به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرمهم، ترجمه مقالهای از «جرد گیگرنزه»، مدیر انستیتو توسعه انسانی برلین، نوشت: «هیچ کس نمیداند کی، کجا و با چه سرعتی ویروسی دیگر جهان را تهدید خواهد کرد. تنها این را میدانیم آن چه از بیماریهای ویروسی گذشته آموختهایم، باید همچون چراغی فرا روی ما باشد تا با ویروسهایی مثل کووید ۱۹ (کرونا) به مقابله برخیزیم.
سال ۲۰۰۹ آنفلوانزای خوکی جان صدها هزار نفر را در آفریقا و جنوب شرق آسیا گرفت. اما در اروپا تلفاتی نداشت و برای مثال شمار تلفات آنفلوانزای خوکی در بریتانیا که پیشبینی میشد ۶۵ هزار نفر از شهروندانش بر اثر این بیماری جان خود را از دست دهند، به کمتر از ۵۰۰ نفر محدود شد. نکته در همینجاست. زمانی که سیاستمداران با دیدن آمار تلفات یک ویروس دچار نگرانی و اضطراب میشوند، رو به اقداماتی میآورند که گاه مخرب است. برای مثال به جای این که روی محافظت از مردم متمرکز شوند، تنها به ویروس جدیدی که ناشناخته است، فکر میکنند و به سیاستهایی همچون انبار کردن دارو دست میزنند. اما کسی توجهی به تلفات برخی بیماریها ندارد. سالانه میلیونها نفر بویژه در کشورهای توسعهیافته به دلیل مالاریا و سل میمیرند. تنها در آمریکا سالانه ۹۹ هزار نفر به خاطر آنفلوانزا جان میدهند اما هیچکس به آن توجه نمیکند.
اما چرا از بیماریهایی که تعداد زیادی انسان را به کام مرگ کشیدهاند، نمیترسیم؟
اصول روانشناسی میگوید، این که ما از آنفلوانزای خوکی، مرغی یا کرونا میترسیم، خود آنفلوانزا نیست. بلکه ترسی است که ترس از خطرات نامیده میشود. برای توضیح این ترس میتوان به ترس از سوار شدن به هواپیما به خاطر ترس از سقوط اشاره کرد. در حالی که شمار کسانی که در حوادث رانندگی فوت میکنند، بسیار بیشتر از کسانی است که در حوادث هوایی جان میدهند. اما کمتر کسی است که به خاطر ترس از حوادث رانندگی، از کمربند ایمنی استفاده کند. حالا ویروس هزاره را در نظر بگیرید. ویروسی به اسم تروریسم. پس از واقعه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بسیاری از آمریکاییها ترجیح دادند برای سفر به جای هواپیما از خودرو استفاده کنند. گفته میشود در یک سال بعد از این واقعه هزار و ۵۰۰ آمریکایی در حوادث رانندگی کشته شدند که چند برابر شمار مسافران ۴ هواپیمای مسافربری است که تروریستها از آنها استفاده کردند تا عملیات خود را انجام دهند. کاری که تروریستها انجام میدهند، این است: آنها حملهای فیزیکی را انجام میدهند و توجهها را به خود جلب میکنند. اما درست بلافاصله پس از آن حمله دوم خود را که حملهای ذهنی است، آغاز میکنند و ذهن مردم را به بازی میگیرند. بعد از ۱۱ سپتامبر، اقتصاد آمریکا بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار خسارت دید. بخش اندکی از این خسارت به خاطر خود حمله بود و بیشتر آن ناشی از کاهش سفرها و از بین رفتن تجارتهای خرد، ناشی از ترس از خطرات آتی بود. در حال حاضر نیز مردم آمریکا بیش از این که در معرض خطر حمله یک تروریست باشند، مقابل گلولههایی هستند که ممکن است از اسلحه یک نوجوان خارج شود و البته کشتههایی که تاکنون در این خشونتها دادهاند، بسیار بیشتر از کشتههای ناشی از حمله ویروسها است.
امروزه در ماجرای ویروس کرونا، در آمریکا و اروپا هم بیش از هر کس اقلیتهای آسیایی هستند که در حال هزینه دادن به خاطر ترس دیگران هستند. بسیاری از این آسیاییتبارها صاحب رستورانهای آسیایی از جمله رستورانهای چینی هستند. رستورانهایی که دیگر کسی به آنها سر نمیزند و آمار نشان میدهد، بیش از ۵۰ درصد از درآمد خود را از دست دادهاند.
البته خوشبختانه از بین بردن ترس از چیزهایی که ما را به نابودی نمیکشانند، کار خیلی سختی نیست و با سواد و آموزش میتوان مانع از آن شد. در این نوع از آموزش ما باید بدانیم چرا از آن چیزی که ما را میترساند، میترسیم. این نوع آموزش به مردم کمک میکند، سؤالات درستی در ذهنشان شکل بگیرد و درخواستهایی منطقی از سیاستمداران خود داشته باشند و سیاستمداران نیز درست تصمیمگیری کنند.
آموزش و بالا رفتن سطح اطلاعات مردم درباره خطراتی که آنها را تهدید میکند، این فرصت را به همه میدهد که با ویروسهای خطرناکی مثل کووید ۱۹ با آرامش بیشتری بدون این که اقتصاد ویران شود، مقابله کنند. کووید ۱۹ نه اولین ویروس جهان است و نه آخرین آن. پس برای اولین قدم در راه مقابله با آن باید یاد بگیریم، طوری زندگی کنیم که گویی هیچ اطمینانی به آینده وجود ندارد اما در عین حال به خودمان اجازه ندهیم که اسیر این نگرانیها شویم./ایران