به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرمهم، «توجه! توجه! علامتی که هماکنون میشنوید اعلام خطر یا وضعیت قرمز است و معنی و مفهوم آن این است که حمله هوایی انجام خواهد شد. محل کار خود را ترک و به پناهگاه بروید.»
این جمله برای مردم ایران آشناست. یا آن را در دنیای واقعی شنیدهاند یا در فیلمها دیدهاند. وقتی رادیو اعلام میکرد توجه، توجه، مردم هر چه کار در دست داشتند به زمین میگذاشتند و راهی پناهگاه میشدند. آنهایی که در خانهشان زیرزمین داشتند به آنجا میرفتند تا هواپیماهای عراقی بیایند، موشکشان را بیندازند یک شهر را داغدار کنند و بروند.
داستان تلخ و تکراری مردم بود. آنها فهمیده بودند وقتی صدای آژیر قرمز آمد یعنی خطر در کمین است و ممکن است جان خودشان و خانوادهشان در خطر باشد. آنها نهتنها به پناهگاه میرفتند بلکه شیشههای خانههای خود را چسب میزدند یا اگر شب حمله صورت میگرفت، چراغهای خانه و اتومبیلها را که آن زمان اکثرا پیکان بود خاموش میکردند.
مردم میدانستند با یک زبان نفهمی به نام صدام حسین روبهرو هستند که تشنه قدرت و خون است. حفاظت از خود را تا پایان جنگ با رعایت نکاتی که به آنها آموزش داده شده بود انجام دادند. وقتی جنگ به پایان رسید، پناهگاهها تبدیل به انباری مدارس شد و چسبها از روی شیشهها کنده شدند و شرایط عادی به زندگی ایرانیها برگشت.
حالا به جای موشک، کرونا به مردم زده است. از شمال تا جنوب، از غرب تا شرق کشور را درگیر خود کرده است اما به نظر میرسد برخی از مردم جدیاش نگرفتهاند. فکر میکنند این بیماری یک شوخی است. گویا در برابر دوربین مخفی ایستادهاند و منتظر که مجری از راه برسد و بگوید لبخند بزنید! شما در برابر دوربین مخفی هستید.
چه فرقی بین موشک و کرونا هست؟ موشک هم آدم میکشد، کرونا هم میکشد. موشک هم خانوادگی میکشد، کرونا هم میتواند به راحتی خانوادگی قتل عام کند.
آژیر قرمز کرونا به صدا درآمده است اما خبری از پناهگاه نیست. مردم هواپیماهای کرونا را در آسمان میبییند اما به جای آن که فرار کنند برایاش دست تکان میدهند!
کرونا به انداز صدام حسین زباننفهم است. برای او پیر و جوان فرق ندارد. کرونا میخواهد هر روز ترسناکتر شود. ابهت او وقتی میشکند که ما در برابرش بایستیم. ابهت صدام هم این گونه شکست. جوانهای سرزمین برای شکست صدام به جبههها رفتند و در برابر این غول بیشاخ و دم ایستادند تا او نتواند یک وجب از خاک ایران را به نام خود سند بزند.
راهحل آن روز رفتن بود و امروز ماندن. مچ کرونا با ماندن در خانه خم میشود. وقتی آژیر کرونا به صدا درآمد باید در خانه بمانیم تا وضعیت سفید اعلام شود.
میشود کرونا را شکست داد اگر بخواهیم. خانه ماندن سخت است. وضعیت اقتصادی بحرانی است اما چاره چیست؟ برای حفظ جانمان و خانوادهمان باید در خانه بمانیم، کمتر بیرون برویم تا کرونا هم بخشی از خاطراتمان شود.»/عصرایران
بابا بخدا راحته که بگین خونه بمونین اما ماها یه روز کارنکنیم ده روز گشنه ایم پسندازیم نداریم که خرج کنیم کسیم نسیه بهمون نمیده جای این کارا چرا دولت به همه وام دو نیلیونی نمیده و از سه ماه دیگه از یارانه هامون کم کنه مگه کاری داره برلی دولت خب چیکار کنیم گرسنه گی کی وشیده تا درک کنه مای کارگرو