امکانی که برای برخی حسرت است!

خبرمهم: بحث قضاوت یا نکوهش درمیان نیست؛ بالاخره هر فردی، در هر شغلی که باشد حق طبع‌آزمایی در دیگر حرفه‌ها را هم دارد. اما مسأله اینجاست که چند نفر از مردم عادی از چنین امکانی برخوردار هستند؟

به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرمهم،  «یازده سال قبل بود که مهران مدیری به فهرست بیست نفره چهره‌های با نفوذ ایرانی مجله نیوزویک راه پیدا کرد؛ آن هم در کنار اسامی افرادی همچون رؤسای دولت‌های اصلاحات و بهار! مدیری برای کارگردانی سریال‌های ساعت خوش و بعدها هم پاورچین و شب‌های برره به شهرت خوبی میان سازندگان برنامه‌های طنز و حتی مخاطبان دست پیدا کرده بود با این حال علاقه‌مند بود پا فراتر از این بگذارد و بگوید که قادر به ابراز وجود در دیگر حوزه‌ها هم هست. حوزه جدید، موسیقی بود و نتیجه‌اش هم انتشار آلبومی در سال ۱۳۷۹ شد؛ حالا بماند که خیلی‌ها مخالف بودند و در وصف ناموفق بودن این تلاش، سخن‌ها گفتند. او که ظاهراً توجهی به حرف و حدیث‌ها نداشت به خوانندگی در تیتراژ برخی فیلم‌ها و سریال‌ها که از قضا بخش عمده‌شان به کارگردانی خودش بود هم پرداخت و حتی فراتر از آن همین یکی – دو سال اخیر کنسرتی هم برگزار کرد.

آن‌ طور که در خبرها آمده مدیری باز هم تغییر حوزه داده و این مرتبه سر از دنیای کتاب و شعر درآورده! این کارگردان سینما و تلویزیون که تأکید کرده تحت تأثیر بزرگانی همچون لورکا و شاملو به شاعری علاقه‌مند شده دست به جمع‌آوری مجموعه‌ای از اشعارش زده که دربردارنده سه بخش دوران نوجوانی، دوران جنگ و عاشقانه‌هایی است که قضاوت درباره این مجموعه شعر که هنوز منتشر نشده را به عهده اهل فن می‌گذاریم. اما نکته جالب توجه درباره مدیری، علاقه‌ای است که به قول بعضی‌ها در کسب شهرت در حوزه‌هایی غیر از تخصص خودش دارد.

البته اتفاق عجیبی نیست؛ هرازگاهی، نه فقط در کشور خودمان و میان هنرمندان، بلکه در دیگر کشورها هم شاهد تلاش‌هایی از این دست هستیم. از بازیگرانی که به یکباره شاعر و نویسنده می‌شوند تا فلان فوتبالیستی که دلش می‌خواهد عنوان بازیگری و خوانندگی هم در زندگی حرفه‌ای اش درج شود یا حتی آنهایی که به سراغ سیاست می‌روند. نمونه‌اش انتشار مجموعه شعری از فلان بازیگر خانم است که سال گذشته نه فقط تعجب و حاشیه‌های بسیار، که تا مدت‌ها بهانه‌ای برای شوخی میان اهالی هنر و ادبیات را هم سبب شد. کتاب صابر ابر که دو سال قبل با قیمت ۳۰۰ هزار تومان منتشر شد هم یکی از همین نمونه‌های جنجال‌برانگیز است که با عنوان کتاب لاکچری آقای بازیگر از آن یاد می‌شد یا حتی ماجرای بازیگر شدن پژمان جمشیدی؛ هر‌چند که او خوش شانس‌تر از دیگران بود و توانست نظر مثبت برخی اهالی سینما را هم جلب کند. بهاره رهنما هم از این قافله عقب نمانده و چند مجموعه شعر به‌همراه برگزاری جشن‌های امضای مجلل و پر سر و صدا منتشر کرده است.  با وجود نقدهایی که متوجه این قبیل افراد است بحث قضاوت یا نکوهش درمیان نیست؛ بالاخره هر فردی، در هر شغلی که باشد حق طبع‌آزمایی در دیگر حرفه‌ها را هم دارد. اما مسأله اینجاست که چند نفر از مردم عادی از چنین امکانی برخوردار هستند؟

اصلاً چرا راه دور برویم، زنده یاد حسن انوشه در همین روزگار کرونایی در انتظار همراهی ارگانی دولتی یا مؤسسه‌ای خصوصی برای کمک به انتشار جلدهای بعدی دانشنامه ادب فارسی بود که با زندگی وداع گفت؛ کار ارزشمندی که تقریباً یک‌تنه آن را به عشق سرزمینش انجام داد و در آخر حسرت اتمامش بر روح و جانش ماند.»/ایران

خروج از نسخه موبایل