لودگی سیاسی با طعم مبارزات انتخاباتی
خبرمهم: دعوا بر سر ریاست جمهوری است یا بیشتر خنداندن مردم؟!
به گزارش بخش سیاسی سایت خبرمهم، در فرهنگ بزرگ سخن، «لوده»؛ ویژگی آن که، سخنان مضحک میگوید و رفتاری غیرجدی دارد اما لودگی یا لودهگری؛ معنی اصلی این کلمه «دُلمه» است و چون در قرون وسطی این قبیل نمایشنامههای خنده دار را در لابلای شبیهخوانیهای مذهبی غمانگیز که به آن «میستر» به معنی اسرار میگفتند، اجرا میکردند به این نمایشنامه دلمه میگفتند. یعنی در میان غم، اشاعه شادی میکردند، همانند دلمه که در میان برگ مو، گوشت و برنج دارد. در فارسی به معنای نوعی نمایش خندهدار و مبتنی بر رویدادهای جزئی بیمعنا و موقعیتهای مضحک و اعمال پرسروصدا است. تفاوت مهمی که این قبیل نمایشها با سوتی یا خلبازی دارد، در لباس بازیگران بوده. لودهگری نمایش خندهآوری است که در آن طرح و کنش و موضوع بر شخصیت و مفهوم، تسلط دارند. از نمونههای نمایشهای لودگی میتوان «سازگاری» نوشته ی «آلبرت برمل» را نام برد. نوعی از نمایشنامه ی کمدی وجود دارد که تلفیقی است از موقعیتهای هجوآمیز خندهآور و مسائل احساسی و عاشقانه که «لودگی رمانتیک» نام دارد. نمونه آن نمایشنامه «تقلید ادبی» نوشته ی نیک هال است.
«لودگی سیاسی» عبارت ناآشنایی نیست!
لودگی سیاسی نه عبارت تازهای است نه به ذهن ناآشنا، گردشی در فضای رسانه و اخبار برای چند دقیقه به شما خواهد گفت دست بر قضا، لودگی سیاسی واژهای نام آشنا است و لودههای سیاسی در جهان سیاست به وفور قابل دسترس هستند:
= اوایل شهریور ۹۹ آن هنگام که پمپئو گِردِ جهان میگردید تا همراه و موافق پیدا کند برای فعال کردن «مکانیسم ماشه» روزنامه «گاردین» از قول دیپلماتهای سازمان ملل نوشت: «آمریکاییها واقعا «لودگی» را از حد گذراندهاند. آمریکاییها در اغلب موارد دست خود را بد، بازی کردند و از خود خشونت نشان دادند که موجب شد نه فقط در سیاست خود را منزوی کنند بلکه چهرهای ناخوشایند از خود نشان دهند».
= مهرماه ۹۶ روزنامه ی خراسان در مطلبی با عنوان:«زنبیلی برای دیده شدن» نوشت: لودگی سیاسی سرنوشت بسیاری از کارگزاران فعلی جامعه است. فقط زنبیل قرمز برایتان جالب بود؟ رای بقایی به احمدینژاد در انتخابات گذشته هم شبیه همان زنبیل قرمز است. اصلا در بقایی و زنبیل قرمز نمانید. نطق خانم نماینده و شعر «خدای رنگین کمان» هم از همین دست است. سلفی گرفتن با خانم موگرینی و لوور پاریس هم. روی دیگر این سکه چیست؟ مشت آقای نماینده به صورت پلیس. داد و هوار خانم نماینده سر معاون استاندار. فحاشی آقای نماینده جلوی دانشگاه. سطح آدمها را دو جا باید شناخت؛ یک جا وقتی خواستند رای بیاورند و یک جا هم وقتی “خود” واقعی شان هستند؛ مثلا وقتی عصبانیاند. لودگی سیاسی نتیجه سوار شدن بر “جهل مردم” است. لودگی سیاسی نتیجه “تودهگرایی مفرط” است. کسانی که با لودگی سیاسی توجه مردم را جلب میکنند، سطح سیاسی شان عکس گرفتن با موگرینی و عصبی مزاجی مقابل نقد مردم و زنبیل قرمز برای جلب توجه است. لودگی سیاسی، خروجی قدرت یافتن از طریق «هیجان» مردمی است نه “عقلانیت”. در بقایی نمانید؛ خروجی سیاسی “تکرار میکنم…” نیز از جنس زنبیل قرمز است. “توده گرایی” با “مردم گرایی” متفاوت است. باید در این باره بیشتر نوشت.
= آبان ۹۸، اکبر زمانی در یادداشتی که در اختیار آفتاب یزد قرار میدهد با عنوان:«اعتراض سیاسی یا لودگی» مینویسد:« آنچه که در تظاهرات لبنان دیدهایم جریان نوینی در اعتراضات نسبت به سیاست بود. انسان سیاسی در گذشته کسی بود که نسبت به زیست اجتماعی و انسانی دغدغه داشت و این دغدغه او را مجاب میکرد با حجم زیادی از مطالعه و تحقیق در همه جنبههای فکری بپردازد و به آنچه از لای مطالعات بیرون میآورد، عمل میکرد. با این تعریف از انسان سیاسی اگر به رخداد لبنان بنگریم حامل نابودی انسان سیاسی است نه از این جهت که شادی در اعتراض مخالف با خرد و خردورزی و اینهاست؛ بلکه ما شاهد لودگی در اعتراض سیاسی لبنان هستیم. اعتراضات لبنان، نسبت به سیاست شبیه به یک جنبش اجتماعیای است که برای عدم آزادیهای اجتماعی ایجاد میشود. شاید در چند دهه پیش اگر با اینچنین رخدادی روبرو میشدیم برایمان تعجبآور بود! در جریان لبنان متوجه میشویم اعتراضات علیه سیاست به شادی و سرگرمیمردم تبدیل میشود. کما اینکه شاید هیچ تحلیلی، رهبریتی، خردی و…در این جمع شدن وجود نداشته باشد و مهم جمع شدن است اینکه افراد اعتراضات سیاسی را به فضای سرگرمیتبدیل میکنند مهم است و حرف زیادی دارد! در واقع این جمع شدن برای کنار هم قرار گرفتن برای بزم است که همین موجب میشود افراد زیادی پای صحنه بیایند.»
= آبان ۹۶، حمید رسایی نماینده اصولگرای مجلس هشتم و نهم که از حامیان دولت قبل بود، در توئیتر خود و در واکنش به لودگی سیاسی حمید بقایی مینویسد: «قراردادن«دفاعیات» در زنبیل، به معنای بیارزشی دادگاه نیست، بلکه بیارزشی دفاعیات را تداعی میکند! چطور این نکته بدیهی را نفهمیدند!»
= ۲۰ مهر ۹۹ روزنامه جام جم در مطلبی که به قلم استفان لندمن (تحلیلگر آمریکایی فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد) نوشته شده با عنوان: « از ترامپ، انتظار ادب نداشته باشید» خاطرنشان میکند: «در جریان شیوع ویروس کرونا، مشاهده کردیم چگونه مقامات آمریکایی منافع سیاسی خود را بر جان میلیونها شهروند ترجیح دادند و موجبات مرگ بیش از ۲۰۰هزار نفر را فراهم آوردند. ترامپ در آن زمان رسما ویروس کرونا را مسخره کرد. او ترجیح میداد با بیادبی، تمسخر و لودگی خود، توجه رسانهها و افکار عمومی آمریکا و جهان را نسبت به خود جلب کند. نتیجه این بازی ترامپ را از همان هفتههای نخست شیوع کرونا مشاهده کردیم؛ جایی که ویروس کرونا به سرعت در سراسر آمریکا شایع شد و برخی شهروندان که تصور میکردند(مطابق رفتار و مواضع ترامپ) این ویروس، حیات آنها را به صورتی جدی تهدید نمیکند، با واقعیتی دیگر روبه رو شدند.»
لودگی عیب نیست کسب کار بعضیها است!
این که فکر کنیم لودگی عیب است، ننگ است، عار است، خطا است و نظائر این، راه به خطا پیمودن است. اصلا لودگی در نظر عدهای عیب که نیست هیچ؛ کسب و کار است، شهرت است، محبوبیت است، پایگاه اجتماعی و سبد رای است و این تازه آغاز ماجرا است.
اکنون نیمی از کسانی که روزی روزگاری در این سرزمین شغلی برای شان به وجود آورده شده بود؛ خود را لایق ریاست جمهوری میدانند از فلان چهره ی فراموش شده ی سیاسی تا کسی که سالها است روی نیمکت جمهوری اسلامی ایران مترصد آن است که یکی از بازیکنان داخل زمین مجروح و مصدوم شود تا نوبت به بازی دادن به او نیز برسد!
این مسئله خود جای بسی حرف دارد که چگونه بعدِ ۴ دهه قوانینی مصوب نکردهایم که خودِ شخص با دیدن بندها وشرایط ریاست جمهوری، وقت وزارت کشور و شورای نگهبان را نگیرد اما شرایط ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری این روزها از عضویت در فلان باشگاه و گروه واتساپی نیز آسانتر است.این دو مسئله را به کناری گذاریم و بپردازیم به برخی مصاحبهها، خاطره گفتنها، شفاف بازیها و صریحگوییها که جز هزینه چیزی در بر ندارد.
بعد سالها یادشان میافتد که بگویند فلان روز از چراغ قرمز عبور کردیم؛ اسم این چیست؟ شجاعتِ اعتراف لابد! بعد سالها یادشان میافتد که سر امتحان فلان درس در مدرسه به فلانی که حالا معاون فلان وزارت خانه است تقلب رسانیده اند؛ اسم این چیست؟ لابد خاطراتی که دچار خودافشاگری و دیگر افشاگری شده است! بعد چند دهه تازه دل شان خواسته بگویند فلانی که سه ماه پای او در گچ بود را ما زمینگیر کردیم؛ اسم این چیست؟ لابد حلالیتطلبی! این روزها مصاحبههایی از برخی به اصطلاح رجل سیاسی میخوانیم که سلبریتیهای فوق فانتزی هم لب به گفتن برخی از حرفهایی که درون این مصاحبهها رد و بدل میشود، باز نخواهند کرد لابد آن آقا و یا خانم به ظاهر سیاسی نمیداند فرق دارد اعتراف کنیم، خاطره بگوییم، شفاف بازی کنیم یا لودگی. واقعیت این است که این روزها بعدِ پوپولیست ها، چشم مان به جمال لودههای سیاسی روشن و منور شده است!
ای کاش آنهایی که لوده بازیهای سیاسی شان با تیراژی بالا در فضای مجازی دست به دست میشود نیم نگاهی هم به واکنشها میانداختند چون گفته نمیشود وزیر سابق فلان و مدیر کل اسبق بهمان بلکه به راحتی میگویند و مینویسند مدیری از مدیران جمهوری اسلامی و این اسمش هزینه تراشی است؛ هزینه تراشی در سایه ی لودگیهای سیاسی!
لودگی واژه ی غریبی نیست!
واقعیترین حرف آن است که اساساً لودگی واژه ی غریبی نیست، خیلیها با لودگی تا به همین امروز توانستهاند صفحاتی از روزنامه و جایی در خبرگزاریها و رسانهها برای خود دست و پا کنند اصلاً تخصص بعضی سیاست نیست؛ لودگی است گویی نان و نوای آنان در لودگی خلاصه میشود(!) سادهترین تعریف از لودگی یعنی همینهایی که خیال میکنند با گفتن برخی خاطرات و زدن برخی حرفهای به ظاهر ساختارشکنانه میتوانند رئیس جمهور شوند اصلا خودِ این «خودرئیس جمهور پنداری» عدهای «لودگی» است، ساختار قدرت و سیاست را ریشخند کردن است البته حق هم دارند چون در خلوتِ آنها این جمله بیداد میکند که وقتی « محمود احمدینژاد» رئیس جمهور شد چرا ما نشویم؟ این تفکر هم لودگی را به رسمیت شناختن است که خیال کنند مردم هنوز مثل ۸۴ فکر میکنند!
بعضیها در لودگی، حرفهای شده اند!
اسمی از هیچ شخصیتی نخواهیم برد،حتی اشاره نیز نخواهیم کرد، آدرس نیز نخواهیم داد اما برخی سخنرانی ها، تحلیل ها، شاهد مثال آوردنها و ادعاها حتی از سوی رسمیترین مقامات این روزها در بین مردم کوچه و بازار یک نام بیشتر ندارد؛ لودگی و اما این لودگیها باعث شادی و خنده ی مردم نمیشود که برعکس، آنان را دچار حزنی عمیق و یاسی شدید نیز میکند!/آفتاب یزد