بین المللیورزشی

چرا مارادونا؟ چرا رونالدو نه؟

خبرمهم: همه اتفاقاتی که در جام جهانی ۹۰ و ۲۰۰۶ افتادند شبیه هم نیستند؛ یعنی ماجرا عناصری داشت که شور و جزییات داستان را زیادتر می‌کرد. اما این سوال مطرح می‌شود که چرا عاقبت مارادونا و رونالدو این قدر از هم متفاوت هستند؟

به گزارش بخش ورزشی سایت خبرمهم،  «یکی از لحظات سخت تصمیم‌گیری انسان لحظه‌ای است که بین عقل و احساسش گیر می‌کند. اما شاید سخت‌تر این موقعیت زمانی باشد که انسان بین احساس و احساسش حیران بماند.

جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیاست. تیم میزبان با تیمی رویایی که در آن بازیکنانی نظیر زنگا، بارسی، برگومی، دونادونی، مالدینی، ویالی و اسکیلاچی بازی می‌کردند در یک نیمه نهایی مقابل آرژانتین مدافع عنوان قهرمانی قرار می‌گیرد. آرژانتینی که ستاره کم ندارد اما همه چشم‌ها در این تیم به یک نفر خیره شده است؛ مارادونا. مارادونایی که چند سال قبل، دقیقش ۶ سال، از بارسلونا راهی بندر ناپل شده بود و این تیم را از یک تیم در حال سقوط به قهرمانی سری‌ آ رسانده بود. مارادونا در شهر ناپل به اندازه خدا پرستیده می‌شد اما رویارویی تیم‌های ملی ایتالیا و آرژانتین یک آزمون سخت را برای هواداران ناپولی رقم زد. به واسطه بازی‌های سرنوشت یا اهمال مدیران فوتبال ایتالیا یا شیطنت برخی افراد بازی آتزوری و آلبی سلسته در ورزشگاه سن‌پائولو برگزار شد. آنجا هوادارانی که ۶ سال پیاپی با حنجره‌های‌شان نام مارادونا را فریاد زده بودند ‌باید بین خدای فوتبالی‌شان، کسی که توانسته بود شمالی‌های مغرور را سر جایشان بنشاند و تیم وطن‌شان یکی را انتخاب می‌کردند؛ انتخاب بین احساس و احساس! قبل از بازی مارادونا در چند مصاحبه از هواداران ناپولی خواسته بود، آرژانتین را تشویق کنند. مارادونا با پیش کشیدن بحث‌های طبقاتی در ایتالیا و اشاره به شعارهای زشتی که هواداران تیم‌های شمالی نظیر یووه، اینتر و میلان علیه ناپلی‌های فقیر سر می‌دادند، می‌خواست بر شکاف موجود در این کشور بیفزاید.

این کار مارادونا انتقادات زیادی را به همراه داشت. آن دوره ایتالیا امیدواری زیادی به کسب قهرمانی داشت اما نتوانست در طول ۱۲۰ دقیقه بر آرژانتین غلبه کند تا بازی به ضربات پنالتی کشیده شود. باز هم نیروهای مافوق بشری دست به دست هم دادند تا شرایط دراماتیک‌تر شود و همه ‌چیز به پنالتی آخر مارادونا مقابل زنگا وابسته شد. مارادونا در میان هیاهوی تماشاچیان، مقابل چشمان بهت‌زده ناپلی‌ها که در حال تماشای عذاب نازل شده از سوی خدایشان بودند، پشت توپ قرار گرفت. گل و تمام! آرژانتین رفت بالا و ایتالیا شکست. درست مثل آن چه در وجود ناپلی‌ها و تمام علاقه‌مندان مارادونا اتفاق افتاد. رابطه مارادونا با هواداران ناپولی و برخی بازیکنان تیم هیچ‌وقت مثل سابق نشد. یک سال بعد مارادونا با فضاحت تمام در حالی که به انواع و اقسام جرم‌ها متهم شده بود، ایتالیا را ترک گفت. چندین سال بعد دوباره مارادونا راهی ناپل شد و هوادارانی که دیگر عصبانی نبودند دوباره برای او سنگ تمام گذاشتند تا رابطه بین مارادونا و ناپلی‌ها تبدیل به یکی سادومازوخیستی‌ترین روابط تاریخ بشود.

۱۶ سال بعد و جام جهانی ۲۰۰۶. بازی دو تیم انگلستان و پرتغال در مرحله یک چهارم نهایی جام جهانی. انگلستان با نسل طلایی خود، بازیکنانی نظیر جرارد و لمپارد و رونی و فردیناند و اشلی کول و دیوید بکام برای ثبت یک اتفاق تاریخی به آلمان سفر کرده بود. پرتغال نیز با اسکولاری که ۴ سال قبلش برزیل را فاتح جام جهانی کرده بود، می‌خواست از فرصت در کنار هم بودن ستاره‌های نظیر فیگو ، مانیش، کاراولیو و کریس رونالدو نهایت استفاده را ببرد. یکی از تقابل‌های جالب بازی رویارویی رونالدو با همبازیانش در یونایتد بود. به ‌طور مشخص او باید مقابل فردیناند، نویل و وین رونی بازی می‌کرد. رونالدو ۳ سال قبل راهی منچستر شده بود. او در این ۳ سال آن قدر خوب کار کرده بود که شیاطین سرخ عاشق او شوند. یک بازیکن آینده‌دار که می‌توان روی او برای موفقیت‌ها بزرگ حساب باز کرد. اما در بازی انگلستان و پرتغال اتفاقاتی افتاد که به نظر می‌رسید، می‌تواند رابطه هواداران انگلیسی به خصوص منچستری را با کریس خراب کند. در دقیقه ۶۲ و در صحنه اخراج وین‌ رونی، امید اول گلزنی سه‌شیرها در بین بازیکنان پرتغالی که داور بازی الیزوندو را دوره کرده بودند، نقش رونالدو بیشتر به چشم می‌آمد. حتی درگیری واضحی بین او و وین رونی رخ داد. رونی اخراج و بازی به ضربات پنالتی کشیده شد. ستاره‌های انگلیس نظیر جرارد و لمپارد به بدترین شکل پنالتی‌های خود را خراب کردند. دستان سرنوشت وارد بازی شد تا همه ‌چیز را به پاهای رونالدو و ضربه آخر گره بزند. پسر طلایی منچستر، کشف فرگی، امید آینده شیاطین سرخ پشت توپ قرار می‌گیرد و تمام! انگلستان باز هم در ضربات پنالتی حذف می‌شود و پرتغال به نیمه ‌نهایی می‌رسد. در همان لحظات برخی تصور می‌کردند تمام انگلستان به خصوص اهالی منچستر و ملی‌پوشان یونایتد و در راس آنها رونی منتظر بازگشت کریس هستند تا با او تسویه حساب کنند.

دیروز‌ گری نویل، مدافع آن سال‌های تیم ملی انگلیس و منچستر در مصاحبه با اسکای‌اسپورت در واکنش به آن داستان و توضیح این که چرا رونالدو خیلی ساده به شرایط نرمالش در تیم برگشت، گفت در اولین جلسه تمرینی بعد از جام جهانی، فرگوسن خیلی زود دست به کار شد و رونی و کریس را به اتاقش فرا خواند و درگیری‌ آن دو را حل و فصل کرد. دو بازیکن با هم دست دادند، ملی‌پوشان یونایتد با رونالدو خوش و بش کردند و در نخستین بازی فصل بعد که در نهایت منجر به قهرمانی یونایتد بعد از چند فصل ناکامی همچنین اولین درخشش بزرگ رونالدو برای تیم شد هیچ خبری از درگیری هواداران با کریس نبود. انگار نه انگار دو ماه قبل همین بازیکن، حکم مرگ انگلیسی‌ها را صادر کرده بود. در واقع به قول نویل هواداران و بازیکنان خیلی معقولانه با کریس برخورد کردند. آنها متوجه بودند که هر بازیکنی باید برای موفقیت تیم ملی کشورش بجنگد و این قضیه‌ای کاملا جدا از فوتبال باشگاهی است.

این واقعیت است همه اتفاقاتی که در جام جهانی ۹۰ و ۲۰۰۶ افتادند شبیه هم نیستند؛ یعنی ماجرا عناصری داشت که شور و جزییات داستان را زیادتر می‌کرد. اما این سوال مطرح می‌شود که چرا عاقبت مارادونا و رونالدو این قدر از هم متفاوت هستند؟ برای پاسخ به این سوال باید برگردیم به کاراکتر مارادونا و کاری که او در ناپل کرد. مارادونا و رونالدو هر دو در فوتبال درخشیدند اما دیگو تیمی را قهرمان کرد که دو فصل قبلش نزدیک بود، سقوط کند. قهرمانی منچستر اما با رونالدو و ۱۷ گلی که به ثمر رساند یک اتفاق خوشایند ولی تکراری در بین هواداران محسوب می‌شد. ناپلی‌ها با مارادونا زنده شدند و یونایتدی‌ها خوشحال‌تر. مارادونا و رونالدو در یکی از آخرین نظرسنجی‌های فورفورتو هر دو جزو ۳۰ چهره منفور دنیای فوتبال قرار گرفتند. این که این نفرت از چه جنسی است و چه فاکتورهایی دارد، بحث جداگانه‌ای می‌طلبد ولی نشان می‌دهد هر دو بازیکن جزو چهره‌های تاثیرگذار دنیای فوتبال هستند. با این حال رونالدو هیچ‌وقت کاریزمای مارادونا را نداشت و ندارد. آن چهره قدیس‌گونه با موهای بلند و شور و هیجان آمریکای لاتینی، مختص کسی است که نمی‌توان با او به اعتدال رفتار کرد؛ یا باید عاشق او باشیم یا متنفر.»/اعتماد

جهت دریافت مهم‌ترین خبرها، ایمیل خود را وارد کنید:

‫۲ دیدگاه ها

  1. بنظر من نسل جدید که نظر میدهند مارادونا را نمیشناسند ، بقولا مارادونا ، ناپولی را زنده کرد ،، اصلا من همچین چیزی ندیدم ، بنظرم هیچکدام نه مسی ، نه رونالدو ، نه شاعر ، نه مریخی … هیچکدام نمیتونند مارادونا باشند. فقط زیدان میتونست باشه که نشد ، بنظرم برای جواب بعضی ها باید یه توپ در زمین چمن بهشان داد تا بفهمن حمل توپ چقدر سخت هست بعد بگن نظر بده ،، تا بفهمند مارادونا چطوری طراح تیمش بود و چطوری ساخته و پرداخته میکرد.
    با تشکر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بخوانید:

دکمه بازگشت به بالا