به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرهای فوری، اعتماد اجتماعی تاروپود به همپیوستهای است که مردم را به مردم و مردم را به حاکمیت پیوند میدهد و هرچقدر رشتههای این طناب پوسیده و از هم گسسته شود، استحکام اجتماعی ضربه میخورد و تا جایی میتواند پیش برود که هیچ پیوستگیای بین مردم و حاکمیت باقی نماند، آنچنان که شب از دید حاکمیت روز برای مردم تلقی شود.
جامعه ایران از توسعه نامتوازن، گسستهای اجتماعی، شکافهای طبقاتی، قومیتی، فساد اقتصادی، دوقطبیشدنهای ثروتمند و فقیر، خودی و غیرخودی و… رنج میبرد و همه اینها در طول سالیان سال، ضربههای شدیدی به اعتماد اجتماعی وارد کرده است. بیاعتمادی یکی از چالشهای جدی دولت و حاکمیت در وضعیت کنونی است و ریشههای این آسیب جامعه شناختی را در حوادث بعد از افزایش قیمت بنزین و اعتراضات در شهرهای مختلف و همچنین زیر سؤال بردن آمارهای دولت در ارتباط با واریز کمک هزینه معیشتی بهوضوح میتوان دید. به اعتقاد جامعهشناسان مردم مهمترین سرمایه اجتماعی هر کشور هستند و اگر حاکمیت میخواهد برنامهها و تصمیماتی همچون افزایش قیمت بنزین را اجرایی کند و پیش ببرد باید مردم را اقناع کند و شرط اصلی پشتیبانی از سوی جامعه، اعتماد عمومی است؛ موضوعی که میتواند حتی سختترین جراحیهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و… را در هر کشور در بدترین شرایط، ممکن کند و در مقابل سادهترین برنامهها را بهدلیل اعتراض و مخالفتهای جامعه ناکام باقی بگذارد.
واکنش منفی شدید بخشی از جامعه به افزایش قیمت بنزین که گروهی از کارشناسان اقتصادی آن را جراحی اجتنابناپذیر میخوانند؛ هماکنون شرایطی را حاکم کرده است که شاید از این پس دولت شجاعت اجرای برنامه مهم دیگری را نداشته باشد؛ موضوعی که در طولانیمدت به بحران جدید سیاستگذاری برای آینده کشور منجر خواهد شد و حاصلی جز رکود اجرایی و سستشدن ریشههای توسعه اقتصادی و اجتماعی بهدنبال نخواهد داشت. اما سؤال اصلی این است که چگونه باید جلوی بیاعتمادی بیشتر و پاره شدن طناب ارتباط مردم با حاکمیت را گرفت و با برنامهریزی دقیق، اعتماد اجتماعی را در کشور رشد داد. گفتوگوی همشهری با سیدحسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، جعفر بای، جامعهشناس و امیر حسین جلالیندوشن، روانپزشک را در این رابطه بخوانید.
سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با بیان اینکه اعتماد اجتماعی یکی از شاخصهای سرمایه اجتماعی است، گفت: یکی از مهمترین سرمایهها برای هر حکومتی ایجاد ظرفیتها و بسترهای لازم و اتخاذ تصمیمهای مناسب برای افزایش سرمایه اجتماعی است. او به همشهری گفت: بدون شک مشروعیت دولتها به مشارکت مردم در امور کشور مربوط میشود و به همین دلیل ما در ادوار مختلف تاریخ کشورمان آثار کم و زیاد شدن اعتماد مردم به حاکمیت را مشاهده کردهایم.
وی با اشاره به زمان جنگ تحمیلی گفت: آنچه که باعث شد ما در جنگ تحمیلی در کنار تدابیر حاکمیت برای پیشبرد جنگ موفق باشیم و از بحرانها عبور کنیم، اعتماد مردم به حاکمیت بود، ما همان افرادی هستیم که در زمان جنگ از جان و مالمان گذشتیم و هیچ چشمداشتی نداشتیم چرا که در آن زمان بستر مشارکت مردم فراهم شده بود و مردم به حاکمیت اعتماد داشتند اما اکنون بسیاری از همان افراد حاضر نیستند از ۴۵هزار تومان یارانهای که برایشان واریز میشود صرفنظر کنند، همین مسئله به معنی کاهش اعتماد مردم به حاکمیت است.
موسویچلک ادامه داد: مردم در هیچ کشوری دوست ندارند بهعنوان ابزاری برای حاکمیت باشند، مردم دوست دارند دیده شده وحقوقشان به رسمیت شناخته شود، مردم دوست دارند مدیران پاکدست داشته باشند، مدیرانی که در تصمیمگیریها مردم و زندگیشان را مدنظر داشته باشند و براساس آن بتوانند کشورشان را اداره کنند نه اینکه هر روز شاهد موضوع آقازادهها، اختلاسها و… باشند که همین مسائل به کاهش اعتماد اجتماعی منجر شده است.
او گفت: ضعف حاکمیت در تحقق وظایفی که در قانون برای مسئولان پیشبینی شده، عدمتحقق حقوق ملت ازجمله رفاه و تامین اجتماعی، آموزش عمومی رایگان، بهداشت و درمان مناسب، بیتوجهی به شایستهسالاری و ناتوانی مدیران در ایفای وظایف همه و همه دلایل کاهش اعتماد اجتماعی است که میتواند به کاهش مشارکت مردمی منجر شود.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با اشاره به گران کردن ناگهانی بنزین گفت: نتیجه تصمیم اخیر بنزینی که بدون توجه به خواست و شرایط مردم بود این شد که شاهد اعتراضات زیادی در شهرهای مختلف بودیم ولی حتی بعد از این اعتراضات هم صدای مردم شنیده نشد. وقتی راهی برای بیان اعتراض به حق وجود نداشته باشد و مردم حس کنند دیده نمیشوند، اعتراضاتشان را به شکل دیگری نشان میدهند، مثلا در مدنیترین حالت در انتخابات حضور کمرنگی خواهند داشت. دولتها باید متوجه باشند که مشروعیتشان از مردم گرفته میشود و بدون مشارکت مردم هیچ تصمیمی پیش نخواهد رفت و حتی اگر در کوتاهمدت پیشرفتی حاصل شود در نهایت نارضایتی و سرخوردگی را در جامعه بهوجود میآورد.
اما راهحل برای بازگرداندن سرمایه اجتماعی و افزایش اعتماد عمومی چیست؟ موسویچلک گفت: برای اینکه بتوانیم اعتماد از دست رفته اجتماعی را به جامعه بازگردانیم شفافیت، سلامت همهجانبه، عدمتبعیض، قانونمداری و مدیریت باید درست شود و مسئولان بهصورت واقعی نشان دهند که میخواهند با مردم گفتوگو کنند، صدایشان را بشنوند و به آنها پاسخگو باشند؛ نه اینکه همهچیز به شعارهای قشنگ و مقطعی ختم شود که این وعدهها وقتی اجرایی نشوند به بیاعتمادی بیشتر دامن میزنند. اگر حاکمیت بهدنبال رابطه قوی با مردم است دغدغههای اجتماعی و اقتصادی مردم باید کاهش یابد.
وی ادامه داد:داستانی که درخصوص ارز با آن مواجه شدیم و ارزی که به ارز جهانگیری معروف شد نتیجه ضعف مدیریت اقتصاد بود که نتایج آن در سفره مردم مشخص شد؛ درصورتی که اگر ضعفهای مدیریتی برطرف شود، شاخصهای رفاه افزایش پیدا کند و از منابعی که در کشورمان وجود دارد درست استفاده شود و تصمیمگیریها بر مبنای نیازها و خواست مردم باشد در کنار دادن اطلاعات درست و به موقع به مردم میتوان امیدوار بود که بخشی از اعتماد از دست رفته دوباره به جامعه برگردد. اما نباید توقع داشته باشیم این کار در کوتاهمدت روی دهد.
موسویچلک ادامه داد: بخش دیگر ماجرا پاسخگویی درست مسئولان در قبال وظایفی است که بهعهده دارند. با ایجاد بستر مناسب برای مطالبهگری اجتماعی توسط مردم و سازمانهای غیردولتی و رسانهها و… میتوان امیدوار بود که با عزم جزم حاکمیت و در سایه عملکردهای درست کمرنگ شدن اعتماد اجتماعی رو به بهبود برود و این سرمایه اجتماعی رو به افول در بلندمدت روند صعودی بهخود بگیرد.
مسئولان در کنار مردم
امیر محمود حریرچی، جامعهشناس با بیان اینکه بیاعتمادی یکشبه بهوجود نمیآید و سالیان متمادی است که در جامعه رسوخ پیدا کرده، گفت: یکی از دلایل فاصله بخشی از مردم با حاکمیت بهدلیل وعدههایی است که حاکمیت در طول سالیان گذشته به مردم داده و به آنها عمل نکرده است. برای مثال، دولت روحانی اگرچه برای نخستین موضوع حقوق شهروندی را مطرح و سازوکارهایی را تعیین کرد، ولی در عمل اقدامات چندانی برای همین موضوع انجام نداده است و حقوق شهروندی و احترام به حقوق اجتماعی در حد دستورالعمل باقی ماند.
او با اشاره به اینکه بعد از آزمون افزایش قیمت بنزین، مردم با موضوع واریز کمکهزینه معیشت روبهرو شدند که اعتراضات بسیاری روی آن هم وجود دارد و دولت نتوانسته است مردم را درخصوص واریز پول به ۶۰میلیون نفر که اعلام میشود، قانع کند، گفت:
«زمانی که مسئولان از مردم، خواستههای آنها و اجرای وعدههایی که خودشان به مردم دادهاند فاصله میگیرند، شاهد این هستیم که با گرانشدن یکباره و بدون اطلاع قبلی بنزین، اعتراضاتی در نقاط مختلف کشور شکل میگیرد.
این جامعهشناس و مددکار اجتماعی میگوید: «فاصلهای که بین مردم و حاکمیت در سالیان اخیر بهوجود آمده، سال به سال بیشتر شده است. مردم معتقدند دردشان شنیده نمیشود و حاکمیت هیچ شفافیتی در بیان مسائل با مردم ندارد. متأسفانه زمانی که بنزین به یکباره گران شد و مردم اعتراض کردند، شاهد حضور اراذل و اوباش هم در میان معترضان بودیم و اینطور شد که تر و خشک با هم سوختند. درحالیکه میشد و اصولی بود که مسئولان با آرامش و از روزهای قبل مردم را درخصوص دلایل گرانشدن بنزین آگاه کنند و علت را بهطور دقیق و واضح برای جامعه توضیح دهند. البته نباید به این موضوع بیتوجهی شود که در چند سال گذشته موضوع گرانی بنزین بارها و بارها مطرح شده بود ولی هیچگاه مسئولان نتوانستند اقبال اجتماعی را در این خصوص جذب کنند؛ چرا؟ چون اعتماد اجتماعی کاهش یافته و بخش مهمی از جامعه حتی نسبت به دلایلی که مطرح میشود و حرفهایی که مسئولان بیان میکنند، شک دارند.
حریرچی با بیان اینکه تبعات تصمیمات ناگهانی و بدون توجه به خواستههای اجتماعی به روابط نابرابر مردم و دولت منجر میشود، گفت: «هیچ کشوری با درگیری و خشونت به مسیر درست هدایت نمیشود اما باید حق اعتراض مردمی و آزادی بیان به رسمیت شناخته شود و مجال پیدا کند نه اینکه مسئولان تنها در زمان انتخابات و پای صندوقها به سراغ مردم بیایند.»
حریرچی با بیان اینکه در دنیای توسعهیافته، مسئولان در کنار مردم هستند، ادامه داد: «برای زندهکردن امید در مردم و ایجاد تغییر اساسی در مملکت باید به آنچه برای آن انقلاب کردیم، برگردیم. شعار مردمسالاری به معنی اجرای عدالت اجتماعی باید دوباره در جامعه ایجاد شود. بخشی از جوانان ما هیچ امیدی به آینده ندارند. ما باید یاد بگیریم چه میخواهیم و پای خواستههایمان مسالمتجویانه بایستیم.»
مسئولان خطاها و اشتباهات گذشته را بپذیرند
امیرحسین جلالیندوشن، روانپزشک با بیان اینکه اگر اعتماد از رابطهای در سطح فردی، کلان و اجتماعی رخت بربندد دیگر چیزی در جامعه اعتبار نخواهد داشت، گفت: وقتی بین دو طرف رابطه حرف دو تا میشود نمیتوان به حرف دیگری اعتماد کرد و تمام قرارها و قراردادها اعتبارشان را از دست میدهند. او در گفتوگو با همشهری گفت: در فضای بیاعتمادی؛ بدبینی و شکاکیت روی میدهد و اگر شک به یقین تبدیل شود ممکن است باعث بروز پیشفرضهایی شود که در نتیجه آن حرف طرف مقابل اعتباری نداشته باشد. این مسئله را میتوان در رابطه بین مردم و حاکمیت نیز مشاهده کرد. زمانی که حاکمیت و دولت به قرارهایی که با مردم میگذارد عمل نکند و وعدههای انتخاباتی که بیان میکند اجرایی نشود، اعتماد اجتماعی به مرور از بین میرود.
به گفته این روانپزشک، زمانی که بیاعتمادی در جامعه نمایان میشود، حتی اگر دولت به مردم قول دهد به مردم کمک هزینه معیشتی پرداخت میشود، وضعیت اقتصادی مردم را تغییر میدهد و کمبودی در بازارهای اقتصادی رخ نخواهد داد؛ جامعه باور نخواهد کرد و با شک و بدبینی به این مسئله نگاه میکند. « این وضعیت بیاعتمادی همچون بیماری مسری در انواع و اقسام روابط درون جامعه رخنه کرده و جامعه یکدستی و قوام خود را از دست داده است.»
به گفته جلالی ندوشن، با بیان اینکه سوء ظن و بدگمانی یکی از روشهای رفتاری است که انسانها را به حاشیه امن هدایت میکند، ادامه داد: «در این فضا هیچ فردی به دیگری اعتماد نمیکند و همین مسئله باعث افزایش خشونت و مانع گفتوگو بین افراد میشود. ما شاهدیم که در روزهای گذشته مسئولان و دولتمردان دائم از گفتوگو با مردم سخن میگویند؛ درحالیکه زمانی دوطرف گفتوگو میتوانند با یکدیگر صحبت کنند که به همدیگر اعتماد داشته باشند.»
او ادامه داد: همه ما میدانیم باتوجه به شرایط اقتصادی، دولت نمیتواند کمک هزینه معیشتی را تامین کند و حتی در پرداخت ماهانه یارانه نیز برای سالیان آتی امید چندانی وجود ندارد در نتیجه با وعدهدادن کمک هزینه نمیتوان مردم را به ادامه زندگی بدون مشکل امیدوار کرد. تصور اینکه با وعده دادن میتوانیم شرایط زندگی مردم را تغییر دهیم کاملا اشتباه است.
این روانپزشک با اشاره به اینکه حاکمیت باید بپذیرد که نارضایتی مردم فقط از گران شدن بنزین نیست و جدیتر از این مسئله است، گفت: اینکه بخشهای مختلف حاکمیت بخواهند یکدیگر را مقصر جلوه دهند، مسئلهای نخنماست. بعد از انقلاب سلیقههای سیاسی مختلفی در قوای سهگانه در راس کار بودهاند و کارنامه همه طیفهای سیاسی هم مشخص است. بنابراین مسئولان باید خطاهای گذشته را بپذیرند و به مردم اجازه اعتراض بدهند که اگر این فضا ایجاد شود میتوان امیدوار بود اعتماد اجتماعی از دست رفته بازیابی شود؛ اما با دادن وعده نمیتوان دل مردم را بهدست آورد. پذیرش خطاهای گذشته، عذرخواهی واقعی و برنامهریزی برای جبران مشکلات میتواند به بازگشت اعتماد عمومی کمک کند.
مردم عمود خیمه حاکمیت هستند
جعفر بای، جامعهشناس نیز با بیان اینکه اعتماد اجتماعی بهتدریج بهوجود میآید و بهتدریج از بین میرود، گفت: تکیهگاه دولتها و حاکمیت بر شانههای ملت است و مردم عمود خیمه و اساس و بنیان حاکمیت هستند.
وی در گفتوگو با همشهری گفت: زمانی که در جامعهای شاهد بروز بیاعتمادی باشیم، هیچ مشارکت و همکاریای بین عناصر مختلف جامعه مردم – حاکمیت وجود نخواهد داشت و تمام طرحها و برنامههایی که دولتها باید آنها را بر پایه اعتماد اجتماعی اجرایی کنند به واسطه قهر و بیتفاوتی اجتماعی عقیم میماند و این مشارکت بین مردم نیز تقلیل پیدا میکند.
بای ادامه داد: در هر جامعهای که همکاری نزدیکی بین حاکمیت و مردم وجود نداشته باشد، خلاقیت و نوآوری نیز در جامعه شکل نخواهد گرفت و به جای این موارد شاهد رخوت، سستی، درجازدن و خنثی بودن میشویم درحالیکه پشتوانه اجرایی طرحها و برنامههای دولت مردم هستند و درصورت بیاعتمادی مردم به حاکمیت این طرحها اجرایی نمیشود.
به گفته این جامعهشناس، مکانیسم سلب اعتماد در طولانیمدت روی میدهد. «متأسفانه حاکمیت در طول سالهای گذشته به هشدارهایی که در این خصوص مطرح شده است توجهی نکرده ولی حالا باید با اجرای برنامهها و اقداماتی؛ ترمیم و بازگشت اعتماد مردم را در دستور کار قرار دهد. بازگشت اعتماد اجتماعی زمانبر است و نیازمند عقبنشینی از برخی مواضع و گوش دادن به خواستههای مردمی است. تعامل حاکمیت با مردم باید نشأت گرفته از مهر و محبت باشد؛ این رفتارها در حافظه تاریخی مردم میماند و در مواقعی که نیاز به مشارکت مردم است، با بیتوجهی مردم به درخواست حاکمیت نتایج خود را نشان میدهد. اکنون تکریم ارباب رجوع و مردم فقط در حد زبان است و به آن عمل نمیشود. دولت باید گردش کار اداری و بوروکراسی اداری که با آزار مردم همراه است را برطرف کند.»
وی تأکید کرد: شنیدن صدای مردم به معنی پولدادن نیست بلکه درک مشکلات مردم و اجتماع یکی از مواردی است که باید حاکمیت به آن توجه کند؛ در این صورت است که میتوان به بازگشت اعتماد مردم امیدوار بود.