انقلاب هم «گوزن ها» در سینماهای مختلف اکران شد و تا زمان وضع قوانین تازه در سال ۶۲ روی پرده سینماهای تهران و شهرستان ها رفت.
حالا بعد از ۴۵ سال «گوزن ها» هنوز هم یک معماست؛ کیمیایی تنها کسی است که اعلام کرده سکانس پایانی را شخص دیگری فیلمبرداری کرده و هیچ کدام از بازیگران و عوامل تا به حال به آن اشاره نکرده اند. جالب است که بعد نیم قرن بفهمیم چه کسی دکوپاژی برای آن پایان بندی نوشته و آن را اجرا کرده است. این هم معمای تازه ای است، درست مثل نام فیلم، مثل آن چه که باعث شد کمیایی قصه «گوزن ها» را بنویسد. کریم نیکونظر /روزنامه سازندگی