به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرهای فوری، سال ۸۹ است. یک پژوی ۵۰۴ قدیمی و یک شعر عارفانه با این مضمون «صدها فرشته بوسه بر آن دست میزنند کز کار خلق یک گره بسته باز کند.»شعری در روی سایت رسمی و چهار زبانه «فروش پژوی احمدی نژاد» نقش بسته.
هنوز جریان انحرافی باب نشده و احمدینژاد برای اصولگرایان و ارزشیها یاور مظلومین است و مرد عدالت محور مهر گستر. حتی جریان اصلاح طلب نیز بعد از پایان یک سال پر ماجرا و عجیب بهوجود او تن داده است.
اینبار سوژه رسانهها این است،محمود احمدینژاد در ادامه حرکات مردمی خود ماشین پژوی ۳۴ ساله خویش را به فروش میگذارد. درسال ۸۹ اگر به یک بنگاه دار اتومبیل رجوع کنید درخواهید یافت که این نوع پژو در بازار قیمتی بین ۷۰۰ هزار تا یک میلیون تومان بیشتر ندارد. راستش را بخواهید جای ماشین احمدینژاد فقط و فقط در بین اوراقیهاست و احتمالا اتومبیل هر کس دیگری بود با اولین چکش بر سقفش آماده تبدیل شدن به یک آهنپاره. اما این پژو نه در جمع اوراقیهاست و نه در حیاط خانه احمدینژاد در نارمک. بلکه در «نهاد ریاست جمهوری» جا خوش کرده تا آماده فروش در یک مزایده باشد. این یعنی همان اتومبیل اوراقی، قرار است گرانقیمتترین اتومبیل فروخته شده در تاریخ ایران امروز و آینده باشد.
هدف از فروش پژوی احمدینژاد
اما هدف از فروش این اتومبیل چیست؟ شاید یکی از آنها نمایش خودروی قدیمی و اوراقی رئیس جمهور باشد که از جوانی تا امروز نگهش داشته است؛ حتی دردوره پاستور نشینی. مطمئنا پخش تصاویر این اتومبیل در رسانهها، خیلیها را به خود مشغول میکند و کنجکاو که واقعا احمدینژاد چنین اتومبیلی سوار میشده؟ واقعا او تا این حد مردمی است و از جنس تهیدستان؟ جالب اینکه این پژو در هنگام نامزدی محمود احمدینژاد در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به عنوان دارایی وی ثبت شده بود.
ولی به غیر از این چرا احمدینژاد تصمیم به چنین مزایدهای گرفته است؟
مسکن مهر یا کمک به محرومین
ابتدا قرار بود هزینه فروش پژوی احمدی نژاد برای کمک به اجرای طرح «مسکن مهر» اهدا شود، تا اینکه صادق محصولی وزیر رفاه در نخستین روز از آذر سال ۸۹ در همایش مدیران ستادی و استانی وزارت رفاه میگوید: شب گذشته محمود احمدینژاد در همایش خیرین مسکن ساز اعلام کرد برای کمک به محرومان پژو قدیمی خود را به مزایده گذاشته است.
محصولی ادامه میدهد: رئیس جمهور مبلغ حاصل از فروش خودروی خود را به مسکن محرومان اختصاص خواهد داد.
مسکن جوانان یا مسکن محرومین؟
بیست و نهم بهمن ۸۹ است. حالا خبر میرسد که خودرو رئیس جمهور ایران در نمایشگاه اتومبیلهای کلاسیک که از سوم اسفندماه آغاز میشود در منطقه اروند به مزایده گذاشته میشود.
حسین شهریاری، نایب رئیس فدراسیون موتورسواری واتومبیلرانی هم با تایید این خبر اظهار داشت: در این نمایشگاه بیش از ۲۰۰ خودرو کلاسیک از سراسر کشور حضور دارد.
بعد از آن هم خبرگزاری ایرنا مینویسد: «با توجه به محبوبیت رئیس جمهور در کشورهای عربی پیشبینی میشود بیشترین قیمت برای این خودرو ازسوی علاقمندان به وی در کشورهای حاشیه خلیج فارس و خاورمیانه ارائه شود.»
اما اعلام شده که عواید حاصل از حراج خودروی وی صرف مسکن جوانان خواهد شد که این هدف با موضوع مسکن مهر یا مسکن محرومان متفاوت به نظر میرسد.
مسکن جوانان یا کمک به سازمان بهزیستی؟
برخلاف تصورات یکم اسفندماه ۸۹ ثابت کرد که خریدار اتومبیل احمدینژاد یک ایرانی است. اما مبلغ فروش این خودرو خیره کننده بود، ۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان. با شنیده شدن چنین خبری همه چشم انتظار این مطلب بودند که واقعا کدام ایرانی حاضر به پرداخت چنین مبلغی شده است.
اما نکته قابل توجه ماجرا اینجاست در حالیکه ابتدا قرار بود هزینه فروش پژوی احمدی نژاد برای کمک به اجرای طرح «مسکن مهر» اهدا شود و بعد هم مسکن جوانان، ولی اینبار اعلام میشود که این خودرو به نفع «سازمان بهزیستی» فروخته خواهد شد.عدهای هم گفتند که مقصود از این موضوع تهیه مسکن برای معلولان است.
چه کسی ماشین را خرید؟
با تمامی این احوال هنوز هم، همه به دنبال این هستند که بدانند این کدام خریدار ایرانی بوده که حاضر شده بابت یک اتومبیل هفتصد هزار تومانی، دومیلیارد و پانصد میلیون تومان بدهد؟ حمید رسایی نماینده وقت در مجلس شورای اسلامی اینطور از ثروت افسانهای این خریدار خودروی قدیمی خبر میدهد: «شنیده شده است فردی که خودروی احمدینژاد را خریداری کرده است در سالهای گذشته تنها دارائیاش یک سوله بوده که به عنوان انبار و کارهای کوچک صنعتی استفاده میکرده است. به تدریج نامبرده از طریق ارتباطات مختلف دولتی به ثروت کلانی دست پیدا میکند. وی در حال حاضر ۳۰درصد سهام بانک گردشگری و ۳۴درصد بانک… و بخشی از سهام ایران خودروی تبریز و شرکت هواپیمایی آتا را دارد.گفته میشود وی با هماهنگی بقایی و کمک عبدالله گل توانسته است تا پوشش این خطوط هواپیمایی (آتا) را بگیرد. وی در کارخانههای فولاد سهام دارد و قریب به هزار و دویست میلیارد به شبکههای بانکی کشور بدهکار است. گفته میشود که نامبرده جزو ۱۰ سرمایه دار برتر کشور است.»
بعدها البته اعلام شد که «محمدرضا – ز» یکی از بزرگترین سرمایهگذاران ایران و یکی از ۱۰میلیاردر برتر ایران، پژوی احمدینژاد را خریداری کرده است، البته زندگی این خریدار فراز و نشیب کم نداشته است. چرا که دوسال بعد از خرید این اتومبیل با چنین قیمتی تیرماه سال ۱۳۹۱ غلامحسین محسنی اژهای سخنگوی قوه قضائیه در سی و یکمین نشست خبری خود با اصحاب رسانه، ضمن تایید خبر بازداشت «محمدرضا – ز» علت بازداشت وی را “مسائل مالی” اعلام کرد. البته او با پرداخت ۱۳۸۰ میلیارد تومان از بدهیهای خود و تعویق بقیه بدهیها آزاد شد.
او بعدها علی رغم تمام سرمایههایی که داشت به عنوان مالک باشگاه تراکتور سازی تبریز معروف شد، هر چند دراین زمان نیز اتهامات بدهیهای کلانش از جمله به بانک تجارت مطرح شد که گفته شده است او تمام بدهیهای خود را به بانک دراین زمینه پرداخت کرده است.
هرچند کسی از آینده آن پژو و این که سرانجام کار خریدار خودروی احمدینژاد چه خواهد شد چیزی نمیداند.
به همه این موارد باید این نکته را هم اضافه کرد که این نخستین بار نبود که احمدینژاد یکی از سرمایههای خود که خودرویش بوده است را با این قیمت به فروش و مزایده گذاشته بود. چرا که قبل تر از آن او کاپشن معروفش را که بسیاری آن را به نام کاپشن احمدینژادی میشناختند را نیز به مزایده گذاشت. کاپشنی که دست آخر ۵۴میلیون تومان به فروش رسید؛ مهدی ابراهیمیزاده متولد شهر بن در آلمان که اتفاقا پیشنهاد ۱۵۰هزار یورویی برای خرید خودروی احمدینژاد را نیز داده بود خریدار این کاپشن بود. کسی که گفت: در اختیار داشتن کاپشن رئیس جمهور من را برآن داشت تا با پرداخت ۵۴میلیون تومان آن را به دست بیاورم. احمدینژاد در همه دنیا و به خصوص در میان عربها و مسلمانان از محبوبیت بسیار بالایی برخوردار است.
صرف چه کاری شد؟
اکنون اما پرسش اینجاست که بعد از گذشت چندین سال، آن ۵۴ میلیون تومان و آن دومیلیارد و پانصد میلیون تومانی که بابت مزایدههای خودرو و کاپشن احمدینژاد به دست او به عنوان مالک رسیده است، صرف آن اموری که باید میشد، شده است یانه؟ یا امروز خودروی وی در چه حالی است؟ در جست و جوی یافتن این سوال تلاش کردیم تا از دفتر او کسب اطلاع کنیم یا از چهرههای نزدیک احمدینژاد جواب این سوال را بیابیم.
اما چهرههای دوستدار او مانند حجه الاسلام وحید هروآبادی از این موضوع ابراز بی اطلاعی کامل کردند. تلاشهای دیگر ما در گفتوگو با سایر نزدیکان او نیز به چیزی بیشتر از اینکه در جریان نیستیم، منتهی نشد. دست آخر هم به سراغ علی اکبر جوانفکر که او را به عنوان مشاور رسانهای احمدینژاد میشناسند، رسیدیم. او در پاسخش به سوال آفتاب یزد گفت: «من از این مساله بیاطلاع هستم اما این یک مساله شخصی است و چه ارتباطی به روزنامه آفتاب یزد دارد؟ ظاهرا مسئولان روزنامه سوژه کم آوردهاند و با پیگیری این مطالب به دنبال مخاطب هستند؟! صدایمان را از مجاری قابل اعتماد به مردم منعکس میکنیم.»
این در حالی است که پیشتر موضوع چرایی فروش این پژو و صرف هزینههای آن با عناوین مختلف مسکن مهر، مسکن جوانان، کمک به سازمان بهزیستی و مسکن معلولان رسانهای شده بود. سرنوشت آن دو میلیارد و پانصد میلیون تومان و البته پنجاه و چهار میلیون تومان فروش کاپشن احمدینژاد موضوع شخصی باشد ویا امری خیرخواهانه برای کمک به نیازمندان. اما سالهاست که دیگر کسی در مورد آنها سخن نگفته. نه آن پولهایی که از طریق مزایده پژو احمدینژاد به دست آمده و نه پولهایی که با اعلام شماره حسابی صرف مسائلی مانند دانشگاه ایرانیان شده است. مشخص نیست که دقیقا چه شده است؟ چه بهتر که احمدینژادیها برای پاسخ به افکار عمومی و توقف گمانه زنیهای جناحی و سیاسی مغرضانه علیه احمدینژاد دراین زمینه شفاف با مردم سخن بگویند و از سویی آفتاب یزد نیز باردیگر همانطور که دراین گزارش تلاشش برآن بود اعلام آمادگی میکند تا پاسخ آنان را عینا انعکاس داده ورسانهای کند.