به گزارش بخش ورزشی سایت خبرهای فوری، بالاخره سخنگوی دولت از امکان حضور زنان در بازیهای ملی فوتبال خبر داد و ظاهرا باید منتظر باشیم که در اولین بازی تیم ملی فوتبال بخشی از ورزشگاه را برای حضور بانوان اختصاص دهند. آیا مساله حل شده است؟ به یک معنا بلی و به یک معنا خیر! بلی حل شده، چون هدف فیفا تامین میشود و فوتبال ایران دچار محرومیتهای فیفا نمیشود. ولی حل نشده است، اتفاقا به همین دلیل که هدف فیفا تامین شده، در حالی که باید هدف جامعه ایرانی تامین شود. دو مشکل اساسی در مواجهه با این مشکل وجود داشت.
اول اینکه ممانعت از حضور زنان در ورزشگاهها، قانونی نبود. چه دلیلی بهتر از اینکه اکنون که مجاز شده است، هیچ قانون جدیدی برای مجاز اعلام شدنش تصویب نشده است. به علاوه در گذشته در مسابقات والیبال نیز زنان در ورزشگاهها حاضر میشدند و تفاوتی میان سالن والیبال و ورزشگاه فوتبال وجود ندارد. اتفاقا از برخی جهات سالن والیبال به دلیل کوچکتر بودن بدتر هم هست. تاکنون هم هیچ کس حاضر نشده است مستند قانونی این منع را با دقت ارایه کند. برخی از افراد به فتاوای برخی از آقایان مراجع اشاره میکنند. در عین احترام به این فتاوا و فارغ از اینکه این یک اظهارنظر موضوعی است، باید گفت وظیفه حکومت تبدیل فتوای مشهور به قانون است تا برای همه اعتبار اجرایی و قانونی داشته باشد، در حالی که فتوا فقط برای مقلدان هر مرجع لازمالِاتّباع است.
در حقیقت باید گفت تنظیم و اداره امور براساس قانون و سخن گفتن با ادبیات حقوقی به ویژه در اموری که به حقوق مردم مربوط میشود مساله مهمتر ما است تا حضور یا عدم حضور زنان در ورزشگاهها. امیدواریم که مقامات رسمی در این باره توضیحات کافی دهند.
اینکه فضای ورزشگاهها خوب است یا بد، ربطی به اصل این ماجرا ندارد. اگر از برخی از مردم درباره حضور در ورزشگاهها بپرسید حتی دوست ندارند پسران و حتی مردانشان در این فضای آلوده حاضر شوند، ولی نکته مهم این است که بخشی از آلودگی این فضا ناشی از ترکیب حاضران در ورزشگاه است که منحصر به مردان جوان و میانسال شده است. اگر زنان نیز حاضر میشدند، شاید قضیه فرق میکرد. مهمتر از همه اینکه یکی از علل درخواست زنان برای حضور همین منع موجود است که مبتنی بر قانون نیز نیست.
شاید اگر این منع نبود، چنین حرص و ولعی نیز برای حضور به وجود نمیآمد. مشکل بعدی درک نادرست از دخالت فیفا در حضور زنان در ورزشگاه است. دادستان کل کشور در این باره گفته است که فیفا چه کاری به ورزشگاه رفتن زنان دارد؟ دیگران هم دخالت فیفا را محکوم کردهاند. این درک نادرست از ماجرا است. سخنگوی دولت در توجیه پذیرش این امر گفت که الزام فیفا برای حضور بانوان در ورزشگاهها فقط شامل ایران نیست.
یکی از کامنتگذاران اصولگرا زیرش نوشت که: «با این منطق که فیفا همه کشورها رو ملزم به حضور زنان در ورزشگاهها میکنه میخوان زیر بار حرفش برن؛ لابد اگر فردا هم سازمان ملل همه کشورها رو ملزم به تصویب قانون ازدواج همجنسبازان کنه دولت زیر بارش میره!!» فیفا هیچ کشوری را مجبور به انجام هیچ کاری نمیکند و اصولا قادر به انجام این کار هم نیست. این ما هستیم که پیشاپیش چنین شرایطی را پذیرفتهایم. فیفا یک نهاد بینالمللی است که عضو آن شدهایم و مقررات آن را پذیرفتهایم. یکی از ضوابط آنان نفی تبعیض جنسیتی است. نفی تبعیض نژادی هم جزو ضوابط دیگرشان است. پرهیز از مسائل سیاسی هم هست. برای همه اینها مقررات دارند. حالا اگر ما خواستیم عضو این نهاد باشیم، باید همه مقررات آن را نیز بپذیریم و اگر نخواستیم، همین امروز میتوانیم از آن خارج شویم و آنان هم هیچ مشکلی با این مساله ندارند. پس بهتر است اعتراض را متوجه اصل حضور در فیفا کنید. اگر از فیفا بیاییم بیرون باید دور فوتبال را خط بکشیم و فقط به فوتبال محلات دل خوش باشیم. چون هیچ مسابقه بینالمللی در ذیل فیفا را نمیتوانیم شرکت کنیم. بنابر این بهتر است صریح اطلاعیه دهید و خواهان خروج از فیفا شوید.
به نظر من و به لحاظ آنچه که از عرف مذهبی میفهمم، اصل فوتبال و حضور مردان در این ورزشگاهها و حواشی آن، دورتر از فرهنگ و ارزشهای دینی است تا حضور زنان در ورزشگاهها. در واقع اگر خون مذهبی کسی بخواهد به جوش بیاید باید با اصل فوتبال و نیز حضور مردان در ورزشگاهها مخالفت کند که به مراتب با آموزههای سنتی دینی بیگانهتر از اصل حضور زنان در ورزشگاهها است. اگر هم نباشد حداقل میتوان گفت که کل این بازی با آموزههای سنتی دینی بیگانه است. ولی مردان مذهبی چون قدرت دارند آن را رواج دادهاند و کسی هم آن را خلاف شرع معرفی نمیکند.
هنگامی که مردان توانستند بوکس را از محدودیتهای شرعی عبور دهند، حل موارد دیگر برایشان کار سختی نیست. بنابر این باید با حضور در فیفا مخالفت کرد که اصل استقلال (به مفهوم رایج و رسمی) را نیز مخدوش کرده است. ولی چرا به این مساله اشاره نمیشود و کسی وارد آن نمیشود؟ علت اصلی ماجرا در جامعه و فرهنگ مردسالار است. در واقع برای مردان هر کاری مجاز دانسته میشود، یا حداقل تا آنجا که عرف اجازه دهد، در برابر کارهای آنان کوتاه میآیند ولی نوبت به دیگران که میرسد، مساله وجه شرعی پیدا میکند.
در پایان آنچه که از این سیاست در جامعه رسوب کرده است را میتوان مرور کرد. بیتوجهی به ادبیات حقوقی در اثبات و رد افعال شهروندان، تشدید گرایش تعدادی از زنان برای حضور در ورزشگاهها، چرا که این منع را به منزله نادیده گرفتن حقوق خود میدانستند، ایجاد زمینه برای انجام برخی اقدامات خلاف عرف مثل گریم کردن دختران و گذاشتن ریش و سبیل برای حضور در ورزشگاهها!! و شکل دادن یک بازی هیجانانگیز سیاسی!!
در نهایت پذیرفتن دستورات فیفا و تقویت این ایده که تغییرات از داخل و براساس قانون یا خواست مردم دور از ذهن است و باید فشار خارجی عمل کند!! آیا برای موارد دیگر میتوانیم از این تجربه درس بگیریم؟ مطمئن نیستم. اگر همین مقررات برای مسابقات باشگاهی الزامی شود چه خواهید کرد؟ پیشگیری بهتر و کمهزینهتر از درمان است. به خواست عمومی و عرفی احترام بگذاریم حتی اگر آن را نمیپسندیم. از این موارد خیلی بیشتر میتوان برشمرد که چگونه کوتاه آمدیم در حالی که برخلاف مسلم شرع بود. آیا درباره سود بانکی و ودیعه اجاره که مطابق شرع مشکل دارد اقدامی میشود؟ /روزنامه اعتماد