انتقادهای بیپرده از عملکرد مجلس
به گزارش بخش سیاسی سایت خبرمهم، چند ماهی از آغاز به کار رسمی مجلس یازدهم میگذرد و در همین مدت کوتاه انتقاداتی به عملکرد و تصمیمات نمایندگان وارد شده است. نکته قابل تامل آنجاست که ساکنان جدید بهارستان بهجای صرف وقت خود برای برنامهریزی بهتر در قانونگذاری برای حل مشکلات، به نقد ساکنان قبلی میپردازند و آنها را مسبب برخی کاستیها میدانند و معتقدند مجلس دهمیها سبب شدند تا این نهاد دیگر در راس امور نباشد. خارج از بهارستان هم بحث انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ گرم است و همین موضوع تبدیل به دغدغه این روزهای سیاسیون شده است، اما احزاب و جریانهای سیاسی هنوز کاندیدا یا کاندیداهای خود را برای حضور در این انتخابات معرفی نکردهاند و به جمعبندی قطعی درباره نحوه حضور در این رقابت نرسیدهاند. ظاهرا هر دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب قصد دارند در دقیقه ۹۰ به معرفی کاندیداهایشان برای انتخابات بپردازند که این تصمیم از جهاتی مثبت و از جهاتی منفی است. در راستای بررسی دغدغههای این روزهای سیاسیون و نسبت آن با انتخابات ۱۴۰۰، حسن غفوریفرد فعال سیاسی اصولگرا بهگفتوگو پرداخته است که در ادامه میخوانید.
بیش از دو ماه از آغاز به کار مجلس یازدهم میگذرد. با توجه به سبقه حضورتان در مجلس، عملکرد نمایندگان دوره یازدهم را چگونه ارزیابی و تصور میکنید امکان تعامل آنها با دولت با توجه به سلایق سیاسیشان تا چه اندازه وجود دارد؟
در پاسخ به این سوال اول باید به این موضوع اشاره کنم که بسیار زود است به یک نتیجهگیری یا جمعبندی از عملکرد مجلس یازدهم پرداخته شود، الان حدود سه ماه است که مجلس یازدهم کار خود را بهصورت رسمی آغاز کرده و بسیار زود است که بخواهیم عملکرد آن را مورد بررسی قرار دهیم، زیرا مدت مدیدی از وقت این مجلس صرف مشکلاتی از قبیل کرونا بود.
اما مجلس یازدهم در همین مدت یعنی از زمان آغاز به کار تاکنون موضوعاتی را داشته که بعضا حاشیهساز شده است.
بله. مجلس یازدهم دو موضوع را بررسی کرد که قابل بحث است؛ نخستین موضوع به بررسی پرونده آقایغلامرضاتاجگردون بازمیگردد و دیگری ریاست آقای مهردادبذرپاش بر دیوان محاسبات کشور که این دو مساله از موضوعات مطرح و پررنگ در مجلس یازدهم بود که به غیر از اینها تا به امروز طرح یا پیشنهاد بهخصوصی از مجلس یازدهم ندیدهام، البته مخالفت آنها با گزینه پیشنهادی برای تصدی وزارت صمت هم بوده است.
به موضوع آقایان بذرپاش، تاجگردون و گزینه پیشنهادی وزارت صمت اشاره کردید. عملکرد مجلس در این ۳ پرونده چطور بود؟
در مورد آقای تاجگردون باید بگویم گزارش کمیسیونها که خیلی هم زمان داشتند، با آنچه در صحن علنی مطرح شد، تفاوت فراوانی داشت. کمیسیونها که وقت بیشتری داشتند، باید نتیجه دقیقتری میدادند اما آن را تایید کردند که در صحن علنی رد شد. این قضیه نشان میدهد حداقل یکی از دو گروه، اشتباه عمل کردهاند و این موضوع باید از نظر اکثریت بررسی میشد. باید قبول کرد که میشد بهتر از این عمل کرد و کمیسیون در رودربایستی و عمل انجام شده قرار نمیگرفت. در مورد مسأله ریاست آقای بذرپاش بر دیوان محاسبات کشورهم مجلس رای داد ولی بسیاری مخالف بودند و بهنظر میرسد به آنچه در نشریات و رسانهها مبنی بر داشتن شرایط احراز پست آمده بود، توجه نشد. آقای بذرپاش متولد ۵۹ است و اکنون در سال ۹۹ به سر میبریم یعنی ۴۰ سال. آییننامه مجلس میگوید که فرد تعیین شده برای ریاست دیوان محاسبات باید حداقل ۲۰ سال تجربه متناسب با این کار داشته باشد. یعنی بذرپاش باید از سن ۲۰ سالگی کار مرتبط با سمتش را انجام میداد و به دیوان محاسبات آشنا بود. وظیفه دیوان محاسبات بررسی عملکرد کل کشور و دولت است و به همین دلیل اهمیت دارد. یک جوان ۲۰ساله حتی اگر نابغه هم باشد در این سن دانشجوی ترم دو و سه دانشگاه است بنابراین بعید است که در چنین شرایطی بتواند به کسب تجربه برای تصدی مسئولیتهای مهم بپردازد. این موضوع، نقطه ضعفی است که وجود دارد و باید به آن دقت شود. در مورد وزیر پیشنهادی دولت برای تصدی وزارتخانه صمت هم مجلس باید تعامل بیشتری با دولت میداشت. وزارت صمت متشکل از چهار وزارتخانه است. وزارت صنایع خودش دو وزارتخانه است، وزارت صنایع و صنایع جنگی. یک وزارتخانه هم معدن و دیگری هم وزارت تجارت است. این چهار وزارتخانه در ابتدا تبدیل به سه وزارتخانه و سپس به ۲ و درنهایت یک وزارتخانه شد که اکنون بهعنوان صمت فعالیت میکند. این وزارتخانه بسیار مهم است و صحیح نیست که بخواهد با سرپرست و بدون وزیر اداره شود. شاید بهتر بود که مجلس با دولت تعامل و هماهنگی بیشتری داشت و به گزینه پیشنهادی دولت برای تصدی وزارت صمت رای اعتماد میداد. مجلس باید شرایطی را فراهم میکرد که وزارت صمت در ۱۱ ماه باقی مانده تا پایان دولت دوازدهم با سرپرست اداره نشود و وزیر داشته باشد. نکته قابل تامل آنجاست که دولت اصرار داشت که وزارت صمت تبدیل به دو وزارتخانه شود و دو وزیر متفاوت داشته باشد ولی اکنون شاهد هستیم که مجلس همان یک وزیر پیشنهادی دولت برای وزارت صمت را هم رد کرد.
در مجلس دهم سه فراکسیون ولایی، مستقلین و امید وجود داشت، اما در مجلس یازدهم عملا این فراکسیونها وجود ندارد.آیا نبود این فراکسیونها یک مزیت است یا خیر؟
من بهعنوان یک اصولگرا خوشحال هستم که اکثریت مجلس را اصولگرایان تشکیل میدهند و این امتیاز بسیار مثبتی برای اصولگرایان بهخصوص برای نتیجه انتخابات ۱۴۰۰ است اما تجربه ثابت کرده که اگر تنها یک جناح با یک تفکر، اختیار تام داشته باشد و جناح مقابل در انزوا قرار گیرد، کشور به درستی اداره نخواهد شد و مجلس هم موفق نخواهد بود. در مجلس دهم ۳ فراکسیون وجود داشت اما در مجلس یازدهم فقط اصولگرایان هستند و اگر اصولگرایان تصمیمی بگیرند، این تصمیم بدون هیچ چون و چرایی رای خواهد آورد که این موضوع را از یک جهت میتوان مثبت تلقی کرد زیرا هر طرحی که ارائه شود میتواند بدون چالش مورد تایید قرار گیرد و محقق شود بنابراین مجلس یکدست اصولگرا از این مزیت بهرهمند است که میتواند هر طرحی را که برای کشور مفید میداند، بدون اتلاف وقت تصویب کند. جناح اقلیت در دورههایی که من نماینده مجلس بودم، برای مخالفت با برخی طرحها حدود ۲۰ سوال طرح میکرد که پای هر کدام از آنها ۳۰ تا ۴۰ امضا داشت و حتی خواندن این نامه، یکی دو ساعت زمان میبرد. این روش اقلیت مجلس از جمله کارهایی بود که برای مقابله با خواست اکثریت انجام میشد و این شرایط بر مجلس یازدهم حاکم نیست و عملا این وقت تلف کردنها از سوی اقلیت وجود ندارد، چراکه در اصل اقلیتی هم وجود ندارد و مجلس میتواند طرحهایش را با جدیت دنبال کند و حضور بهتری برای اقدامات مفید در راستای پیشرفت کشور و رفع مشکلات داشته باشد. این مجلس باید بتواند با دولت هماهنگی بیشتری داشته باشد و در کنار آن، کارهایش را پیش ببرد و با توجه به توصیه مقام معظم رهبری، بهترین عملکرد را داشته باشد.
مشکل آنجاست که برخی با کنار گذاشتن مجلس خواستار حل همه مشکلات از سوی دولت هستند، مانند مشکلات اقتصادی که همه میدانند بخشی از آن به سبب تحریمهاست.
درست است. الان بزرگترین مشکل مملکت، مسأله اقتصادی است. وضعیت ارز و معیشت مردم اصلا خوب نیست. این مشکلات مشهود و غیرقابل کتمان است، بهنحوی که اصلا نیاز به گفتن ندارد و همه میدانند اما این مسائل قابل حل است .
چگونه؟
نیاز به یک کار گروهی دارد که با تمام توان سرکار بیاید و این مشکلات را حل کند. مجلس یازدهم فرصت این کار را دارد بدون آنکه از طرف جناح رقیب برایش مشکلی ایجاد شود، مشکلات کشور بهویژه در حوزه اقتصادی را حل کند. نکته منفی هم که در این ماجرا وجود دارد این است که نظر جناح مخالف در داخل مجلس شنیده نمیشود و همین موضوع ممکن است مشکلساز شود. به هر حال مجلس یازدهم تا الان توانسته بهتر از مجلس دهم عمل کند و امید است که بتواند بهتر عمل کند.
نمایندگان کنونی مجلس همان کاندیداهایی هستند که در سال ۹۸ و در زمان تبلیغات انتخاباتی خود، انتقاداتی را به مجلس دهم وارد کردند و عنوان کردند مجلس باید در راس امور قرار بگیرد. شما چقدر این انتقادات را وارد میدانید؟
اینکه مجلس در راس امور باشد در قانون اساسی آمده است. یعنی قانون اساسی بهنحوی تنظیم و ارائه شده که مجلس در راس امور باشد. بسیاری از حقوقدانان هم معتقدند که قوه قضائیه و قوه مجریه، هیچ وظیفهای غیر از عمل کردن به مصوبات مجلس ندارند. مثلا قوه مجریه فقط آن طرحهایی را میتواند اجرا کند که قوه مقننه تصویب شده و در چارچوب مصوبات مجلس است. اگر قوه قضائیه هم بخواهد متهمی را محکوم یا تبرئه کند، باید بر اساس مصوبات مجلس عمل کند. یعنی مثلا اگر کسی مرتکب جرمی شد، جزایش فلانچیز است. بنابراین در قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است که مجلس باید در راس امور باشد. در کشور ما یعنی ایران مانند آمریکا عمل نمیشود که رئیس جمهور حق وتو داشته باشد. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران طوری نوشته شده است که مجلس به تنهایی در راس امور است و دو قوه دیگر موظف هستند که مصوبات مجلس را رعایت کرده و به آنها عمل کنند. این طور نیست که مثلا مجلس یازدهم قانونی را بخواهد ولی مجلس دهم نخواهد یا برعکس.
البته تنها تاکید قانون اساسی مبنی بر اینکه مجلس در راس امور است کافی نیست و بعضا برخی عملکردها از سوی نمایندگان است که ناقض این موضوع میشود. اینطور نیست؟
بله. مشی نمایندگان و عمل آنها باید بهنحوی باشد که مجلس در راس امور قرار گیرد. نباید یک نماینده طوری عمل کند که مثلا باج بدهد یا رشوه بگیرد، چراکه در این صورت مجلس عملا از راس امور خارج میشود. اینکه مجلس در راس امور باشد، در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است و قابل انکار نیست، اما این باید با رفتار و مشی نمایندگان همخوانی داشته باشد و این نمایندگان هستند که به این قانون معنا میدهند. در مجلس دهم شاهد بودیم که استیضاح یا سوالی از یک وزیر مطرح میشد و بعد ۵۰ تا ۱۰۰ نفر هم این استیضاح را امضا میکردند، اما در موقع رایگیری، ۳۰ نفر بیشتر به آن رای نمیدادند. آنجا مبادلات و بده بستانهایی انجام شده بود که عملا مجلس را به نقطه ضعف کشانده بودند. بعضیها که کمی بدبینتر بودند، عنوان میکردند که از اول این سوال یا استیضاح حقیقی نبوده است. آنها صرفا اسمشان را مینوشتند تا بعدا با یکسری تبادلات غیرقانونی یا غیرشرعی با وزرا، رای خودشان را تغییر دهند. اینکه وزیری چهار بار استیضاح شده و هر بار رای گرفته است، پدیده عجیبی بود که در مجلس دهم اتفاق افتاد و بسیاری از افراد علاقمند به انقلاب و افراد علاقه مند به نظام را بسیار دلگیر و ناراحت کردند. امیدوارم این اتفاق در مجلس یازدهم نیفتد، رفتار نمایندگان مجلس بهنحوی باشد که مجلس در راس امور قرار گیرند و ما شاهد بده بستانها نباشیم.
تحلیلتان از وضعیت جریانهای سیاسی برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ چیست، زیرا بهنظر میرسد که جریانهای سیاسی هنوز فعالیت خودشان را برای حضور جدی در این انتخابات آغاز نکرده و آن را به دقیقه نود سپردهاند.
من فکر میکنم هر دو جناح حتما برای انتخابات ریاستجمهوری فعالتر خواهند شد چراکه در این انتخابات قرار است فقط یک نفر انتخاب شود. در انتخابات ریاست جمهوری هر دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا حتما کاندیداهای مشخص خودشان را خواهند داشت و من یقین دارم که مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری بالاتر از انتخابات مجلس خواهد بود. بهنظر میرسد که رقابت در انتخابات ریاستجمهوری بین آن دو گروهی است که سابقه بیشتری داشتهاند. از سال ۷۶ و از دولت اصلاحات به بعد این دو گروه بیشتر مطرح بودند و چهرههای شناخته شده هم معمولا به یکی از این دو گروه اصلاحطلب و اصولگرا وابسته هستند. کاندیدا شدن چهره مستقل برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ بعید است اما تجربه انتخاباتی ما تجربههای دقیقه نودی است و همیشه دقیقه نود تعیینکننده است. بنابراین این احتمال وجود دارد که یک چهره قوی مستقل پیدا و کاندیدا شود، اما به هر حال افرادی کاندیدا خواهند شد که به احتمال زیاد، سابقه و ریشه در تاریخ قدیمیتری دارند و مردم نسبت به آنها شناخت بیشتری دارند.
چهرهای که برای انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ کاندید میشود، باید چه ویژگیهایی داشته باشد و تا چه اندازه کاریزمابودن آنها برای جلب آرای مردم از اهمیت برخوردار است؟
کاریزمابودن تاثیرات فراوانی دارد. چهرهای که بتواند توجه مردم را جلب کند، برای مردم ایده و پیشنهادات جدید داشته باشد، بتواند امیدهای توسعه اقتصادی را برای مردم ایجاد کند و مردم را به آینده خودشان امیدوارتر کند بسیار مهم است. چهرهای که میخواهد رئیسجمهور شود باید یک چهره ملی کاریزماتیک باشد، دیگران را تخریب نکند و ایدههای امیدبخشی برای مردم داشته باشد./آرمان ملی