پنج و نیم‌‌ میلیون انگشت بی‌اثر

خبرهای فوری: ابوترابی، سخنگوی سازمان ثبت ‌احوال: ۷ تا ۱۰‌درصد مراجعه‌کنندگان کارت هوشمند ملی ‏اثر انگشت ندارند ‏ ‏ دهمرده‌ای، رئیس بیمارستان سوانح سوختگی مطهری تهران: سوختگی درجه سه اثر انگشت را از بین می‌برد ‏ ‏ شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران: حذف اثر انگشت برای ارتکاب جنایت ‏شایع نیست

به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرهای فوری، سال هنوز بین ۹۰ و ۹۱ مردد بود که زنی ۲۰ساله در یکی از روستاهای کهگیلویه‌ ‏و‌ بویراحمد دبه نفت کنار آب‌گرمکن را بالای سر برد و چند ثانیه بعد با دستانی خیس کبریت ‏کشید؛ «گُل‌بَس» چهار پنج‌سال پیش ازدواج کرده بود اما روز خوش در زندگی‌اش ندیده بود. آتش‌ ‏از نوک انگشتانش شروع شد، به ساعد نرسیده گُر گرفت و به دقیقه نکشیده صدای جیغ زنی غرق ‏در آتش روستا را خبر کرد؛ زمانی که گل‌بس از زیر پتوی لرزان در دستان‌ همسرش بیرون آمد، ‏سال تحویل شده بود و پوست و پارچه لباس درهم‌تنیده از دستانش شُره می‌کرد. هشت‌سال پس از ‏آن روز بهاری تحویل سال، گل‌بس هیچ اثر انگشتی ندارد. او یکی از ده‌ها ایرانی است که سالانه بر ‏اثر سوختگی یکی از نشانه‌های اثرگذار احراز هویت یعنی اثر انگشت خود را از دست می‌دهند. ‏ماجرای بی‌توجهی دستگاه اسکن به سرانگشتان البته برای صدها‌هزار ایرانی دیگر هم آشناست؛ ‏کهنسالان، نقاشان خودرو و ساختمان، تعمیرکاران آب‌گرمکن، لوله‌بازکن‌هایی که با اسید ‏دست ‌و ‌پنجه نرم می‌کنند، سنگ‌نوردان و انسان‌هایی با ده‌ها شغل دیگر هم تاکنون صاف‌شدن ‏برجستگی‌های سرانگشتان را تجربه کرده‌‌اند. می‌گویند احتمال اینکه دو نفر در دنیا نقشه‌هایی شبیه ‏به هم در نوک انگشتان‌شان داشته باشند یک به ۶۴میلیارد است؛ یعنی از هر ۶۴میلیارد انسان شاید ‏دو نفر اثر انگشت مشابه داشته باشند، اما برای کارکنان دفاتر صدور کارت هوشمند ملی و کارمندان ‏ثبت‌ احوال ایران ماجرا شکل دیگری دارد. آنها روزانه با ده‌ها انسان با شرایطی شبیه به هم روبه‌رو ‏می‌شوند: افرادی بدون اثر انگشت. انسان‌های بی‌دست، دست‌های بی‌انگشت و انگشتان بی‌اثر ایرانیان ‏حالا بخشی از اطلاعات ثبت‌ احوال هم هست و آن‌طور که سخنگوی این سازمان می‌گوید: «۷ تا ۱۰ ‏درصد مراجعه‌کنندگان برای کارت هوشمند ملی اثر انگشت نداشتند.» ‏

‏ سوخته‌های بی‌نشان

گل‌بس آن ‌سال بهار روستایش را ندید؛ یک روز پس از آن تصمیم ناگهانی، از بیمارستان دهدشت ‏به نزدیک‌ترین بیمارستان سوانح سوختگی نزدیک به محل زندگی‌اش یعنی صدها کیلومتر ‏آن‌طرف‌تر و در شهر گناوه اعزام شد و حدود یک ماه در این بیمارستان ماند. دست‌ها و ‏سینه‌اش در این روزها بارها پانسمان شد و بخشی از آن پوست آتش‌گرفته هم زندگی دوباره را آغاز ‏کرد اما پوست سرانگشتان به خواب ابدی رفته بود. حالا نوبت پیوند پوست از دیگر نقاط بدن به ‏دست‌های پرکار زنی بود که آخرین قالی‌اش روی دار انتظارش را می‌کشید. بیمارستان سوانح ‏سوختگی مطهری تهران مقصد بعدی همسر کارگری بود که هرچه سرمایه داشت در این روزها از ‏بین رفته و زندگی‌اش را قرض فراگرفته بود. در تهران پیوند پوست انجام شد اما این انگشتان دیگر ‏توان کار ظریف قالی‌بافی و ده‌ها کار دیگر را از گل‌بس گرفته بود: «هنوز هم نمی‌توانم یک کار خیاطی ‏ساده با سوزن انجام دهم چه برسد به قالی‌بافی.» زندگی گل‌بس پس از آن بهار، تیره‌تر از گذشته ‏شد و حدود یک‌سال بعد همسرش زن دیگری را هم به خانه‌اش آورد تا فشار روحی و مالی ‏زندگی‌اش را سخت‌تر کند: «هفته‌ای نبود که کتک نخورم. بعد از خودسوزی هم کاری به من ‏نداشت. به من می‌گفت نان‌خور بی‌مصرف. می‌دانستم که می‌خواهد زن بگیرد اما ناراحت هم نشدم. ‏برایم فرقی نداشت فقط اینکه دیگر خرجی هم نداشتم. ریش‌سفیدان روستا جلسه گذاشتند و قرار ‏شد یارانه من و دخترم را به خودم بدهد.»‏
‏ ماجرای اثر انگشت از همین روز برای گل‌بس آغاز شد. فردای روز جلسه به شهر رفت تا حسابی ‏برای گرفتن یارانه درست کند، اما دست‌ خالی برگشت: «من سواد خواندن دارم ولی وقتی به بانک رفتم، ‏گفتند باید انگشت هم بزنم. هرچه زدم یک دایره آبی درست می‌شد و خط‌خطی نبود. قبل از این ‏برای انتخابات هم انگشت زده بودم ولی چیزی نگفتند اما بانک قبول نکرد. گفتند باید بروم ‏ثبت‌ احوال.» موضوع برای کارمندان ثبت ‌احوال آشنا بود؛ برگه‌ای به او دادند و بعد از چندروز پیگیری ‏کارش درست شد. این روند را ده‌ها فرد آسیب‌دیده بر اثر سوختگی هم در این‌سال‌ها تجربه کرده‌اند؛ ‏سوخته‌هایی که نشان اصلی احراز هویت در ایران یعنی اثر انگشت‌شان از بین رفته‎ ‎‏‌است. «مصطفی ‏دهمرده‌ای» رئیس همان بیمارستانی است که گل‌بس ۳۷ روز آزگار را در آن گذرانده بود؛ ‏بیمارستان سوانح سوختگی مطهری تهران. او ده‌ها انسان شبیه گل‌بس را درمان کرده است و ‏مشکلات‌شان را می‌داند: «سوختگی درجه سه اثر انگشت را از بین می‌برد؛ می‌دانیم که درباره ‏سوختگی درجه و ‌درصد اعلام می‌شود که مبنای‌ درصد وسعت سوختگی است و درجه هم به عمق ‏آسیب‌‌دیدن بافت‌ها اشاره دارد. در سوختگی درجه سه عمق زیاد است و اگر در انگشتان باشد، اثر ‏انگشت از بین‌ می‌رود.» در این سال‌ها افرادی برای حل مشکل اثر انگشت به بیمارستان مطهری و ‏این دانشیار جراحی پلاستیک ترمیمی و سوختگی مراجعه کرده‌اند: «یک‌بار فردی که با اسید ‏سوخته بود پس از بهبود آمد و گفت هرجا می‌روم مشکل برایم به وجود می‌آید و اثر انگشت ‏ندارم.» رئیس بیمارستان سوانح سوختگی مطهری البته این موضوع را شایع نمی‌داند: ‏‏«سوختگی کف دست و انگشت باید خیلی شدید باشد که اثر انگشت از بین برود. در این موارد ‏معمولا درمان به این صورت است که از پوست دیگر نقاط بدن به دست و انگشتان پیوند زده ‏می‌شود. چون این پوست مربوط به قسمت دیگری از بدن است، دیگر اثر انگشت ندارد. البته در ‏بین مراجعه‌کنندگان بر اثر سوختگی، درجه شدید سوختگی در دست کمتر اتفاق می‌افتد و شایع ‏نیست.» ‏

 سنباده  نقاشان‏

برجستگی‌های ریزی که در «لایه اپیدرم» پوست کف دست‌ها و پاها وجود دارد، از هزاران‌سال ‏پیش مورد توجه بوده‌ است و حتی ۷هزار‌ سال پیش از میلاد مسیح، کوزه‌گران چینی از اثر انگشت شست ‏خود برای هویت‌بخشی به کوزه‌های دست‌ساخت خود استفاده می‌کردند. ‏اما توجه جدی به اثر انگشت به همین قرن پیش برمی‌گردد که رد پای به‌جا مانده از مجرم در صحنه جرم، به پرسشی اساسی ‏در بحث‌های کارشناسان جنایی تبدیل شده ‌بود. درست در سال‌های ابتدایی همین قرن پرتحول ‏بیستم، جوهری خاص ساخته شد که با ثبت اثر تمام انگشتان دو دست، گشودن راز پرونده‌های ‏جنایی را چندگام جلو برد. این پروژه در دهه ۱۹۶۰ به اوج خود رسید و ساخت دستگاه‌های ‏الکترونیکی ثبت زنده اثر انگشت، انقلابی در این صنعت ایجاد کرد. حالا در هر گوشه از دنیا و در هر ‏اداره و کارخانه‌ای دستگاه‌های حساس به اثر انگشت خودنمایی می‌کند. اما برای بعضی از نقاشان ‏ساختمان و خودرو هنوز این دقت چندان کارساز نیست؛ موضوعی که «کیارش» تازه‌کار هم به ‏آن اشاره می‌کند. دو ‌سال است که در صافکاری و تعمیرگاه در صادقیه تهران کار می‌کند و در همین مدت محدود هم با این دستگاه‌های اسکن اثر انگشت داستان‌ها داشته است: «ماه دوم کارم برای کارت هوشمند ملی رفتم ولی دستگاه خطا می‌داد. تعجب کردم و به ‏سرانگشتانم نگاه کردم، دیدم لکه‌های سیاهی روی آنها را گرفته است. رفتم و دو روز به دستانم ‏استراحت دادم و دوباره سراغ کارت ملی رفتم.» بار دوم رفتار دستگاه اسکن با کیارش بهتر بود و این‌‏بار غیر از دو انگشت شست، بقیه موارد ثبت شد: «باز هم مشکل. تازه فهمیدم این مشکلی ‏همه‌گیر در بین تعمیرکارهاست؛ مخصوصا برای شاگردها.» او البته شنیده بود که در بین نقاشان ‏خودرو این مشکل شدیدتر است؛ موضوعی که «حمید صادقی» هم تجربه‌های زیادی از آن دارد. ‏حمید همان نقاشی است که بهار امسال و پس از سیل شیراز نامش بارها شنیده شد؛ صافکاری ‏که از میهمانان نوروزی فارس خواسته بود خودرو آسیب‌دیده‌شان را برای تعمیر مجانی به ‏کارگاهش ببرند. او از ۱۴ سالگی این کار را شروع کرده است و ۲۴‌سال تجربه در این کار دارد و با چم ‌و ‏خم مشکلاتش آشناست: «پوساب یا همان سنباده شماره دارد؛ هر چه شماره پایین‌تر باشد ‏زبرتر است و مثلا الان نرم‌ترین ۳۰۰۰ و زبرترین هم ۶۰ است. سنباده در دست حرکت می‌کند و ‏ممکن است پوست را ببرد و به همین دلیل وقتی می‌خواهیم جایی اثر انگشت بدهیم، انگشت سفید ‏می‌شود و اثری ندارد. تجربه کاری هم البته تأثیر دارد و برای ما که سوارِ کارمان هستیم کمتر اتفاق ‏می‌افتد. البته ۷۰-۸۰‌درصد نقاشان ایران این مشکل را دارند.» «احمد محمدطاری مقدم»، رئیس ‏اتحادیه نقاشان اتومبیل هم به این مشکل آگاه است و آن را یکی از مسائل این صنف می‌داند:   «نوع ‏کار ما همین است و  نوک انگشت ساییده می‌شود. بیشتر همکاران ما این مشکل را دارند چون عاج ‏دست از بین می‌رود.» دلیلش هم همان سنباده‌کاری است: «سنباده‌زدن به همین راحتی نیست. ‏وقتی دست زیاد در آب می‌ماند پوست حالتی پژمرده دارد و ورم می‌کند. دراین حالت به ‏انگشت فشار می‌آید و یواش یواش عاج انگشت از بین می‌رود و پوست کنده می‌شود.» براساس ‏توضیحات رئیس اتحادیه نقاشان اتومبیل، مشکلات پوستی یکی از مسائل نقاشان است و به ‏همین دلیل این افراد باید نوع کار خود را در درازمدت تغییر دهند: «در این شغل به دلیل ‏سختی و فرسودگی که وجود دارد کسی نمی‌تواند زیاد دوام بیاورد، مگر اینکه تحت فشار باشد. اگر ‏این روند زیاد طول بکشد باعث مشکلات عدیده می‌شود و علاوه‌ بر مشکلاتی که برای اثر انگشت ‏ایجاد می‌شود، نوع کار هم سخت و دشوار است و بدن جواب نمی‌دهد.»‏

گاهی دستی نیستکه انگشتی باشد یا اثر انگشتی

با وجود اینکه الگوی روی زبان، عنبیه چشم، الگوی تایپ کردن فرد و حتی شکل گوش انسان‌ها از ‏مشخصه‌های بیولوژیکی منحصربه‌فرد است، اما همچنان استفاده از اثر انگشت برای تشخیص هویت ‏آسان‌تر و پرکاربردتر است. ماجرای تشخیص هویت با اثر انگشت اما برای دست‌کم ۲۵‌هزار و ۶۱۵ ‏ایرانی به این آسانی هم نیست. در سرشماری‌ سال ۹۵ معلولان ایرانی دیده نشدند، اما ‏اطلاعات سرشماری پیش از آن یعنی‌سال ۹۰ می‌گوید که هشت‌سال پیش، ۲۵هزار و ۶۱۵ ایرانی ‏دست‌کم بدون یکی از دستان خود زندگی می‌کردند و ۱۲۷‌هزار و ۹۳۹ نفر هم «نقص دست» ‏داشتند. «حسین» سی‌ویک‌ساله یکی از همین افراد است که ‌سال۹۱ و هنگام کارگری روی تیر برق، ‏بدنش خشک شد و روی زمین افتاد. او چند هفته بعد با دو دستش برای همیشه خداحافظی کرد. ‏حسین در این هفت‌سال بخشی از وظایف دست‌هایش را به پا واگذار کرده و به امضای جدیدی هم ‏رسیده‌ است، اما همچنان برای کارهای روزانه‌اش به همراه نیاز دارد: «زمانی که دست‌هایم را می‌خواستند ‏قطع کنند از خودم هم رضایت می‌خواستند. به هوش که آمدم با من حرف زدند، راهی نداشتم و ‏رضایت دادم. دست‌هایم خشک و سیاه شده بودند و به همین دلیل اثر انگشت پا را گرفتند. فکر ‏می‌کردم از این به بعد همیشه باید آماده باشم که شست پایم را روی جوهر قرار دهم و انگشت بزنم ‏اما این‌طور نشد.» حسین پس از بهبود و رهایی از بیمارستان، باید به زندگی روزانه برمی‌گشت، اما ‏در  نخستین گام، بانک آب پاکی روی دستش ریخت:  «رفتم و گفتند که حتما به اثرانگشت دست نیاز ‏است. گفتند باید به کسی وکالت دهی که دست داشته باشد. هنوز مجرد بودم. به برادرم وکالت دادم ‏که کارهای بانکی را انجام دهد. بعد از ازدواج هم به همسرم وکالت دادم. من مُهر هم دارم، ولی با مهر ‏و انگشت پا هم کارها پیش نمی‌رود.» حسین برای واگذاری وکالت باید در دفترخانه‌ای رسمی ‏چنین درخواستی بدهد و با اثرانگشت آن را تأیید کند: «در دفتر وکالت انگشت پا را قبول می‌کنند؛ ‏یعنی من با انگشت پا وکالت می‌دهم که فردی از این به بعد جای اثرانگشت من، امضا کند و مهر ‏بزند. الان همسرم دو امضا دارد؛ یک برای خودش و یکی هم برای من.» حسین و چند‌هزار ایرانی دیگر ‏برای بخشی از کارهای روزانه خود نیاز به همراه دارند: «برای انتخابات هم که رفته بودیم همین ‏مشکل بود. موقع رأی‌گیری باید همسرم کنارم باشد و جای من امضا بزند. خودم می‌توانم با ‏پا بنویسم و کارهایم را با پا انجام می‌دهم، اما قبول نمی‌کنند. الان من انگار هویت مستقلی ندارم و ‏شرایط هم طوری است که تنهایی نمی‌توانم کارم را انجام دهم.» این موضوع را هم چند هفته ‏پیش دبیر جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی مطرح کرده ‌بود. مجتبی شاکری، عضو پیشین ‏شورای شهر تهران که با مشکل نابینایی هم دست‌و‌پنجه نرم می‌کند، با انتقاد از اینکه معلولان از ‏ناحیه دست نمی‌توانند کارت بانکی داشته باشند، گفته‌ بود: «تمامی افرادی که انگشت ندارند، نمی‌‏توانند حساب بانکی داشته باشند و نداشتن حساب بانک موجب صادر نشدن کارت عابر بانک است؛ ‏بانک مرکزی معتقد است افراد باید از طریق اثر انگشت هویت‌شان مشخص شود، اما فکری برای ‏معلولان و جانبازان که دست ندارند صورت نگرفته است که این نوع افراد چطور تشخیص هویت ‏شوند.» هفت‌سال است این مشکل بخشی از تجربه زیسته حسین است: «باید به پای من احترام ‏بگذارند. مثلا می‌توانم با پا امضا کنم و بنویسم و اگر امضا را با پا قبول کنند، مشکل حل می‌شود ‏یا مُهر را قبول کنند که نیازی نباشد فردی همیشه همراه من باشد.»‏

متهمان بالقوه‏

هویت منحصربه‌فردی که احتمال شبیه‌شدنش در دو انسان یک به شصت و چهار‌میلیارد است، ‏پیش از پا گذاشتن انسان به دنیا و در ششمین ماه زندگی در رحم مادر شکل می‌گیرد؛‌ سال ۲۰۰۷ ‏با ورود یک زن سوییسی به فرودگاهی در آمریکا، فراگیری همگانی این هویت دچار اختلال شد. ‏در این روز پلیس فرودگاه متوجه شد که این زن مسافر هیچ اثرانگشتی ندارد، هرچند در ‏بررسی‌های بیشتر مشخص شد در پیشینه‌اش هم اثری از جرم دیده نمی‌شود. موضوع به‌حدی ‏عجیب بود که «پیتر ایتان» از دانشگاه باسل سوییس را ترغیب به تحقیق دراین زمینه کرد. پس از ‏بررسی‌های فراوان به این نتیجه رسید که تنها چهار خانواده در دنیا مشکل نداشتن اثر انگشت دارند که دلیل آن هم نوعی جهش ژنتیکی است. نام این عارضه «ادرماتوگلیفیا» یا نبود اثر ‏انگشت است و به دلیل تأخیری که در مسافرت می‌تواند ایجاد کند با عبارت «سندروم تأخیر در ‏مهاجرت» هم شناخته می‌شود. مشکوک‌شدن پلیس به افراد بدون اثر انگشت البته چندان هم ‏بی‌دلیل نیست و به نظر می‌آید مجرمان زیادی تاکنون با بریدن یا سوزاندن اثر انگشت خود، از ‏صحنه‌های جرم فراوانی بدون جاگذاشتن اثری از خود رها یافته‌اند. پلیس فدرال آمریکا، ‏اف‌بی‌آی، که‌سال ۲۰۰۰ در پایگاه‌ داده خود اثرانگشت بیش از ۷۰میلیون نفر را داشت، بارها با ‏صحنه‌های جرم‌وجنایت بدون اثرانگشت روبه‌رو شد و همین موضوع آنها را به استفاده از هوش ‏مصنوعی برای تشخیص اثرانگشت مجبور کرد. آن‌طور که خبرگزاری‌های آمریکا دو‌سال پیش ‏نوشتند، اف‌بی‌آی در این‌سال از شرکت‌های فناوری خواسته بود پیشنهادی تخصصی برای کمک به ‏پروژه «نسل جدید سیستم تشخیص هویت» ارایه دهند که بتواند مجرمان بدون اثرانگشت را هم ‏شناسایی کند. با این حال توضیحات محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی تهران به ‏‏«شهروند» نشان می‌دهد که کمک‌گرفتن از شیوه‌های حذف اثرانگشت برای جرم و جنایت ‏در ایران چندان رایج نیست: «افرادی بودند که نوک انگشتان‌شان را آجر می‌کشیدند تا اثر انگشت‌شان ‏نیفتد، اما در حوزه جرایم جنایی این موارد چندان شایع نیست چون در چنین پرونده‌هایی ‏علایم دیگری برای تشخیص و بررسی وجود دارد.» ‏

۵میلیون ایرانی بدون اثرانگشت

چندسالی از آغاز طرح کارت هوشمند ملی می‌گذرد، اما همچنان یکی از مراکز ثبت‌نام این کار در ‏میدان حر شلوغ است. مردی حدودا شصت‌ساله نوبت می‌گیرد، چندین برگه کاغذ را پر می‌کند، مقابل ‏دوربین می‌ایستد و حالا مرحله آخر است؛ انگشتان دست راستش را روی صفحه شیشه‌ای ‏می‌گذارد و مردی آن‌طرف‌تر با چشمانی زل‌‌زده به صفحه مانتیور از او می‌خواهد دستش را بردارد:   ‏‏«صافِ صاف. شغلت چیه؟» شغلش تعمیر و سرویس آبگرمکن است و سال‌ها پیش هنگام ‏رسوب‌زدایی یک آبگرمکن اسید به سرانگشتان رسیده ‌است. او یکی از همان حدود ۱۰‌درصدی ‏است که برای دریافت کارت ملی هوشمند نیاز به راه دیگری دارد؛ روشی که سیف‌الله ابوترابی، ‏سخنگوی سازمان ثبت‌احوال شیوه اجرایش را این‌گونه شرح می‌دهد‌: «بین ۷درصد تا ۱۰‌درصد ‏مراجعه‌کنندگان برای کارت ملی هوشمند امکان اسکن اثر انگشت ندارند. این افراد به ثبت‌احوال ‏مراجعه می‌کنند و پین‌کدی به این افراد اختصاص داده می‌شود که هرجا نیاز به اثرانگشت بود از ‏آن استفاده کنند. خود فرد عددی را به‌عنوان پین‌کد پیشنهاد می‌دهد.» اطلاعات ثبت‌احوال نشان ‏می‌دهد که تا نیمه آبان امسال ۵۴‌میلیون و ۱۵۰‌هزار نفر برای دریافت کارت ملی هوشمند ثبت‌نام ‏کردند که دست‌کم برای ۷درصد آنها یعنی ۳‌میلیون و ۷۹۰‌هزار و ۵۰۰ نفر اسکن انگشت با ‏مشکل روبه‌رو شده ‌است. از جمعیت نزدیک به ۸۰ میلیونی ایران، ۲۶میلیون نفر هنوز دریافت کارت ‏هوشمند را پیگیری نکرده‌اند. اگر همان عدد اعلام‌شده از سوی سخنگوی ثبت‌احوال یعنی مشکل ‏دست‌کم ۷‌درصد مراجعه‌کنندگان در اسکن اثرانگشت را معیار قرار دهیم، محاسبه‌ای ساده ‏می‌گوید بیش از ۵‌میلیون و ۵۹۴‌هزار نفر برای اسکن اثر انگشت با مشکل روبه‌رو هستند و نیاز به ‏تعریف عددی مشخص برای احراز هویت خود دارند؛ جمعیتی که بازی روزگار یا نوع کار، یادگار ‏شکل‌گرفته در دوران جنینی‌ را از سرانگشتان‌شان ربوده است. ‏/شهروند

خروج از نسخه موبایل