به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرمهم، «رییس جمهوری ایران روز چهارشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۹ از «مبارزۀ ایستاده» با کرونا سخن به میان آورد. مراد او مقابله و مهار بیماری در عین «فعالیت اقتصادی» است. آقای روحانی گفته است: «موج دوم از شنبه ۲۳ فروردین آغاز می شود. قبلاً مبارزۀ نشسته در خانه بود اما اکنون مبارزۀ ایستاده در فعالیت اقتصادی است.»
تا پیش از شیوع ویروس کرونا [و به تعبیر دوستانی که برابر نهادِ پارسی ساختهاند: «ویشِ تاجی»] میان خانه نشستن و مبارزه هیچ تناسب و تجانسی نبود. چندان که در ادبیات قرآنی هم «مجاهدین» بر «قاعدین» فضیلت دارند و مراد از «قاعدین» خانهنشینان و غیرمبارزین است و به همین خاطر قبل از ابداع اصطلاح «بازنشستگی» از شکل عربی آن (تقاعد) استفاده میشد و میگفتند: حقوق تقاعد.
حالا در پی ۴۵ روز خانهنشینی می توانیم خرسند باشیم که یک سر به خواب و خور نگذشت و در حال مبارزه بودهایم اما از نوع نشسته و از شنبه وقت مبارزه ایستاده است.
باری، کرونا، ادبیات تازهای آورده و برخی مفاهیم را از شکل منفی خارج کرده و بار مثبت داده یا به عکس. از جمله است مفهوم «فاصلهگذاری» یا «گسست اجتماعی» و دیگر به «فاصله» منفی نگاه نمیکنیم.
اولین کلمه که از مهجوری درآمد «قرنطینه» یا همان «کوآرتت» بود که در واقع همان «چلهنشینی» عرفان خودمان است:
که ای صوفی شراب آن گه شود صاف
که در شیشه بمانَد اربعینی
یا در این مدت اصطلاح «ایمنی گلهای» را یاد گرفتیم. هر چند اوایل به جای آن از «ایمنی جمعی» استفاده می شد. ایمنی گلهای به زبان ساده یعنی انسان هم یک گونه در میان حیوانات است و گلۀ انسانی در پی یک موج بیماری یا مرگ و میر ایمن و قوی میشود تا موج بعدی بیاید و از آن گریزی نیست. این نظریه البته هواداران و مخالفان خود را دارد و دولتهایی که تعلل کردند ظاهراً به این مفهوم باور دارند و ژاپن یکی از آنهاست و شاید بهای سنگینی بپردازد.
اصطلاح دیگر که بر پایۀ همین ایمنی گلهای بنا شده «راهبرد تسکین» است یا استراتژی کاهش ریسک. مطابق این استراتژی در تاریخ حیات انسان به عنوان یک گونه در میان موجودات و نه تافتۀ جدا بافته و بر پایۀ اصل بیولوژیک «انتخاب طبیعی» بیماریهایی آمدهاند و رفتهاند و با نابود شدن بخشی از جمعیت یا همان «گله» سایرین مصون ماندهاند. روشن است که باورداران به این نظریه نمی توانند نظر خود را به صراحت مطرح کنند چون با نگاه انسانی و همدردی با مبتلایان و خانوادههای قربانیان مغایر است و مرگی چنین دردمندانه را طبیعی جلوه میدهد و از این رو اصطلاح «ایمنی جمعی» را به کار می برند که البته گمراه کننده است و آن مفهوم را نمیرساند. مخالفین اما میگویند چرا رودربایستی میکنید؟ بگویید تئوری مرگ! یعنی یک عده میمیرند تا دیگران زنده بمانند.
از کلمات دیگر که این روزها شنیدیم و تیتر چند روزنامه هم شد که به صورت الکترونیک و نه کاغذی و چاپی منتشر شدند بحث «جان و نان» بود. این که جان مردم و سلامت آنان از اقتصاد (نان) آنان مهم تر است. نوعی انتقاد ضمنی از راهکار دولت که دغدغۀ اقتصاد و معیشت و بیکاری کارگران روزمزد و نیروهای خدماتی را هم دارد. همه کارمند دولت نیستند که در صورت تعطیلی حقوق به حسابشان واریز شود. جمعیت قابل توجهی از مردم کارگر روزمزد یا شاغل در بخش های خدماتی اند و باید از خانه بیرون بزنند تا نانی به کف آرند و به خانه بیاورند.
با این حال «جان و نان» را هم می توان به حساب ادبیات کرونا گذاشت. البته آسان است که آرزو کنیم همه در خانه باشند و نان نیز فراهم شود. در این مدت برخی از بستگان حتی نان را در خانه پختند. کاری که در شهرهای بزرگ و زندگی مدرن هیچ گاه سابقه نداشته مگر به تفنن و در کنار شیرینی پزی. اما مراد از نان، تنها همین نان نیست. در واقع پول است.
می گوییم نان چون با کلمۀ پول رودربایستی داریم. به یاد دارم که در دهۀ ۸۰ که در روزنامۀ پول مشغولیت و مسئولیت داشتم نام روزنامه قدری عجیب می نمود و سابقه نداشت خصوصا این که تعابیری که با پول ساخته شده منفی است: پول، چرک کف دست است، پول کثیف، پول دوست و مانند اینها.
حالا هم منظور از نان در واقع پول است. کاش می شد تا پایان قطعی کرونا در خانه بمانیم و دولت از محل بودجه هایی که هر سال به سازمان های غیر مولد اختصاص می دهد هزینه ها را تأمین می کرد اما می دانیم که نمی شود و تحریم هم نبودیم با نفت ۲۵ دلاری اوضاع، بغرنج تر هم شده است.
مبارزۀ ایستاده یعنی اگر در خانه بنشینید از پول خبری نیست و خودتان باید در بیرون مراعات کنید چون خانه نشینی بدون پول و بی نان میسر نیست!
ماکیاولی در «شهریار» می گوید: مردمان شاید از خون پدران خود بگذرند و پس از مدتی قاتل پدر و ستانندۀ جان او را ببخشایند اما در قبال پول چنین گذشتی از خود نشان نمیدهند.
مبارزۀ نشسته، مبارزۀ ایستاده، ایمنی گلهای، استراتژی تسکین، عملیات سرکوب، جان و نان و مانند اینها اصطلاحاتی است که با ویروس کرونا وارد فرهنگ اجتماعی و ادبیات سیاسی ما شد تا واژگان بعدی چه باشد!»/عصرایران