به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرمهم، «قطع کردن زنجیره انتقال کرونا و توقف آن در یک محدوده قابل کنترل در حال حاضر و بر اساس تجربه جهانی مهمترین روش مهار این بیماری اعلام شده است. از همین روست که قرنطینه بهصورت اجباری و اختیاری در دستور کار دولتها قرار گرفته است. «این توصیهها وقتی قرار باشد در استانی مانند استان البرز که بیش از سه هزار و پانصد واحد تولیدی و صدها کارگاه صنعتی و نیمهصنعتی کوچک در آن فعالیت میکنند، به صورت اختیاری اجرا شود، تبدیل به چالشی بزرگ برای مجریان میشود؛ صاحب هر کارگاه و واحد تولیدی و کارگرانی که از صبح زود تا شامگاه در این واحدها کار میکنند، هر کدام دلیلی دارند که قرنطینه خانگی را رعایت نکنند و واحدهای تولیدی در اوج بحران کرونا در این استان فعال بمانند. از تعهدات زماندار کارفرما به مشتریان گرفته تا قراردادهای کاری نیمبند کارگران که در آستانه عید و پس از یک سال کاری میخواهند تا آخر سال سر کار باشند تا همه مزایایشان را بگیرند. در این حوزه بخشنامهها و توصیههای دولتی کارآیی زیادی ندارند، زیرا ذینفعها از کارفرما گرفته تا کارگر و مشتری در عائله دولت نیستند.
اما اگر بپذیریم که چارهای جز فعال ماندن این واحدها حتی در دوره اوج کرونا نیست، پرسش این است که آیا الزامات و استانداردهای بهداشتی و پیشگیری از کرونا در این محیطهای کاری رعایت میشود؟ آیا دستگاههای نظارتی در جهت حمایت از کارگران و کنترل زنجیره انتقال بیماری حضور مؤثر و مقتدرانه در شهرکهای صنعتی و واحدهای تولیدی کوچک دارند؟
هرچند به گفته استاندار البرز، با همکاری تولیدکنندگان و کارگران، این استان توانسته در حوزه تولید مواد ضدعفونیکننده و سایر اقلام پزشکی و دارویی برای مقابله با کرونا اقدامات بزرگی انجام دهد اما مصاحبههای خبرنگار ما با برخی کارگرانی که در این واحدهای تولید کار میکنند روایتهای رضایتبخشی از وضعیت بهداشتی این کارگاهها و الزام کارفرماها به رعایت استانداردها منعکس نمیکند.
نگران بچه کوچکم هستم
علی کارگر جوانی که بهتازگی پدر شده و در شهرک صنعتی سیمیندشت در یک کارخانه لوازم بهداشتی مشغول به کار است، میگوید: هر روز از ترس کرونا با هزار سلام و صلوات راهی محل کارم میشوم. ترسی از مردن ندارم اما نگران پسرم هستم. اگر خانوادهام به خاطر من بیمار شوند هرگز خودم را نمیبخشم. نه میتوانم خانه بمانم نه اعصاب درست و حسابی برای سر کار رفتن دارم. مرتب اعلام میکنند کارگران میتوانند برای مبتلا نشدن به کرونا مرخصی بگیرند اما در عمل کارفرما میگوید اگر مرخصی میخواهی به فکر کار جدید باش! او که از روزهای بیکاری میترسد و دعا میکند هیچ وقت پای کرونا به بخش تولید باز نشود، ادامه میدهد: ترس از بیکاری و شرمنده زن و بچه شدن درد همه کارگران است. ما همه مثل هم هستیم، یک روز کار نکنیم گرسنه میمانیم. بچه من نداری را نمیفهمد به شیر و پوشک نیاز دارد پس هر جور شده باید به محل کارم بروم.
نمیخواهم شب عید دست خالی به خانه بروم
محمود که بیشتر روزهای عمر ۴۷ سالهاش را در کارخانه گذرانده هم از اجبار برای سر کار رفتن در این روزها میگوید: ما کل سال را صبح تا شب کار کردهایم که شب عید دست خالی به خانه نرویم اما حالا با آمدن این ویروس کارفرما تا الان که چند روز بیشتر به عید نمانده هنوز عیدی ما را نداده و میگوید اگر عیدی میخواهید خبری از مرخصی نیست. بمانید ۲۸ اسفند واریز میکنم! تازه به جای کم کردن ساعت کار، تولید بیشتر شده و مجبوریم تا آخر شب در کارگاه باشیم. فرق من کارگر با یک کارمند چیست؟ چطور ساعت کاری کارمندان کم شده اما من کارگر باید کار کنم؛ آن هم بدون هیچگونه امکانات بهداشتی. این انصاف نیست.
تا چند روز پیش که خبری از ماسک و دستکش هم نبود و خودمان با وایتکس و صابون سر و ته قضیه را هم میآوردیم اما انگار بهداشت گیر داده و مجبور شدهاند برای ما ماسک و دستکش بخرند. البته به جای آن ناهار را به بهانه بیماری و تذکر بهداشت تعطیل کردهاند. رستوران کارگاه هم بسته شده و آوردن غذا ممنوع است. مجبوریم با غذای حاضری که نیاز به گرم کردن نداشته باشد خودمان را سیر کنیم.
ما اگر میتوانستیم در خانه میماندیم
خدیجه ۲۸ ساله که در یکی از فروشگاههای زنجیرهای مواد غذایی در کرج کار می کند نیز نگران بیماری است و میگوید: هر روز با صدها نفر در ارتباط هستیم. انگار بعضیها باور ندارند بحث کرونا جدی است چون فروشگاه از همیشه شلوغتر است. خانوادگی و حتی با بچه کوچک برای خرید میآیند و ما هم مجبوریم در این شلوغی به کارمان ادامه دهیم. نمیدانم چرا فروشگاه را با این وضع تعطیل نمیکنند.
همکار او مریم هم به خبرنگار ما میگوید: «اینجا هر روز کلی مواد ضدعفونیکننده به مردم میفروشیم اما مدیر فروشگاه حاضر نیست ژل ضد عفونی و دستکش به کارکنان بدهد. مجبوریم با هزینه خودمان وسایل بهداشتی را بخریم. هیچ نظارتی بر شرایط بهداشتی وجود ندارد. چند روز پیش همکارم با وجود علائم بیماری کلی برای مرخصی اصرار کرد اما قبول نکردند. امروز متوجه شدیم در خانه حالش بد شده و بعد از انتقال به بیمارستان تست کرونای او مثبت اعلام شده است. همه کارکنان و خیلی از مردم با او در ارتباط بودهاند. حالا دیگر خودتان شرایط کارگر بیچاره را حساب کنید. ما اگرمیتوانستیم در خانه میماندیم اما باور کنید نمیشود ما منبع درآمدمان خودمان هستیم باید کار کنیم.»
نگران کارگرانم هستم اما…
«جواد مرادی» که صاحب یک کارخانه بزرگ تراشکاری در کمال آباد با ۱۵۰ کارگر است میگوید: قبل از شیوع این ویروس، کلی سفارش کار گرفتهام و چارهای جز تولید ندارم. من هم زن و بچه دارم و نگرانی نیروهایم را درک میکنم اما اگر تعطیل کنم چطور حقوق، عیدی و سنوات این بندههای خدا را بدهم.
هر روز در به در دنبال مواد ضدعفونیکننده هستم تا حداقل کارگران با خیال راحت کار کنند. از ما کارگاههای کوچک کاری ساخته نیست. حتی کارگاههای بزرگ هم تعطیل نکردهاند آن وقت چه توقعی از ما دارید. اگر یک روز تعطیل باشیم باید کارگاه را جمع کنم. ۱۵۰ نفر از اینجا نان میخورند خودشان هم راضی به این کار نیستند/ایران