اجتماعیسلامت

روزهای دشوار بهبودیافتگان

خبرمهم: مشکلات اجتماعی بهبودیافتگان کرونا در زمان بازگشت به جامعه

به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرمهم، وقتی بعد از ۳۷روز برمی‌گردد سر کار و می‌نشیند پشت باجه، رئیس شعبه تا او را می‌بیند، سریع می‌آید سر میزش و بعد از احوالپرسی، گواهی سلامت می‌خواهد. برگه را که با دقت و وسواس برانداز کرد، می‌رود و بعد از یک تماس تلفنی کوتاه، برمی‌گردد. از او می‌خواهد از درمانگاه بانک هم تأییدیه سلامت بگیرد. امیر می‌رود و ۴روز بعد با گواهی سلامت درمانگاه بانک بازمی‌گردد اما رئیس شعبه باز هم اجازه نمی‌دهد که او پشت میزش بنشیند. او را به اتاقی در انتهای طبقه بالای شعبه می‌فرستند.
«وقتی رفتم، دیدم یکی دیگر از همکاران هم که قبلا کرونا داشته، آنجا نشسته. همانجا بود که فهمیدم برای ما بهبودیافتگان کرونا اتاقی جدا درنظر گرفته‌اند و همکاران به شوخی و خنده اسمش را گذاشته‌اند اتاق کوویدـ ۱۹.»
ویروس کرونا مثل گردبادی مخوف، زندگی انسان‌ها را درنوردیده و رویکردها و عادت‌های جدیدی را در جامعه، اقتصاد، رفتارهای اجتماعی و در یک کلام همه‌‌چیز به‌وجود آورده است. در مواجهه با این توفان، عده زیادی جان باختند، تعداد بیشتری در بیمارستان‌ها بستری شدند و چندین برابر این تعداد هم کارشان را از دست دادند و از نظر معیشتی دچار مشکل شدند. در هفته‌های گذشته تقریبا تمام تمرکز و انرژی جامعه، ‌دولتمردان و حتی کادر درمانی معطوف این سه گروه شد و دسته بزرگی از مردم که زندگی‌شان به‌شدت از کرونا تأثیر پذیرفته بود، تقریبا نادیده گرفته شدند. این دسته بزرگ، بهبودیافتگان کرونا هستند که حالا جامعه آنها را پس می‌زند و ناخواسته در راستای بازگرداندن آنها به قرنطینه و انزوا قدم برمی‌دارد. کسانی که باوجود نجات از بیماری و بهبود حال عمومی، اطرافیان خوب‌شدن‌شان را باور نمی‌کنند و باید برای اثبات سلامت جسمانی خود به آنها تلاش کنند. این افراد که هنوز از فشار روانی سنگین دوره درمان رهایی نیافته‌اند، حالا باید با اصطکاک محیط کار و تنش‌های اجتماعی بجنگند.

تصمیم دوباره برای قرنطینه خانگی

آنقدر فشار روانی و روحی روی امیر و همکار دیگرش در محیط بانک زیاد می‌شود که یک روز، برگه تأیید سلامتشان را در گروه تلگرامی که با سایر همکارانشان از قبل داشتند، می‌گذارند ‌اما باز هم رفتارهای عجیب و غیرمنتظره‌ای از آنها می‌بینند: «بعد از اینکه برگه‌ها را در گروه گذاشتیم و من توضیح دادم که ما ناقل نیستیم و خوب شده‌ایم، یک سکوت سنگین در گروه حکمفرما شد. همه آنلاین بودند اما کسی چیزی نمی‌گفت. این سکوت ترسناک بود و فقط معنای این را می‌داد که این برگه برای ما کافی نیست و باید شما همچنان در قرنطینه باشید. بعد از چند ساعت معاون شعبه با شکلک خنده نوشت که حالا یه‌ ماه تحمل کنید، چی میشه؟ تازه حقوقتون رو هم که می‌گیرید، کاراتونم یکی دیگه می‌کنه.» امیر می‌گوید اوایل شوخی و مزاح با بیماری آنها و کنایه و طعنه زدن برایشان مسئله نبوده اما به مرور که بیشتر می‌شود و در شکل کار هم رسوخ می‌کند، آزارشان می‌دهد؛ «مثلا وقتی همکار خانمم یک برگه اداری مکاتبه کرد و فرستاد به واحد دیگر. زنگ زدند که نیاز نیست شما برگه بفرستید، بگذارید در اتوماسیون خودمان پرینت می‌گیریم. آنها به تبعات این حرف‌ها و برخوردهایشان فکر نمی‌کنند اما واقعیت این است که ما منزوی‌تر شده‌ایم و گاهی اوقات باور می‌کنیم که هنوز بیماریم و دیگران حق دارند بدتر از این با ما رفتار کنند.» ادامه این رفتارها باعث می‌شود این دو بهبودیافته کرونا برای یک هفته مرخصی بگیرند و در خانه بمانند تا شاید ترس اطرافیان از آنها کاهش پیدا کند اما معتقدند که آنقدر وحشت عمومی از کرونا بالاست که به این راحتی امکان بازگشت به جامعه را ندارند؛ «این رفتارهای تهاجمی و منفی در محیط کار و حتی در خانواده در حالی تکرار می‌شود که پزشکان بعد از آزمایش آخر، تمام نکات ایمنی و بهداشتی را برایمان توضیح دادند؛ از اینکه همیشه ماسک به دهان داشته باشیم تا استفاده از الکل، دستکش و فاصله‌گذاری اجتماعی در محیط کار و خانه. می‌خواهم بگویم بهبودیافته کرونا با آگاهی کامل به جامعه برمی‌گردد و اتفاقا چون خودش آسیب‌دیده این بیماری است و رنج زیادی کشیده، بیشتر از بقیه تلاش می‌کند نکات بهداشتی و ایمنی را رعایت کند، ولی باز هم می‌بینیم که برخی دوست ندارند ما را ببینند و مستقیم و غیرمستقیم می‌خواهند فعلا جلوی چشمشان نباشیم.»

خانواده از من گریزانند

داستان امیر و همکارش در شعبه یکی از بانک‌های دولتی در استان البرز، قصه بسیاری از بهبودیافتگان دیگر هم هست؛ کسانی که به‌واسطه بیماری‌شان مورد آزار کلامی و روحی قرار گرفته و دچار تنش‌های متعددی در محیط اطراف خود شده‌اند. بیماری‌ای که بر روابط خانوادگی آنها تأثیر گذاشته و حتی به بحث و جدل هم کشیده شده. تنش‌های اجتماعی که دیده نمی‌شود و زیر سایه سنگین اپیدمی کرونا پنهان مانده‌اند: «من بعد از یک‌ماه طول درمان، ۷اردیبهشت‌ماه تصمیم گرفتم که به زندگی عادی‌ام برگردم. دکتر بعد از ۲۵روز اول وقتی آزمایش و عکس ریه‌ام  را دید، گفت که مشکلی نیست و می‌توانم با رعایت فاصله، از قرنطینه بیرون بیایم اما من به‌دلیل ترس همسر و ۲ دخترم یک هفته دیگر هم در اتاق ماندم، ولی بعد از آن وقتی قرنطینه را شکستم، دیدم که آنها برای من سفره جداگانه می‌اندازند یا تأکید داشتند من روی یک مبل خاص بنشینم، بعد از هر بار دستشویی رفتن، همسرم کامل آنجا را ضدعفونی می‌کرد و دائم می‌گفتند دست به چیزی نزن. آنقدر این رفتارها آزار‌دهنده شد که به دعوا و مشاجره کشید و همسرم باز سرکوفت‌هایش را شروع کرد که چرا رعایت نکردی و چقدر گفتم نرو سر کار، کرونا می‌گیری، اگر بچه‌ها می‌گرفتند تقصیر تو بود و… . در کل ورق علیه من برگشت و حالا چند روزی هست که با حالت قهر به خانه مادرم آمده‌ام.»
بهزاد از وزارت بهداشت و صداوسیما گلایه دارد که خانواده‌ها و در کل جامعه را درباره بیماران کرونایی و نحوه برخورد با بهبودیافتگان توجیه نکرده و به آنها نمی‌گویند که یک نجات‌یافته از کرونا خطر و تهدیدی برای بقیه محسوب نمی‌شود؛ «حتی یک برنامه تلویزیونی یا تیزر ۲دقیقه‌ای درباره مواجهه با بهبودیافتگان کرونا پخش نشد. فقط می‌گویند اگر فلان علائم را داشتید چه کارهایی بکنید و به کجا زنگ بزنید؛ همین و بس. یا هزار جور عکس و فیلم در اینستاگرام و سایت‌های خبری از چگونگی تشییع کشته‌شدگان کرونا، کفن و دفنشان منتشر شد اما یک نفر نگفت که چه بلایی سر جسم و روح بیماران کرونایی که نجات پیدا کرده‌اند، آمده و برای ادامه زندگی آنها باید چه کرد؟ ما در طول درمان آسیب‌های روحی فراوانی دیدیم که کسی آن را ندید، خودمان بودیم و خودمان و حالا که بیرون آمدیم زیر فشار اجتماع باید حرف‌ها و انگ‌زدن‌ها را تحمل کنیم.»

کارفرما مجبورم کرد سر کار بروم

طبق اعلام سخنگوی وزارت بهداشت تا بیستم اردیبهشت، ۱۰۶هزارو۲۲۰تن در کل کشور به بیماری کوویدـ ۱۹ مبتلا شده‌اند که ۸۵هزارو۶۴نفر آنها بهبودیافته‌اند؛ بهبودیافتگانی که طبق مصوبه ستاد ملی مبارزه با کرونا برای بازگشت به کار، باید گواهی سلامت از مراکز درمانی معتبر دریافت کنند که البته برخی از ادارات و نهادهای دولتی اضافه بر آن، کارمندان خود را ملزم به دریافت گواهی از مراکز درمانی وابسته به‌خود نیز کرده‌اند. البته در برخی از شرکت‌های خصوصی، کارگاه‌ها و مشاغل کوچک این مصوبه نادیده گرفته شده و حتی حقوق ابتدایی بیمار مبتلا به کرونا رعایت نمی‌شود.
فائزه.م، حسابدار یکی از شرکت‌های خصوصی است که ابتدای اردیبهشت‌ماه مبتلا به کوویدـ ۱۹ می‌شود و به توصیه پزشک بیمارستان، درمانش را در قرنطینه خانگی شروع می‌کند اما کارفرما در پایان ۲هفته به او دستور بازگشت به محل کار می‌دهد: «غیر از چند روز اول بیماری، تمام وقت مشغول دور کاری بودم. وقتی رئیس شرکت می‌دید که حالم خیلی هم بد نیست و می‌توانم حرف بزنم، هر روز تماس می‌گرفت و چند کار می‌سپرد. بعد از ۲هفته هم زنگ زد که بیا. فکر می‌کرد من دروغ می‌گویم که کرونا دارم. شرایط جسمی من هم یک روز خوب بود و یک روز بد. در نهایت به شرکت رفتم و وقتی حالم را دیدند، خودش و معاونش تازه فهمیدند واقعا کرونا دارم و از فردایش آنها نیامدند سر کار.»
فائزه حالا هر روز با اسنپ به محل کارش می‌رود و برمی‌گردد اما می‌گوید که نگران سلامت جسمی خانواده و راننده‌های اسنپ و کسانی است که در خیابان از کنارشان عبور می‌کند: «بیماری من خیلی حاد نبود، از طرفی هنوز برای آزمایش نهایی نرفته‌ام اما می‌ترسم ناقل باشم. به کارم هم نیاز دارم و نمی‌توانم آن را از دست بدهم. رئیس‌مان بعد از یک هفته بیماری، زنگ زد و با منت گفت «من از حقوقت کم نکرده‌ام اما هرچه نیایی جزو مرخصی‌ات حساب میشه حواست باشه!» این رفتارهای متناقض در اطرافیان خیلی آزار‌دهنده است. وقتی تلاش می‌کنند نشان دهند که برایشان مهمی ولی در عین حال از مواضع خودشان کوتاه نمی‌آیند، آدم می‌ماند که چه واکنشی داشته باشد.»
فائزه تلاش می‌کند بی‌تفاوت باشد، اما آخر حرف‌هایش می‌گوید: «در طول زندگیم هیچ وقت اینقدر نخواستنی نبودم. همه در حال پس زدن من هستند. عیب هم نداره. لابد حق دارند.»

اطرافیان حتی از همسرم می‌ترسند

اما ترکش‌های ترس و وحشت از بیماران و بهبودیافتگان کوویدـ۱۹ به خانواده‌هایشان نیز اصابت کرده و اغلب آنها در معرض اتهام و برچسب‌زنی از سوی جامعه و در نتیجه حرکت به سوی انزوای اجتماعی‌اند؛ افرادی که مستقیم یا غیرمستقیم از سوی گروه خانواده، دوستان و همکاران به‌ مرور طرد می‌شوند.
«دوست همسرم ۲‌ماه قبل بارها با او تماس گرفته و دنبال یک قرار کاری مهم در تاریخ مشخصی بود و دائم تماس و پیام که مریم جان حتما باید باشی و اگر نیایی برایم بد می‌شود و… اما وقتی که فهمید من کرونا گرفتم، یک روز قبل از جلسه، با همسرم تماس گرفت و گفت: باشه برای بعد. عجله‌ای نیست. این نوع برخورد که سعی می‌شود محترمانه هم باشد چه پیامی دارد غیر از ترس و وحشت؟ این اتفاق در حالی بود که من ۱۴روز قبل از بیمارستان مرخص شده و ۱۴روز دیگر هم در قرنطینه خانگی بودم و همه تست‌ها نشان می‌داد کاملا به حالت عادی بازگشته‌ام و آن خانم در جریان این روال بود.»
محمدحسین می‌گوید که دیگر این رفتارها برای او و همسرش عادی شده و با آن کنار آمده‌اند و سعی می‌کنند که مطابق میل افراد برخورد کنند: «این اتفاقات باعث شد که همسرم در محل کارش نگوید که من مبتلا به کرونا شده‌ام و به رعایت فاصله اجتماعی و نکات بهداشتی بسنده کند. چون واقعا رفتارها زننده است. یک جور دوستی خاله خرسه با جملات محبت‌آمیز و دلسوزی‌های مکرر اما در عمل اتفاق دیگری می‌افتد و تلاش می‌کنند به تو بفهمانند در خانه بمانی و به قرنطینه ادامه بدهی.»
از دیگر مشکلاتی که بهبودیافتگان کرونا با آن مواجه شده‌اند، پرسش‌های مکرر درباره بیماری و علائم آن است؛ مسئله‌ای که محمدحسین را به واکنش‌های تند و خشن واداشته و منجر به برخورد لفظی او با چند نفر شده: «دوست، آشنا، فامیل، خواهر، برادر، همکار، همسایه و… بعد از تماس و احوالپرسی، شروع می‌کنند به سؤال پرسیدن. گلوت هم درد می‌کرد؟ کمرت هم تیر می‌کشید؟ چقدر تبت بالا بود؟ چند روز تب داشتی؟ میگن مزه‌ها را نمی‌فهمن راسته؟ چی خوردی بهتر شدی؟ کجا تست دادی؟ دکترت کی بود؟ داروهات راحت گیر اومد؟ چقدر خرج کردی؟ بیمارستان چه خبر بود؟ خیلی فوت شدن؟ فرض کنید روزی حداقل ۷بار به این پرسش‌ها پشت سر هم باید جواب بدهی و دائم قسم و آیه بخوری که این بیماری خطرناک هست اما هیولا نیست. برای کسی که چند هفته پر از اضطراب را در بیمارستان و خانه طی کرده، جواب دادن به این سؤال‌ها و بعد هم تعجب ناشی از اینکه مطمئنی؟ تو رو خدا راستش رو بگو، پس چرا فلانی اینطور نمیگه و… خیلی سخت و طاقت‌فرساست. مشکلی که برخی از کسانی که با آنها در بیمارستان آشنا شدم هم دارند و می‌گویند آنها هم دائم در معرض این پرسش‌ها و آزار کلامی قرار گرفته‌اند.»

حقوقم را نصف کرد و خسارت خواست

بیکاری و اخراج از کار یکی از آسیب‌های ناشی از کروناست که در همان ابتدای شروع این اپیدمی مجمع جهانی اقتصاد نسبت به آن هشدار داد و خواستار نظارت بیشتر دولت‌ها در این حوزه شد. اگرچه این اتفاق بیشتر به‌دلیل ورشکستگی کسب و کارها رخ داده و مدیران آنها مجبور به تعدیل نیرو برای جلوگیری از ضرر بیشتر شدند اما در این میان هستند مدیرانی که کارمند یا کارگران خود را به‌دلیل بیماری کرونا اخراج کرده‌اند. سبحان یکی از آنهاست؛ «اواخر بیماری‌ام بود که یکی از بچه‌ها زنگ زد و گفت: حاج رضا جای تو کارگر آورده. آن وقت حساس نشدم چون نزدیک عید بود و باید سفارش‌ها را تحویل می‌داد. به او حق دادم که کارگر بیاورد اما بعد از عید که رفتم سر کار، دیدم که خیلی سرد برخورد می‌کند و به آن کارگر که جای من پای دستگاه ایستاده بود، گفت به کارت ادامه بده. وقتی با او صحبت کردم، گفت ۲ماهه نیومدی سر کار و دیگه نمی‌خوامت. شوکه شدم.»
سبحان چند روزی نمی‌رود و در نهایت با پادرمیانی بقیه کارگرها و التماس و خواهش خودش، رئیس چاپخانه راضی به بازگشت او می‌شود: «اما حقوق بهمنم رو که طلبکار بودم، نصف داد و گفت: این خسارت ۲ماهی که نیومدی. پول بیمه رو هم گفت باید تا خرداد سهم کارفرما رو خودت بدی. من هم قبول کردم.»
این روزها بهبودیافتگان کرونا، روزهای دشواری را سپری می‌کنند، آنها حالا دیگر نه در دسته بیماران قرار دارند که همچنان مورد توجه کادر درمان و خانواده قرار بگیرند و نه در گروه فوت‌شدگان که ارتباطشان با محیط پیرامون قطع شده باشد. این افراد پس از یک‌ماه انزوا و قرنطینه مستمر به محیط اطراف خود برگشته‌اند اما می‌بینند که هیچ‌چیز مثل قبل نیست و بدتر حتی در معرض اتهام و برچسب‌زنی قرار گرفته‌اند؛ برچسب بی‌مبالاتی، بی‌احتیاطی، بازی کردن با جان بقیه، کرونایی خطرناک. گردباد کرونا نه‌تنها جسم‌شان را بلکه زندگی‌شان را نیز از هم ‌پاشیده است. /همشهری

جهت دریافت مهم‌ترین خبرها، ایمیل خود را وارد کنید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بخوانید:

دکمه بازگشت به بالا