ترک تحصیل بیصدای کودکان روستایی
خبرهای فوری: معلمان روستایی و عشایری از افزایش قیمت بنزین و خطر ترک تحصیل دانشآموزان و راه دور معلمان تا مدارس روستایی میگویند
به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرهای فوری، فردای افزایش قیمت بنزین که سر و صدای زیادی در فضای مجازی راه افتاد و بعد هم کار به اعتراضات خیابانی کشیده شد، کمتر کسی وسط آن همه هیاهو، توییت مظلومانه و پر از استیصال معلم خرید خدماتی بلوچستانی را خواند که نوشته بود: «روزانه ۲۱۲کیلومتر مسیر رفتوبرگشتم به مدرسه است، آن هم در استان سیستان و بلوچستان که زیرساخت مناسبی ندارد، با توجه به اینکه با همکارانم سرویسبندی کرده بودیم ماهانه ۱۲۰لیتر مصرف بنزین داشتم؛ یعنی ۱۲۰هزار تومان اما از الآن باید ماهانه ۲۷۰هزار تومان برای بنزین پرداخت کنم و هزینهام دو برابر شده است، از طرفی هزینه رفتوآمد معلمان عشایری را هم سالهاست حذف کردهاند. با این حقوق کم، چگونه بهفکر زندگی نرمال باشم؟»
داستان این معلم، داستان خیلی از معلمان دیگر در مناطق روستایی و عشایری سراسر کشور است، آنهایی که باید هرروز با خودروی شخصی خود، کیلومترها بروند تا به مدرسه و دانشآموزانشان برسند. معلمانی که اغلب هم حقالتدریساند و حقوقشان ۶ماه یکبار پرداخت میشود و حتی از حداقلهای حقوقی مثل حق سختی کار در مناطق روستایی و عشایری محروم شدهاند. این قصه غمانگیز دانشآموزانی نیز است که در مناطق روستایی درس میخوانند. کودکانی که با اجرای طرح تجمیع مدارس روستایی، کلاسهای درس روستایشان تعطیل شده و حالا چند سالی است که آنها هم مجبورند کیلومترها دورتر به مدرسه دیگری در روستاهای اطراف یا شهرستانها بروند.
دانشآموز روستایی بیاهمیت در تصمیمگیریها
علیرضا حسینی از معلمان و راهبران آموزشی مدارس عشایری سردشت استان خوزستان است. او حالا بیش از ۲۵سال است که به مناطق عشایری اشترانکوه (بین اندیمشک و لرستان) میرود تا به دانشآموزان این مناطق زاگرسنشین درس دهد. او معتقد است که دانشآموزان و معلمان عشایری و روستایی چون در اقلیت هستند، هیچگاه در تصمیمگیریهای کلان به چشم نمیآیند؛ «میتوانم بگویم در همه این برنامهریزیها ما مظلوم واقع میشویم. چون این مدیران اصل را مدارس شهری، معلمان و دانشآموزان آن میگیرند و ما شهروندان درجه چندمی هستیم که بعدا برایمان تصمیم گرفته میشود و به اصلاح خودشان «حالا بعدا یه فکری برایشان میکنیم.» در همین ماجرای بنزین، قطعا آسیبهای جدی به شکل مستقیم و غیرمستقیم بر آموزش روستایی و عشایری وارد میشود که مهمترین آن ترک تحصیل کودکانی است که با سختی خودشان را به مدرسه میرساندند و حالا باید هزینههای بیشتری پرداخت کنند. اما وضعیت این بچهها برای چهکسی مهم است؟ آنها که نه گوشی هوشمندی دارند که کسی صدایشان را بشنود نه نمایندهای دارند که این سو و آن سو مشکلاتشان را بازگو کند.»
منظور این معلم عشایری، ۳میلیون و ۷۶هزار و ۷۵۶دانشآموز روستایی و ۱۸۲هزار و ۷۵۸دانشآموز عشایری است که در سراسر کشور درس میخوانند و البته خیلی از دانشآموزان دیگر این مناطق که بهعلت سختی راه، دوری مدرسه، فقر اقتصادی و فرهنگی ترک تحصیل کردند و آمار دقیقی از آنها منتشر نمیشود.
برای سرویس مدرسه روستاییان فکری نکردیم
سراغ مسئولان وزارت آموزش و پرورش رفتیم، تا ببینیم آنها برای جلوگیری از ترک تحصیل دانشآموزان روستایی بهخصوص در مقطع ابتدایی به واسطهگرانی بنزین و حملونقل شخصی و عمومی چه چارهای اندیشیدهاند و قرار است چه برنامهای برای آن به دولت ارائه بدهند. مرتضی شکوهی، مدیرکل آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در اینباره به همشهری گفت: « معاونت ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در این مدت یک نامهای نوشته که به مشکل بنزین خودروی معلمان روستایی و عشایری اشاره شده است که آقای نوبخت هم در اینباره صحبتهایی کردند و وعده دادند که این مشکل را حل کنند. اما درباره دانشآموزان ابتدایی بحثی نشد و فکر هم نکنم نیازی باشد که برای سهمیه بنزین آنها، ما اقدامی انجام دهیم.»
صحبتهای شکوهی در حالی است که بسیاری از دانشآموزان روستایی بهعلت مسافت طولانی تا مدرسه باید با خودرو، خودشان را به آنجا برسانند و قرار بوده که آموزش و پرورش برای آنها سرویس مدرسه ایمن تامین کند که نهتنها تاکنون این کار را نکرده بلکه حالا فکری هم برای تردد ارزان آنها نمیکند. شکوهی اما این مورد را انکار میکند: «آموزش و پرورش در همه روستاها حداقل یک مدرسه ابتدایی دارد و اینطور نیست که دانشآموزان این مقطع مجبور باشند به مدرسه دیگر در شهرستان یا روستای دیگر بروند. بنابراین ما مشکل تردد و سرویس حملونقل این کودکان را نداریم که حالا بخواهیم برای آنها چاره بیندیشیم.» صحبتهای شکوهی در حالی است که طی چند سال گذشته به واسطه گسترش شبکههای اجتماعی، بارها ویدئوهایی از خودروهای ناایمن مثل پیکان و نیسان منتشر شده که در حال جابهجایی دانشآموزان از روستایی به روستای دیگر هستند که باعث تصادف و آسیب جسمی کودکان و نوجوانان و حتی مرگ آنها شده است.
از نبود سرویس مدرسه به گرانی بنزین رسیدیم
البته مصطفی ایزدی، معلم بازنشسته روستای موغار اصفهان نظر شکوهی را اینگونه رد میکند. « بسیاری از مدارس روستایی بهعلت کمبود دانشآموز یا نبود معلم در سراسر ایران تعطیل شدهاند و دانشآموزان باقیمانده مجبورند از روستاهایشان به شهرستان یا روستای دیگری بروند. این اتفاق سالهای زیادی است که رخ داده و عکسهای زیادی از دانشآموزان روستایی منتشر میشود که پشت نیسان یا با مینیبوس و ماشینهای بین راهی که بعضا قاچاق سوخت هم میکنند به مدرسه میروند. مسئولان آموزش و پرورش اول گفتند که برای تامین امنیت جانی آنها سرویس میگذاریم که این کار را هیچ وقت نکردند و حالا میگویندکه ما بعد از گرانی بنزین نمیتوانیم کاری بکنیم؟ یعنیچه؟»
ایزدی نیز همچون حسینی، معلم عشایری سردشت معتقد است که گرانی بنزین روی ادامه تحصیل کودکان روستایی تأثیر منفی خواهدگذاشت: « وزارت آموزش و پرورش هیچگاه آمار ترک تحصیل گسترده در مناطق روستایی را منتشر نمیکند اما کسانی که در روستاها زندگی میکنند یا گروههای مردمنهادی که برای کمک به این مناطق میروند، به خوبی میدانند که چقدر آمار بالاست. بهخصوص در مقطع متوسطه که همان تعداد اندک مدرسه هم در روستا نیست و دانشآموز بهخاطر مسافت طولانی و نبود سرویس مدرسه، خیلی راحت ترک تحصیل میکند. آیا تامین یک سرویس رایگان برای این کودکان حق طبیعیشان نیست؟»
بچهها را با ماشین خودمان به مدرسه میبریم
دغدغههای این ۲معلم، دغدغه خیلی از معلمان روستایی و عشایری دیگر است. آنها نهتنها نگران تردد پر هزینه خود به مدرسه هستند، بلکه میترسند در آینده نزدیک دیگر بخشی از شاگردان خود را نبینند. زهرا بختیاری، معلم حقالتدریس شهرستان لالی استان خوزستان در اینباره میگوید: «مشکل یکی دو تا نیست. الان آقای نوبخت شفاهی گفتهاند که به معلمان روستایی و عشایری سهمیه میدهیم که این وعده است. فعلا که به ما سهمیهای ندادهاند. شما فرض کن من از شهرستان لالی به مناطق عشایری آب بید و آب گرمک بروم. همکاران دیگرم هم همینطور باید تا چم علی آقا، چوزه، دورده، سربیشه، سرتنگ و…با ماشین شخصی خود بروند. اکثر ما هم خرید خدماتی هستیم و چندماه یکبار حقوق میگیریم. شما بگو با کدام پول بنزین بزنیم و هر روز بین ۲۰تا ۶۰کیلومتر به مدرسه برویم و برگردیم؟ اصلا موقع گرانی بنزین به این مسائل فکر کرده بودند؟»
مدیران تهراننشین! ما را ببینید
نگرانی بعدی او، دانشآموزانش است. « به والله ما پول کیف، دفتر و مداد بچهها را میدهیم. یا از حقوق خودمان یا با خیرین که در اهواز و تهران و… هستند، صحبت میکنیم تا لباسی، کیفی، وسیلهای برای این بچهها بفرستند. این بچهها را هرروز با ماشین خودمان از خانهشان به مدرسه میآوریم. اگر یک روز نرویم، نمیآیند. چون راه دور است، سرد است، خطرناک است. عشایر پراکندهاند. جمعکردن آنها با ما بود. چرا این سختیها را درک نمیکنید؟ چرا باید این بچهها بهخاطر گرانی و فقر، درس خواندن را رها کنند؟» بختیاری بعد از این حرفها خشمش تبدیل به گریه میشود. او ناراحت کودکانی است که هرسال به بهانهای بیسوادتر از قبل میشوند. « الان این را به مسئولان وزارت آموزش و پرورش در تهران بگویی، خیلی راحت جواب میدهند که مگر این بچهها چند درصد از بچههای کل کشورند؟ یک آمار ۹۸درصدی هم از پوشش تحصیلی کودکان در سراسر کشور میدهند و دهن همه را میبندند. ولی واقعیت این است که با این وضعیت اقتصادی، عدالت آموزشی در این مناطق دیگر معنایی ندارد. وقتی کودک ۱۱ساله در خانه نشسته و در تهران همان کودک علاوه بر مدرسه غیردولتی، انواع و اقسام کلاسهای زبان و موسیقی و نقاشی میرود.»
انتقاد معلمان عشایری و روستایی از بیعدالتی در تقسیم امکانات آموزشی و رفاهی فراوان است و این گرانی بنزین هم به آن اضافه شده. هر تماسی که با آنها میگیریم بیشتر از نیمساعت طول میکشد. از بس حرف دارند و نگرانند. «حرف ما این است، ما را ببینید. وقتی میخواهید تصمیمی بگیرید به فکر معلمان و کودکانی که در دورترین نقاط کوهستانی و روستایی کشور هستند هم باشید. مگر خودتان دائم نمیگویید که آموزش حق همه بچه هاست؟»
بخشی از مدارس روستایی بهعلت کمبود دانشآموز یا نبود معلم در سراسر ایران تعطیل شدهاند و دانشآموزان باقیمانده مجبورند از روستاهایشان به شهرستان یا روستای دیگری بروند /همشهری