اقتصادیبین المللیسیاسی

پرونده نگاه به شرق/سهم تهران و پکن در کندی روابط ایران و چین

خبرمهم: چینی‌ها به هیچ عنوان هزینه‌ی رابطه‌ی با ایران را در برابر آمریکا به عهده نمی‌گیرند و تنها به میزانی به تحریم‌های آمریکا پایبند نیستند که منافع استراتژیک آنها در غرب آسیا توسط ایران تامین شود.

چینی‌ها به وضوح تمایل دارند هنجارهای بین‌المللی را رعایت کنند و به هیچ عنوان هزینه‌ی رابطه‌ی با ایران را در برابر آمریکا به عهده نمی‌گیرند و تنها به میزانی به تحریم‌های آمریکا پایبند نیستند که منافع استراتژیک آنها در غرب آسیا توسط ایران تامین شود.

به گزارش بخش بین المللی سایت خبرمهم، تسنیم نوشت: چالشی جدی میان کارشناسان و تحلیلگران ایرانی وجود دارد که چرا روابط تهران و پکن به سطوح بالایی نمی‌رسد؟ این سوال ازین جهت برای کارشناسان توسعه مسئله شده است که با توجه به کند شدن ارتباط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای غربی خصوصا اتحادیه اروپا و آمریکا این سوال مطرح است که نیاز اصلی کشور که سرمایه‌گذاری خارجی، واردات تجهیزات صنعتی و فناوری است راهی برای تامین آن جز چین برای ایران باقی نمانده است. در نتیجه شرایط فعلی را چگونه بایست تغییر داد؟

نگاهی به عمق روابط دو جانبه ایران و چین

رئیس اتاق بازرگانی ایران گفت: «در‌حال حاضر حجم تجارت ایران و چین بیش از ۳۰ میلیارد دلار است، اما سقف تجاری دو کشور می‌تواند تا ۵۰ میلیارد دلار ارتقاء یابد». این ۳۰ میلیارد شامل ۱۴ میلیارد دلار صادرات ایران به چین و ۱۶ میلیارد دلار کالا و محصولات چین به ایران است. لازم به ذکر است که ۸۰ درصد صادرات ایران به این شریک شرقی مشتقات نفتی است.

با این حال با مشاهده‌ی شرایط مساعد سرمایه‌گذاری در داخل ایران و مقایسه با رقباء منطقه‌ای می‌توان مشاهده کرد که پکن در سه سال دولت سیزدهم تنها ۳ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی انجام داده است که این حجم در مقایسه با میزان ظرفیت صنایع نفت و گاز ایران بسیار ناچیز است.

همچنین مقایسه میزان تبادل تجاری میان پکن با رقبای منطقه ای جمهوری اسلامی ایران یعنی ریاض و ابوظبی نیز نتایج جالبی در پی ندارد به گونه‌ای که حجم تبادلات چین و عربستان سعودی در ۲۰۲۳ مشتمل بر ۱۲۰ میلیارد دلار و با امارات عربی متحده نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار است.

علاوه بر مسائل اقتصادی که در بالا به آن اشاره شد، حضور کم رنگ سیاسی چین در منطقه غرب آسیا نیز مزید بر علت شده است؛ یعنی پکن در منطقه ما تنها حضور اقتصادی دارد و این حضور نیز عموما کف ترازو به سمت حاشیه جنوبی خلیج فارس میل پیدا کرده است. حتی ما شاهد بودیم با توجه به اینکه تجارت جهانی در ماجرای عملیات طوفان‌الاقصی به خطر افتاد چینی‌ها تلاش کردند سعه صدر خود را افزایش دهند و با هیچ طرفی برخورد نکنند.

در نتیجه کارشناسان و تحلیلگران در داخل ایران به دو دسته تقسیم شده‌اند: برخی معتقدند که مانع اصلی روابط مشکلات ناشی از تحریم‌ها، عدم پذیرش کنوانسیون‌های بین‌المللی و ریسک‌های سیاسی معطوف به ایران است؛ دسته دیگر اما اینگونه بیان می‌کنند که عامل اصلی افزایش تبادلات فقدان ثبات در دستگاه‌های اداری، مشکلات قانونی و نظارتی از جمله نوسانات نرخ ارز یا قیمت‌گذاری آن است یا  عدم وجود چشم‌انداز ملی برای ایجاد نقاطی برای همکاری و در نهایت وجود سیاستمداران و کارگزاران غربگرا در ایران است.

مشکل کجاست؟

بی شک اگر دلسوزانه به موانع روابط خارجی و استدلال‌های هر یک از طرفین به نیکی بنگریم می‌توان دریافت که هر دو مشکلات را به درستی احصاء‌ کرده‌اند. اما به نظر هر کدام از عوامل داخلی و خارجی در یک لایه‌ی جداگانه یعنی استراتژیک و تاکتیکی از روابط اشاره دارد.

به عبارت دیگر به نظر می‌رسد به دلیل مشکلات خارجی از جمله تحریم و عدم پذیرش معاهدات بین‌المللی رابطه‌ی ایران و چین در سطح استراتژیک دچار مشکل است و این طرف چینی است که تمایلی به رابطه‌ی گسترده با ایران ندارد.

برای فهم این مهم می‌توان استدلال‌هایی نیز آورد به عنوان مثال مهمترین همکاری دهه اخیر چین با جمهوری اسلامی ایران یعنی امضاء تفاهم‌نامه سند همکاری‌های ۲۵ساله یا شراکت در میادین نفتی ایران تنها پس از پذیرش برجام شکل گرفت و یا بعد از پذیرش برجام بود که رئیس‌جمهور چین شی جین پینگ به تهران سفر کرد. بالاترین سطح تجارت دوجانبه‌ی میان تهران و پکن در انتهای دوره‌ی پذیرش برجام بود که رقمی نزدیک به ۵۰ میلیارد دلار را ثبت کرد.

با این حال عواملی که به مشکلات داخلی اشاره می‌کند مربوط به مسائل تاکتیکی همچون جذب سرمایه‌های خرد یا شرکت‌های میانی و متوسط چینی که عموما دولتی نیستند و حاشیه‌ی بازار چین را شامل می‌شوند، قراردارد؛ به عنوان مثال شامل صنایعی می‌شود که از تکنولوژی بالایی برخوردار نیستند یا سرمایه‌های کوچک تجار چینی مد‌نظر است.

البته تهران در شرایطی است که می‌تواند پذیرای هر نوع سرمایه‌گذاری اعم از بزرگ و کوچک باشد و برای رفع مشکلات حقوقی و روال اداری سرمایه‌گذاران کوچک و متوسط نیز باید فعال باشد. سرمایه‌گذار خرد ریسک پذیری کمتری دارد و ناگفته پیداست که این همکارهای خرد، عزم و اراده‌های کوچکتری نسبت به حاکمیت دارند در نتیجه بسیار ریسک گریز هستند و با به وجود آمدن کوچک‌ترین ملاحظات ولو اداری آن پروژه‌ها لغو می‌شوند.

تجربه حضور چین در کشورهایی مانند پاکستان که درگیری‌های سیاسی و حتی تروریستی هم‌اکنون در آن مشاهده می‌شود و این امر که چین همزمان ۵۵ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی انجام داده نشان از آن است که نظام اداری و ثبات سیاسی داخلی چندان برای چینی‌ها عامل تعیین کننده‌ای نیست و به طور کلی سرمایه‌گذاری حزب کمونیست سرمایه‌ای ریسک‌پذیر است که ناشی از حجم بالای مازاد تراز تجاری است.

همچنین تجربه سرمایه‌گذار ریسک‌پذیر حزب کمونیست چین را در کشورهای آفریقایی که همزمان درگیر کودتا و جنگ داخلی هستند نیز نمی‌توان دور از نظر نگاه داشت.

با این حال بطور کلی می‌توان گفت که در قبال ایران چینی‌ها به وضوح تمایل دارند هنجارهای بین‌المللی را رعایت کنند و به هیچ عنوان هزینه‌ی رابطه‌ی با ایران در برابر آمریکا را به عهده نمی‌گیرند و تنها به میزانی به تحریم‌های آمریکا پایبند نیستند که منافع استراتژیک آنها در غرب آسیا توسط ایران تامین شود.

جهت دریافت مهم‌ترین خبرها، ایمیل خود را وارد کنید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بخوانید:

دکمه بازگشت به بالا