به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرهای فوری، در روزهای اخیر با اجرای طرح مدیریت مصرف سوخت و تغییر قیمت بنزین در تهران و برخی از نقاط کشور مردم واکنشها و اعتراضات متفاوتی از خود نشان دادند. در این میان رفتهرفته برخی از این اعتراضات رنگ و بویی دیگر بهخود گرفت و گروهی از آشوبگران وافراد فرصت طلب هم با سوءاستفاده از فضای ایجاد شده اقدام به تخریب مغازهها، بانکها، خودروها و به آتش کشیدن پمپ بنزینها واموال عمومی کردند که متأسفانه حوادث واتفاقات ناگواری را رقم زد. برخی از مردم معتقدند در سالهای اخیر بحث افزایش قیمت حاملهای انرژی و واقعی شدن قیمت بنزین خیلی در محافل تخصصی و عمومی مطرح شده وحتی اقتصاددانان در این مورد نظرات موافق و مخالف خود را اعلام کردهاند اما لازم بود مسئولان و دست اندرکاران اجرایی کشور پیش از اعلام رسمی نرخ جدید بنزین ، با اطلاعرسانی و درجریان قرار دادن مردم فضای عمومی را برای به اجرا درآوردن این تصمیم آماده میکردند. آنها بر این باورند با اجرای این طرح باید حملونقل عمومی گسترده تر و دسترسی مردم بهوسایل نقلیه همگانی بیشتر و آسانتر گردد همچنین نباید برخی از تصمیمات کلانی که بر معیشت مردم تأثیرگذار است ناگهانی و غافلگیرکننده باشد چرا که همین مسأله به لحاظ روانی و اجتماعی تبعات غیرقابل پیشبینی را بهدنبال دارد.
در مقابل گروهی دیگر از مردم هم در گفتوگو با خبرنگاران «ایران» با ابراز نگرانی از اجرای این طرح و تبعات اقتصادی آن میگویند: تجربه نشان داده هرگاه قیمت کالاهای اساسی و حاملهای انرژی بهخصوص بنزین افزایش یافته به تبع آن قیمت سایر اقلام و احتیاجات اصلی مردم اعم از خوراکیها، مواد غذایی ، پوشاک و…. نیز افزایش خواهد یافت که ضروری است تیمهای نظارتی و بازرسی روند رشد نرخها را رصد کرده و با عاملان افزایش خودسرانه قیمت کالا و خدمات در بازار برخورد جدی و قاطعی داشته باشند. آنها معتقدند در شرایط کنونی اقتصادی کشور که بخش اعظمی از مردم جزو دهکهای یک تا هفت کشور هستند و به لحاظ معیشتی وضعیت متوسطی دارند، ضروری است مسئولان با مراقبت ازقدرت خرید و معیشت آنان نگرانیهای ناشی از تغییر قیمت بنزین را برطرف کرده و از اقدامات احتمالی و شوک آور به بازار جلوگیری کنند.
برخی دیگراز مردم هم شیوه طرح مطالبات و اعتراضات را زیر سؤال میبرند و به «ایران» میگویند: اعتراض در یک جامعه مدنی حق قانونی و جزو حقوق شهروندی است اما نوع بیان و طرح مسائل و مطالبات مردم باید از مسیر قانونی و به دور از رفتارهای هیجانی و تخریبکننده باشد چرا که در فضای ناآرام و ملتهب عدهای از افراد فرصت طلب و اغتشاشگر با رفتارهای غیرقانونی و خشونتآمیز علاوه بر آتش زدن عمدی اماکن عمومی و دولتی و خصوصی به تخریب و غارت اموال میپردازند و مسیر مطالبات مردم را منحرف کرده و برای کشورهزینهسازی میکنند.
روحالله کریمیان، کارمند که در این چند روز بهجای خودروی شخصی از تاکسی استفاده کرده است، میگوید که به هرحال افزایش قیمت بنزین در این تصمیمش بیتأثیر نبوده است. اما دغدغهاش بیشتر از آنکه متوجه گرانی بنزین باشد، به کمبود حملونقل عمومی برمیگردد. در مسیر او، خطوط اتوبوسهای تندرو و مترو وجود ندارد و مردم در این محله به ناچار بیشتر از خودروهای شخصی استفاده میکنند: «همان روز که بنزین گران شد، تصادفاً سوار تاکسی شدم و اتفاقاً همان کرایه قبل را پرداختم. البته در بعضی مسیرها رانندهها غر میزدند، اما با سختگیری مسئولان، فعلاً کسی به خودش اجازه نمیدهد نرخها را دستکاری کند. بخشی از این موضوع هم به مسئولیت اجتماعی ما برمیگردد، من بارها دیدهام که راننده کرایه اضافی گرفته، اما مسافران سکوت کردهاند. نمیشود نشست و فقط از دیگران انتظار داشت.ضمن اینکه در این شرایط اغلب سفرها بهسمت حملونقل عمومی میرود، خب شهرداری تا چه اندازه آماده شیفت سفرهاست؟ درحالی که ما با استانداردهای جهانی فاصله زیادی داریم.»
کریمیان البته از مسئولان گلایه دارد و معتقد است بهتر بود با مردم صادقانه برخورد میکردند و به جای انکار و نفی یک موضوع، علت واقعی را با آنها هم در میان گذاشتند: «مردم قدرت تجزیه و تحلیل دارند و میتوانند خوب یا بد را از هم تشخیص دهند، اما الان مردم از این تصمیم یکشبه دلگیر شده و فرصتی نداشتهاند تا دخل و خرجشان را یکی کنند. به هرحال افزایش چند برابری بنزین، جیب خانوارها را کوچک میکند و باید جایگزین آن مشخص میشد.»
مینو شهیدی، ساکن محله قیطریه تهران است. او از این تصمیم دولت استقبال کرده و اتفاقاً جزو آن دسته از شهروندانی است که معتقد است باید نرخ بنزین گران شود:«باید جای ما باشید تا ببینید ترافیک و دور دور کردن خودروها چه بلایی سرمان آورده. در همین بلوار اندرزگو مخصوصاً آخر هفتهها، به قدری خودروها بدون هیچ علتی دور این بلوار میچرخند که ما سرگیجه میگیریم. خب یکی از علتهای آن همین ارزانی بنزین است. اگر گران بود، مردم صرفهجویی میکردند و جز کارهای ضروری از خودروی شخصی استفاده نمیکردند. گاهی ما برای رسیدن به یک مسیر ۱۰ دقیقهای، بیش از یک ساعت و نیم در ترافیک هستیم، برخی برای نان خریدن هم از خودروی شخصی استفاده میکنند. ما حاضریم برای کاهش وزن، پول زیادی به باشگاهها بپردازیم، اما نمیخواهیم چند قدم رایگان پیادهروی کنیم. باورکنید فقط پولدارها دور دور نمیکنند. خیلیها از جنوب و حتی حاشیه شهر به این منطقه میآیند و با خودروهای متوسط بدون دلیل گشت میزنند.» او البته مخالف شکاف طبقاتی است و میگوید که «باید درهر منطقه امکانات ویژه وجود داشته باشد تا مردم نخواهند برای خرید از یک نقطه جنوبی به شمالی بروند. امیدوارم با این تصمیم لااقل آلودگی هوا و ترافیک بهتر شود.»
رحمان محمدی، شغل آزاد دارد و هماکنون ساکن یکی از مناطق مرکزی تهران است. او البته برخلاف دیگران میگوید که موافق گران کردن بنزین در شرایط فعلی اقتصادی نیست. او از رکود بازار گلایه دارد و میگوید که مردم دیگر توان اقتصادی ندارند و کمتر برای خرید وسایل منزل مراجعه میکنند: «ما نه یارانه بگیر هستیم و نه وضع آنچنانی داریم. یک خانواده ۵ نفره در این شرایط چطور میتواند از عهده این هزینهها بر بیاید؟ مسئولان میگویند جلوی گرانی کالاها را میگیرند، اما نرخ اجناس هفته به هفته افزایش پیدا میکند. ما چطور میتوانیم به این نظارتها امیدوار باشیم؟ همین دیروز نان ۳ هزار تومانی را به همان قیمت قبل خریدم، ولی آنقدر سوخته و خمیر بود که وقتی اعتراض کردم، شاطر گفت اگر نان بهتر میخواهی ۵ هزار تومان بده!»
رعنا رضایی، حسابدار بانک با اشاره به نرخ پایین انرژی در ایران میگوید: من سالها دبی زندگی میکردم، آنجا نرخ هر لیتر بنزین، ۲.۵ درهم بود وحداقل حقوق ۲ هزار درهم، اگر بخواهیم با ایران مقایسه کنیم یعنی فردی که ماهی ۶ میلیون تومان حقوق میگیرد، باید به ازای هر لیتر ۷ هزار و ۵۰۰ تومان بپردازد. اما درایران کسی که ماهانه ۱۵ میلیون تومان درآمد دارد، هر لیتر را هزار تومان میدهد، این منطقی نیست! ضمن آنکه درخارج از کشور شما موظفید مالیات سنگینی بپردازید. اما خب کیفیت خودروها و مصرف بالای سوخت، نگرانکننده است و مردم انتظار دارند در ازای پولی که میپردازند، خودروی با کیفیت و سوخت بهتر داشته باشند. من شخصاً خودرو ندارم و چرا باید یارانه من به جیب دیگری برود؟ این هم عادلانه نیست.
محمد معمارزاده، راننده تاکسی اینترنتی و ساکن شهر ارومیه است که برای کار به تهران آمده، ۳ فرزند دارد و شبها در خودرویش میخوابد. او روزانه ۳۰ هزار تومان هزینه خورد و خوراکش میشود. او میگوید با این ترافیک و مصرف بالای سوخت پراید، این سهمیه تا نیمه ماه هم نمیکشد و چطور میتواند پسانداز کرده و برای خانوادهاش بفرستد؟ او به بسته معیشتی دل خوش کرده و امیدوار است که با این پول بتواند بخشی از هزینههایش را جبران کند.
تیم های بازرسی و نظارتی بازار را رصد کنند
محمد نیکنژاد معلم یکی از دبیرستانهای تهران است. او نگاه متفاوت تری به واکنشهای مردمی نسبت به تغییر قیمت بنزین دارد وی میگوید: «باید توجه داشت که در این اعتراضها دو دسته افراد حضور دارند؛ بیشتر افرادی که معترضند، جوان یا نوجوان هستند. متأسفانه برخی از دانشآموزانم به خاطر هیجان به خیابانها رفتهاند. یادمان باشد که نوجوانها نمیتوانند خشم خود را کنترل کنند. دسته دیگر هم در حال سوء استفاده از این شلوغیها هستند و با هدف وارد میشوند.»
او با اشاره به جنبههای مختلف این اعتراضها میافزاید: دقیقاً بعد از گران شدن بنزین بخشی از مردم نسبت به این تصمیم ناگهانی دولت واکنش نشان دادند، آنها از قبل در جریان این افزایش قیمت قرار نگرفتند و نگران این موضوع هستند که با افزایش قیمت بنزین قیمت برخی از کالاها افزایش پیدا کند. گرچه بهعنوان یک معلم بر این باورم که این افزایش قیمت روی آموزش و زندگی مردم هم تأثیر میگذارد. در این میان تأثیر این گرانی روی زندگی کارمندان بخصوص معلمان بیشتر است. به نظرم دولت باید این تصمیم را در فروردین اجرایی میکرد که حقوق کارمندان و کارگران و بازنشستگان کمی افزایش پیدا میکرد.
نیکنژاد میگوید: موضوع اصلی فشارهای اقتصادی است. متأسفانه تحریمها روی زندگی و معیشت مردم تأثیر گذاشته است و طبقه محروم در شرایط مناسبی به سر نمیبرند. البته ما هم میدانیم که دولت در شرایط بسیار سخت و دشوار اقتصادی به سر میبرد و در این میان مردم نباید متضرر شوند.
در این چند روزی که قیمت بنزین افزایش پیدا کرده، برخی از مشاغل هم کار و کاسبیشان کم رونق شده است. محمد شغلش ساخت و ساز است و حالا چند روزی میشود که کارش را تعطیل کرده است، دلیل اش را هم افزایش چند برابری نرخ برخی از مصالح میداند: از جمعه صبح تا حالا قیمت خیلی از مصالح افزایش پیدا کرده است مثلاً میلگرد گرانتر شده یا سیمان را کیسهای ۱۲ هزار و ۸۵۰ میخریدم اما حالا باید ۱۳ هزار و ۴۰۰ تومان بخریم. کامیون یا وانت دارها قیمتها را بیشتر کردهاند و میگویند بنزین گران شده است. خیلی از مصالح اصلاً به فروش نمیرسد. فروشنده منتظر است تا اعتراضها تمام شود و با قیمت بالاتری مصالح را بفروشد. دولت باید نظارتها را بیشتر کند مخصوصاً برای شغلهایی که با حمل و نقل سر و کار دارد.
شغل حسین مربوط به خورد و خوراک مردم است او یک مغازه اغذیه فروشی در تهران دارد. او از تیم های بازرسی و نظارتی میخواهد نظارت ویژهای روی بازار داشته باشند. ممکن است این تصمیم موجب شود که ترافیک در تهران کم شود؛ مردم کمتر با ماشین در سطح شهر حضور داشته باشند یا آنطور که گفته شد پول این افزایش قیمت برای پرداخت یارانه به طبقه محروم است اما دوباره قیمت اجناس با این افزایش قیمتها تغییر میکند و ممکن است وضعیت اقتصادی مردم دوباره تغییر کند در این چهار روز هم برخی از اجناس افزایش پیدا کرده است. ما هم مجبور میشویم نرخ برخی از خوراکیها را افزایش دهیم. مردم در این اعتراضها فقط میخواهند دولت نظارت بیشتری روی قیمتها داشته باشد.
با تخریب اموال عمومی به خود آسیب میزنیم
بهرام مرادیان، حقوقدان با رد بیان اعتراض از طریق خشونت به «ایران» میگوید: قطعاً اعتراض، حق مردم است، اما از آنجایی که مجرای حق اعتراض مشخص نیست، شاهد اتفاقاتی خواهیم بود که از ریشه نادرست است. بر اساس قانون اساسی کشور هرگونه اعتراضی باید مجوز وزارت کشور را داشته باشد بههمین دلیل مردم برای بیان نارضایتی خود نمیدانند از چه طریقی عمل کنند و به همین خاطر به سمت خیابانها کشیده میشوند اما حقیقت امر این است که اموال عمومی یعنی اموال خود مردم؛ در نهایت با گذشت زمان مشکلات زیادی برای مردم به وجود میآید. آتش زدن بانکها به معنای به آتش کشیدن اسناد و پولهای مشتریان شعب بانکی است و در درجه اول مشتریان آن بانک آسیب میبینند. این قضیه قطعاً محکوم است. این گونه حرکات ناشی از خشم مردم است اما میتوان آن را مدیریت کرد. نوع برخورد صحیح نیروهای نظامی، امنیتی و مدیریت بحران در چنین مواقعی میتواند در حفظ آرامش کمک شایانی باشد.
زهرا محققی کارشناس ورزش نیز در این رابطه معتقد است که هیچ وقت با تصمیمهای دولتی خواستههای همه مردم به یک میزان برآورده نمیشود. بهعنوان مثال همین قضیه گران شدن بنزین بعضیها را خوشحال کرد چون مبلغ یارانه آنها بالاتر رفت و در مقابل گروهی از این تصمیم ناراضی بودند. البته افراد باید متوجه باشند که در صورت برآورده نشدن خواستههایشان نباید به یکدیگر آسیب برسانند. با آسیب زدن به اموال عمومی، در حقیقت به خودمان آسیب اقتصادی میزنیم. اعتراضها باید از طریق گفتمان باشد. اصلاً موافق اغتشاش نیستم، چون بدنه دولت با اغتشاش آسیب نمیبیند و تصمیمهای کلان عوض نمیشوند، بلکه خود مردم آسیب میبینند.
یک پزشک عمومی هم در زمینه واکنش مردم در وقایع اخیر معتقد است: مردم باید مرز خود را از اغتشاشگران جدا کنند و برای ابراز نارضایتی خود به خشونت و آشوب متوسل نشوند.
به گفته سعید زحمتکش مقدم، مردم میتوانند از طریق رسانهها و نمایندگان مجلس نظرات خود را به دولتمردان منتقل کنند. همه میدانیم که با گران شدن بنزین معیشت گروههای زیادی به خطر افتاده، بهعنوان مثال خیلی از کارمندان با حقوق خود نمیتوانستند چرخ زندگی را بچرخانند و یک شیفت کاری هم مسافرکشی میکردند که با گران شدن نرخ بنزین عملاً کمک هزینه این خانوارها بهطور کامل قطع شده است. در هر صورت متوسل شدن به خشونت آن هم تخریب اموال عمومی شیوه اشتباهی است که نباید در پیش گرفت.
فرشاد نجفیپور هم که روانشناس است تخریب اموال عمومی را وندالیسم میداند و میگوید: ماجرای وندالیسم یا به اصطلاح تخریبگرایی یک نوع مشکل رفتاری و تربیتی است که با فراهم شدن زمینههای اجتماعی، قدرت بروز پیدا میکند و به نوعی میتوان گفت تخریبگرایی در شخصیت برخی افراد نهادینه شده است. وندالها همیشه تخریبگر نیستند و مرتکب خلاف نمیشوند اما به محض اینکه ببینند عدهای برای بیان اعتراض در خیابان حاضر میشوند به آنها پیوسته و شروع به تخریبگری میکنند. به آتش کشیدن بانکها یا سطلهای زباله و شیشه شکستن یا غارت اموال سوپرمارکتها چه مشکلی را حل میکند؟ متأسفانه اصولاً نمرات حالات اضطرابی مردم بالا است و بیشتر مردم میزان هیجان بالایی دارند که با کوچکترین اتفاق سرریز شده و زمینه بروز و ظهور پیدا میکنند.